یادی از شهید امیر سرتیپ 2 خلبان «غلامرضا چاغروند»
یا حسین!(حدیث دشت عشق)
خلبان شهيد «غلامرضا چاغروند» سال 1331 در خرم آباد متولد شد. تحصيلات خود را در خرم آباد گذراند و بعد از اخذ ديپلم، سال 1353در هوانيروز استخدام شد. نقش بسزايي در شكل گيري انقلاب داشت و اعلاميه پخش ميكرد و در تظاهراتها شركت مينمود. با شروع قيام همه جانبه ملت مسلمان برعليه كفر ستمشاهي، او نيز با امت مسلمان در تظاهرات و راهپيماييها همگام شد، در پخش اعلاميهها و رهنمودهاي امام فعال بود و يكبار نيز در حين تظاهرات دستگير و به دو ماه زندان محكوم شد. پس از پيروزي انقلاب در منطقه كردستان ماموريتهاي زيادي انجام داد و با رشادت تمام به آنچه كه وظيفه شرعي و انقلابي خود ميدانست عمل كرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی لباس نظامي را با اعتماد و غرور تمام به تن كرد. به خاطر اعتقاد و عشقي كه به اهلبيت عليه السلام داشت، از آنچه فرا گرفته بود و آنچه ميدانست، حداكثر استفاده را كرد و در زمان حياتش، به بيعت خود با اهل بيت وفادار ماند. آخرين ماموريت اين خلبان جسور و با ايمان هوانيروز در بعد از ظهر 12/7/1359 بود. در آن روز شهید چاغروند و كمك خلبانش ستوانيار حسين مصري و گروهبان يكم عادل موسوي عازم ماموريتي از كرمانشاه به ايلام و دهلران شدند. آنها پس از انجام ماموريت در دهلران، در مسير بازگشت زماني كه به منطقهاي به نام دهات جاليز كه بين موسيان و دشت عباس قرار گرفته ميرسند، بالگرد آنها مورد اصابت گلوله دشمن قرار ميگيرد و ضمن آسيب رسيدن به بالگرد، كمك خلبان نيز مجروح ميشود. خلبان چاغروند كه در اثر آسيب ديدگي بالگرد قادر به پرواز نبود، براي سالم ماندن سرنشينان اقدام به فرود اجباري در بين نيروهاي دشمن ميكند. دشمن با اسارت آنان تدارك يك مصاحبه راديويي را براي خوراك تبليغاتي در همان محل ميدهد كه خلبان چاغروند در مقابل خواست آنها مبني بر اسائه ادب به ساحت امام و مسئولين جمهوري اسلامي ايران از خود مقاومت نشان ميدهد كه همانجا او را شهيد و دفن ميكنند. «به دست بعثیها، سر مباركش از بدن جدا شده بود».