ماجراهای تیم فوتبال امید و مطرح شدن یک مبحث انحرافی دیگر!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
ماجرایی که به دنبال اعلام کنارهگیری محمد خاکپور از سرمربیگری تیم ملی امید فوتبال ایران در فوتبال ما به وجود آمد، باعث شد چند روزی بار دیگر بحث قدیمی «مربی خارجی و مربی وطنی» به یکی از موضوعات روز ورزش ما تبدیل شود. البته تا آنجا که ما اطلاع داریم مشکل به وجود آمده حل شده و با صحبتهای انجام گرفته میان سرمربی تیم امید و مسئولان فوتبال ما، قرار شد خاکپور بر سر کار خود برگردد و کماکان مسئولیت مربیگری تیم امید را که قرار است در رقابتهای حساس مقدماتی المپیک، شرکت کند، برعهده داشته باشد اما لب کلام، آنچه که خاکپور به عنوان دلیل بر کنارهگیری خود اعلام کرده بود، «عدم رعایت شأن و حرمت مربی ایرانی در مقایسه با همگنان خارجی» آنها بود. مسئلهای که از مفاد قرارداد و نحوه قرارداد و شرط و شروطی که برای خاکپور به عنوان یک مربی ایرانی به وجود آمده بود، در حالی که هیچکدام از آنها برای مربی تیم ملی که خارجی است، پیش نیامده و مطرح نشده بود و در حالی که این هر دو دارای مسئولیتهای تقریباً مشابه و در عین حال حساس هستند. این مقایسه که ذهن خاکپور و امثال او را که شخصیت و حرمتی برای خود و کار خود قائل هستند، تا آنجا آزار داده بود که وی علیرغم قهرمانی با تیم امید در مسابقات غرب آسیا، بعد از بازگشت از قطر، بلافاصله برکناری خود را به مدیر تیم امید اعلام کرد از مسایلی است که باید درباره آن تامل کرد.
مسئلهای که متأسفانه نمیشود گفت در ورزش و به ویژه فوتبال ما وجود ندارد و کسانی که آن را و نظیر آن را مطرح میکنند، دچار «توهم» شدهاند! بدون تعارف و صریح بگوییم، با وجود همه حرفها و شعارها، و علیالخصوص با وجود گذشت بیش از 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی که بیش از هر چیز یک انقلاب فرهنگی و هویتی بود، متأسفانه در ورزش ما- با جاهای دیگر کاری نداریم!- هنوز تفکرات بیگانهپرستی و رگههایی پررنگ از خارجیپسندی، به شکل موثر و تعیینکنندهای نقشآفرینی میکند. تأسف آنجاست که این بینش غلط و انحرافی که ریشه در خود کمبینی و کتمان خویشتن و عدم اعتماد به نفس شخصیتی و فرهنگی و... دارد، بیش از هر کجا نزد کسانی وجود دارد، که قرار است خط و ربط فکری و فرهنگی ورزش را مشخص کنند و حداقل در آن نقشآفرینی کنند. متأسفانه برخی رسانههای ما- در شکل و نوع مختلف آن- گرفتار این آفت و این طرز تفکر هستند و با ابزار در اختیار سعی میکنند آن را به ذهن مخاطبان القاء نمایند و افکار عمومی را چنان سامان بخشند که هرچه خارجی است یعنی علمی، یعنی پیشرفته، یعنی حرفهای، یعنی درست و صحیح و هرچه وطنی است، یعنی سنتی، یعنی عقبمانده، یعنی غلط اندر غلط! و البته این دردی است که ریشه در سالها جولان و سلطه تفکرات وابسته و استعماری در این آب و خاک و حاکمیت رژیمهای وابسته قاجار و پهلوی دارد و... دردی که هنوز به خاطر کمکاریها و غفلتها و عدم توجه لازم یا شناخت و تخصص کافی مسئولان امر، هنوز درمان نشده و هنوز در این سرزمین شهید داده و انقلابی، تعیینکننده عمل میکند! دردی که بسیاری از کارشناسان راستین، رسانههای دلسوز، مسئولین بیدار و آگاه و مردم فهیم و صاحب تشخیص سالهاست وجودش را در پیکر ورزش فریاد میزنند، و هراز گاهی در حرکات اعتراضآمیز مثل آنچه هفته پیش از محمد خاکپور که از ورزشکاران شناخته شده و جام جهانی رفته و... بوده و اینک سرمربی تیم فوتبال امید ایران است، سر زد، دیده میشود.
در اینباره، پیش از این سخن بسیار گفته شده و حداقل سرویس ورزشی کیهان به کرات پیرامون آن مطلب نوشته و به سهم خود درباره نفوذ این جریانات بیزار از «هرچه خودی» و مفتون و شیدای «هر آنچه خارجی و از نوع غربی!» است، به مسئولان امر، چه مسئولان ورزشی و چه دستاندرکاران فرهنگی و نظارتی، هشدار داده است. علیرغم توجهاتی که میشود، اما متأسفانه این هشدارها آنطور که باید و شاید جدی گرفته نشده است. همین چند روز پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار مدیران رسانه ملی درباره حساسیت کار رسانهها، به ویژه رسانه ملی، آن هم در روزگار برپایی جنگ نرم، تذکرات و توصیههای سازنده داشتند... به هرحال امیدواریم این هشدارهای دلسوزانه، این تذکرات عمیق و توصیههای حکیمانه از سوی آنهایی که باید و توقع میرود، جدی گرفته شود و در هر رفتار و هر کار و هر تصمیم بیش از هر چیز منافع ایران عزیز، عزت ایران سربلند، و شخصیت و کرامت مردم قهرمان و باشخصیت ایران، جدی گرفته شود. ما بارها تأکید کردهایم، همان قدر که با «اجنبیپرستی» مخالفیم، با «اجنبیستیزی» هم سر ناسازگاری داریم.
ما از گذشته هم بحث «مربی وطنی و مربی خارجی» را بحثی انحرافی و از بیخ و بن باطل دانسته و همواره نکته بالا را توصیه کردهایم که راه «تعادل» را پیش گرفته و حکم «منطق» را گردن نهیم و هرکس با هر شناسنامهای که حاضر به خدمت به ورزش ایران، کشف و شکوفایی استعدادهای نهفته در جایجای این سرزمین پهناور و... است، ارج نهیم و از همکاری با او استقبال کنیم. اگر چنین ملاک و معیاری باشد دیگر دعوای اجنبیپرستی و اجنبیستیزی، رنگ خواهد باخت و بحث بیحاصل مربی وطنی و مربی خارجی دیگر در محافل و رسانههای ورزشی ما مطرح نخواهد شد.
ماجرایی که به دنبال اعلام کنارهگیری محمد خاکپور از سرمربیگری تیم ملی امید فوتبال ایران در فوتبال ما به وجود آمد، باعث شد چند روزی بار دیگر بحث قدیمی «مربی خارجی و مربی وطنی» به یکی از موضوعات روز ورزش ما تبدیل شود. البته تا آنجا که ما اطلاع داریم مشکل به وجود آمده حل شده و با صحبتهای انجام گرفته میان سرمربی تیم امید و مسئولان فوتبال ما، قرار شد خاکپور بر سر کار خود برگردد و کماکان مسئولیت مربیگری تیم امید را که قرار است در رقابتهای حساس مقدماتی المپیک، شرکت کند، برعهده داشته باشد اما لب کلام، آنچه که خاکپور به عنوان دلیل بر کنارهگیری خود اعلام کرده بود، «عدم رعایت شأن و حرمت مربی ایرانی در مقایسه با همگنان خارجی» آنها بود. مسئلهای که از مفاد قرارداد و نحوه قرارداد و شرط و شروطی که برای خاکپور به عنوان یک مربی ایرانی به وجود آمده بود، در حالی که هیچکدام از آنها برای مربی تیم ملی که خارجی است، پیش نیامده و مطرح نشده بود و در حالی که این هر دو دارای مسئولیتهای تقریباً مشابه و در عین حال حساس هستند. این مقایسه که ذهن خاکپور و امثال او را که شخصیت و حرمتی برای خود و کار خود قائل هستند، تا آنجا آزار داده بود که وی علیرغم قهرمانی با تیم امید در مسابقات غرب آسیا، بعد از بازگشت از قطر، بلافاصله برکناری خود را به مدیر تیم امید اعلام کرد از مسایلی است که باید درباره آن تامل کرد.
مسئلهای که متأسفانه نمیشود گفت در ورزش و به ویژه فوتبال ما وجود ندارد و کسانی که آن را و نظیر آن را مطرح میکنند، دچار «توهم» شدهاند! بدون تعارف و صریح بگوییم، با وجود همه حرفها و شعارها، و علیالخصوص با وجود گذشت بیش از 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی که بیش از هر چیز یک انقلاب فرهنگی و هویتی بود، متأسفانه در ورزش ما- با جاهای دیگر کاری نداریم!- هنوز تفکرات بیگانهپرستی و رگههایی پررنگ از خارجیپسندی، به شکل موثر و تعیینکنندهای نقشآفرینی میکند. تأسف آنجاست که این بینش غلط و انحرافی که ریشه در خود کمبینی و کتمان خویشتن و عدم اعتماد به نفس شخصیتی و فرهنگی و... دارد، بیش از هر کجا نزد کسانی وجود دارد، که قرار است خط و ربط فکری و فرهنگی ورزش را مشخص کنند و حداقل در آن نقشآفرینی کنند. متأسفانه برخی رسانههای ما- در شکل و نوع مختلف آن- گرفتار این آفت و این طرز تفکر هستند و با ابزار در اختیار سعی میکنند آن را به ذهن مخاطبان القاء نمایند و افکار عمومی را چنان سامان بخشند که هرچه خارجی است یعنی علمی، یعنی پیشرفته، یعنی حرفهای، یعنی درست و صحیح و هرچه وطنی است، یعنی سنتی، یعنی عقبمانده، یعنی غلط اندر غلط! و البته این دردی است که ریشه در سالها جولان و سلطه تفکرات وابسته و استعماری در این آب و خاک و حاکمیت رژیمهای وابسته قاجار و پهلوی دارد و... دردی که هنوز به خاطر کمکاریها و غفلتها و عدم توجه لازم یا شناخت و تخصص کافی مسئولان امر، هنوز درمان نشده و هنوز در این سرزمین شهید داده و انقلابی، تعیینکننده عمل میکند! دردی که بسیاری از کارشناسان راستین، رسانههای دلسوز، مسئولین بیدار و آگاه و مردم فهیم و صاحب تشخیص سالهاست وجودش را در پیکر ورزش فریاد میزنند، و هراز گاهی در حرکات اعتراضآمیز مثل آنچه هفته پیش از محمد خاکپور که از ورزشکاران شناخته شده و جام جهانی رفته و... بوده و اینک سرمربی تیم فوتبال امید ایران است، سر زد، دیده میشود.
در اینباره، پیش از این سخن بسیار گفته شده و حداقل سرویس ورزشی کیهان به کرات پیرامون آن مطلب نوشته و به سهم خود درباره نفوذ این جریانات بیزار از «هرچه خودی» و مفتون و شیدای «هر آنچه خارجی و از نوع غربی!» است، به مسئولان امر، چه مسئولان ورزشی و چه دستاندرکاران فرهنگی و نظارتی، هشدار داده است. علیرغم توجهاتی که میشود، اما متأسفانه این هشدارها آنطور که باید و شاید جدی گرفته نشده است. همین چند روز پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار مدیران رسانه ملی درباره حساسیت کار رسانهها، به ویژه رسانه ملی، آن هم در روزگار برپایی جنگ نرم، تذکرات و توصیههای سازنده داشتند... به هرحال امیدواریم این هشدارهای دلسوزانه، این تذکرات عمیق و توصیههای حکیمانه از سوی آنهایی که باید و توقع میرود، جدی گرفته شود و در هر رفتار و هر کار و هر تصمیم بیش از هر چیز منافع ایران عزیز، عزت ایران سربلند، و شخصیت و کرامت مردم قهرمان و باشخصیت ایران، جدی گرفته شود. ما بارها تأکید کردهایم، همان قدر که با «اجنبیپرستی» مخالفیم، با «اجنبیستیزی» هم سر ناسازگاری داریم.
ما از گذشته هم بحث «مربی وطنی و مربی خارجی» را بحثی انحرافی و از بیخ و بن باطل دانسته و همواره نکته بالا را توصیه کردهایم که راه «تعادل» را پیش گرفته و حکم «منطق» را گردن نهیم و هرکس با هر شناسنامهای که حاضر به خدمت به ورزش ایران، کشف و شکوفایی استعدادهای نهفته در جایجای این سرزمین پهناور و... است، ارج نهیم و از همکاری با او استقبال کنیم. اگر چنین ملاک و معیاری باشد دیگر دعوای اجنبیپرستی و اجنبیستیزی، رنگ خواهد باخت و بحث بیحاصل مربی وطنی و مربی خارجی دیگر در محافل و رسانههای ورزشی ما مطرح نخواهد شد.