ناگفته های دکتر شاه میرزایی عضو شورایعالی فضای مجازی از ظرفیت سازی داخل برای خارجی ها
این شبکه ملی اطلاعات نیست
اشاره:
بی شک دولت یازدهم را باید یکی از پرحاشیهترین دولتها در حوزه فضای مجازی دانست. دولتی که اعضای کابینهاش فعالیت محسوسی در شبکههای اجتماعی خارجی داشتند و در رفتاری خلاف مولفه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیت ملی کشور، ناباورانه شبکه دریافت اطلاعات و اخبار را از منابع رسمی همچون رسانه های شناسنامه دار و مجوز دار به فضای پرحاشیه، ناامن و سیال شبکه های اجتماعی سوق دادند. این گونه شد که جامعه بر بستری از شایعات بیپایان و فضاسازیهای خطرناک، رها گردید و به وضوح پیش بینی می شود میوه مسموم چنین سیاستورزی پر اشتباهی به زودی در بزنگاههای انتخاباتی و حساس اجتماعی برداشت شود.
در مقابل در شرایطی که اصل ماجرای تقاضای عمومی برای «شبکه ملی اطلاعات» و پایان دادن دولت به مقاومت شدید در برابر شورای عالی فضای مجازی به عنوان قانون گذار و ناظم حوزه سایبر در کشور، در بحبوحه درگیری های ساختگی روزانه، از سرخط خبرهای مهم نزول کرده بود، وزیر ارتباطات در اظهاراتی تامل برانگیز در هفته اخیر مدعی شد هم اکنون نیز این شبکه راه اندازی شده است! واعظی گفت: « شبکه ملی اطلاعات هیچگاه به انتها نمیرسد و همیشه در حال بروز شدن است. الان زیرساختهای فنی آن آماده است و هر دستگاهی که بخشی از اطلاعات خود را روی آن میگذارد، این شبکه به مرور کامل میشود. گمرک و مالیات چند ماه قبل تمام خدماتشان را بر این بستر قرار دادند، قرار است دفترچههای بیمه روی این شبکه قرار گیرند و وزارت علوم برای شبکه علمی کاری را همراستا با این «شبکه شروع کرده است.»
واقعیت این است که تصویرسازی غلط پیرامون چیستی «شبکه ملی اطلاعات» از مدت ها قبل توسط مدیران میانی وزارت ارتباطات در دستور کار قرار گرفته بود به نحوی که پیش از این نصرالله جهانگرد، مجری شبکه مذکور به حکم آقای وزیر، مدعی شده بود: «ثبت نام یارانه بارزترین سرویس بر بستر شبکه ملی اطلاعات بود.»
برخلاف همهکوتاهی ها در مسیر اجرایی شدن فرامین رهبر انقلاب در حوزه فضای مجازی، حقیقت این است که اگر کشور ما پیشرانه ملی و نظامات درونی خود در حوزه فضای مجازی را در قالب یک برنامه بزرگ و یک شبکه بههمپیوسته، در اسرع وقت راهاندازی نکند، ایران در آینده نزدیک به «مستعمره مجازی» دیگر کشورها با دغدغههای بزرگ و عملیاتی در این حوزه تبدیل خواهد شد. در واقع آنها که زودتر میجنبند و از مدیران ملی گرای عاقل و هوشمند با قابلیت پیشبینی آینده بهره میبرند در این فضای جدید کمتر شناختهشده ضدمرز موفقتر خواهند بود و دیگران نیز در این میان مردد خواهند ماند که «شبکه ملی اطلاعات »خوردنی است یا پوشیدنی!
برای بررسی عملکرد دو ساله دولت در حوزه فضای مجازی و عیاردهی به اقدامات صورت گرفته و اطلاعات ارائه شده، به سراغ «دکتر علیرضا شاه میرزایی» عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی رفتیم که در ذیل می توانید ماحصل این گفتگو را ملاحظه بفرمایید.
* به عنوان اولین سوال، اقدامات مثبت دولت را بررسی می کنیم؛ دولت طی دو سال گذشته چه اقدامات موثر و مثبتی در حوزه آیتی و فضای مجازی ترتیب داده است؟!
اگر بخواهیم فقط به اقدامات مثبت دولت اشاره کنیم، یکی ایجاد نسخه کپی از مراکز ریشه DNS در کشور بود. DNS سامانه ای است که نام دامنه یا همان دامین نیم اینترنتی را تبدیل به شماره آی پی می کند؛ لذا سامانه مهمی است. قبلا در مطالعاتی که در شورای عالی فضای مجازی انجام شده بود، آن را یکی از حلقه های مفقوده شبکه ملی اطلاعات ارزیابی کرده بودیم. چون یکی از وابستگی های کشور در مساله اینترنت این بود که از DNS خارجی استفاده می کردیم و لذا با قطع اینترنت جهانی، شبکه داخلی ما نیز از کار می افتاد. همچنین وابستگی به DNS خارجی باعث کندی خدمات داخلی می شد که مغایر با اهداف شبکه ملی اطلاعات بود. لذا ما همیشه به دنبال آن بودیم که در داخل کشور هم DNS قوی داشته باشیم که این موضوع می تواند به تقویت شبکه ملی اطلاعات کمک زیادی کند. البته ما باید در زمینه ایجاد تکنولوژی های مربوط به DNS در داخل کشور هم تلاش کنیم، ولی همین که کپی یکی از مراکز ریشه را به کشور منتقل کردیم، میتواند به شبکه ملی اطلاعات کمک بکند و اقدام مثبتی است که این دولت با استفاده از روابط با چند هموطن ایرانی که در مرکز جهانی دامنه های اینترنتی هستند، این کار را انجام داد و قابل تقدیر است.
از جمله اقدامات مثبت دیگری که دولت یازدهم انجام داده و قابل ذکر است، این است که در یکی از مصوبات کمیسیون تنظیم مقررات، به مساله IXP اشاره و اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP ایجاد کنند. IXP یعنی «نقطه تبادل اینترنت» و این مساله هم مانند DNS، یکی از حلقه های مفقوده مهم شبکه ملی اطلاعات بود و در مطالعات مرکز ملی فضای مجازی هم آمده بود. ما همیشه تاکید زیادی داشتیم که اگر می خواهیم شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم حتما باید IXP داخلی داشته باشیم که مستقل از شرکت دولتی زیرساخت باشد.
* چرا باید مستقل از شرکت زیرساخت باشد؟
چون مدل شرکت زیرساخت، «خرید اینترنت از بالادست» است که به آن upstream ISP میگویند. زیرساخت از شرکتهای خارجی به عنوان بالادست خود، پهنای باند اینترنتی را میخرد و انتظار دارد شرکتهای داخلی نیز از آن به عنوان بالادست، پهنای باند بخرند. اما در مدل IXP که همان نقطه تبادل اینترنت است، کسی بالادست دیگری نیست و دو طرف از یکدیگر رایگان پهنای باند می خرند و به اصطلاح در این نقاط، پهنای باند خلق می شود.
ما دو سال قبل مصوبه ای در شورا گذراندیم که دولت را ملزم به ایجاد IXP در کشور می کرد و هرچه گفتیم این کار را به شرکت زیرساخت واگذار نکنند چون اختلاف منافع با شرکت زیرساخت دارد، ولی متاسفانه اجرای کار را به شرکت زیرساخت دادند! این شرکت نیز مفهوم IXP را کاملا عوض کرد و از مراکز داده داخلی خواست که سرورهای خود را به ساختمان این شرکت منتقل کنند و بعد اسم آنجا را گذاشتند IXP! درحالیکه هیچ جای دنیا الزام نمیکنند که سرور خود را بیاورید در IXP چون جایی که در آن سرورها جمع می شود، همان «مرکز داده» است و IXP جایی است که در آن ترافیک اینترنتی چند شرکت با هم مبادله می شود.
اما این که جدیدا اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP بزند بسیار خوب است و امیدواریم در عمل نیز واقعا اجازه بدهند این اتفاق بیفتد و به اسم دلایل امنیتی و امثال آن، این مفهوم را قلب به مفاهیم دیگر نکنند.
* طی هفته گذشته دو اظهار نظر متناقض در باره شبکه ملی اطلاعات داشتیم . آقای جهانگرد معاون وزیر ارتباطات گفت شبکه ملی اطلاعات آماده است و در شرف دستیابی به آن هستیم! از طرف دیگر، آسوشه معاون مرکز ملی فضای مجازی مصاحبه ای داشته و گفته است ما هنوز با آن خیلی فاصله داریم و به این زودی ها شبکه ملی اطلاعات محقق نمی شود. بالاخره تکلیف شبکه ملی اطلاعات چه می شود؟
این که مجریان دائما می گویند شبکه ملی اطلاعات آماده است و ناظران می گویند ما چیزی نمی بینیم، حکایت مثل معروف خیاطانی است که سخت کار کردند و بالاخره حاکم بیچاره را عریان راهی شهر کردند و گفتند هرکس این لباس را که تن شماست نبیند، احمق است! عدم تعامل بین دولت به عنوان مجری و مرکز ملی به عنوان ناظر این پروژه، کاملا مبرهن و واضح است و اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که وزارت ارتباطات از نظارت شدن پرهیز می کند و مرکز ملی فضای مجازی را صاحب صلاحیت برای نظارت بر خود نمیداند.
اگر هیچ کسی نظارت نکند عملا ما همیشه میتوانیم بگوییم کارمان درست بوده است؛ در دولتهای قبل هم همین رفتار میشد. در دولت قبل چندین بار به اسم شبکه ملی اطلاعات پروژههایی افتتاح شد. لذا اگر به صرف ادعا بخواهیم بگوییم این شبکه وجود دارد که دولت قبل هم همین کار را انجام میداد. اگر واقعا دستاوردی داریم نباید بترسیم از این که در معرض ارزیابی قرار بگیریم و مرکز ملی یک مرجع کاملا قانونی برای این ارزیابی است. لذا این که وزارت ارتباطات گزارش رسمی به مرکز ملی نمیدهد و فقط در رسانهها اعلام میکند که ما به شبکه ملی اطلاعات دست پیدا کردیم، این کار به هیچ وجه منطقی و عاقلانه بهنظر نمیرسد.
* پس شما معتقدید دولت تعامل درخوری با شورایعالی فضای مجازی ندارد؟
بله، هیچ گزارش مکتوب و رسمی در مورد شبکه ملی اطلاعات تا الان به مرکز ملی فضای مجازی و اعضای شورا ارائه نشده است و فقط سال گذشته یک گزارش شفاهی در جلسه شورا داده شد که همانجا برخی اعضای شورا صریحا گفتند که کارهایی که دولت کرده است، درجهت توسعه فیزیکی شبکههای ارتباطی در کشور بوده است که زیرساخت مشترک اینترنت جهانی و اینترنت داخلی است و حتی کشورهایی که پروژه شبکه ملی اطلاعات ندارند و صرفاً توزیعکننده اینترنت جهانی در کشور خود هستند نیز همین کارها را میکنند و لذا این اقدامات، ربطی به پروژه «شبکه ملی اطلاعات» ندارد.
* چه کسی این گزارش شفاهی را به اطلاع شورا رساند؟
خب همه میدانند که جناب آقای مهندس جهانگرد مدیر این پروژه هستند و طبیعی است که ایشان گزارش میدهند. ولی به هرحال ناظر پروژه که همان آقای دکتر آسوشه هستند، بارها اعلام کردهاند که گزارش مکتوب داده نشده است و نه تنها گزارش مکتوب ندادهاند، بلکه من عرض میکنم که حتی برنامه خودشان را هم به شورا ندادند! در شورا فقط در حد چند سطر کلی، الزامات شبکه ملی اطلاعات تصویب شده است و این که با چه طرحی و چه برنامهای این پروژه را اجرا میکنند را هم هنوز به شورا اطلاع ندادهاند.
به خاطر همین است که بنده ماجرای خیاطها را عرض کردم. آنها خود را فعال نشان میدهند و میگویند سخت مشغول کار هستیم اما هیچ کس نتایج این گزارش هاو فعالیتها را نمیبیند! نه ما به عنوان عضو شورا گزارش رسمی دیدهایم و نه مردم! مردم میتوانند قضاوت کنند که آیا چیزی جز سرویس اینترنت جهانی در منازل شان دریافت میکنند یا نه؟ آیا مردم مجموعهای از سرویسهای داخلی که از اینترنت جهانی ارزان تر باشد و کیفیت بهتری نیز داشته باشد را میتوانند در منازل شان دریافت کنند؟ آیا کسی طی این دو سال چنین سرویسی در منزل خود دریافت کرده است؟! خب هدف اصلی از ایجاد شبکه ملی اطلاعات که متصل کردن چند سرویس دولتی به آن نبود، بلکه باید این شبکه برای مردم ایجاد شود و مردم نتیجه آن را ببینند.
* علت عدم تشکیل جلسات شورایعالی فضای مجازی چیست؟ تا چه اندازه به دولت و چقدر به اعضای شورا بر می گردد؟ به هرحال رهبرمعظم انقلاب در حوزه فضای مجازی یکسری مطالباتی داشته اند که بر عهده این شورا گذاشته اند.
ما هم در این زمینه نقد جدی داشتهایم و بارها هم چه به صورت نامه و چه در رسانهها عرض کردهایم. طبق آییننامه باید ماهانه جلسات برگزار میشد ولی این اتفاق نیفتاده است.
* آخرین جلسه ای که برگزار شده است چند وقت پیش بوده است؟
طبق آیین نامه، اطلاعات تشکیل جلسات را دبیر جلسه باید اطلاعرسانی کنند و من تاریخ دقیق نمیتوانم اعلام کنم ولی آنچه روشن است، این است که با وضع مطلوب خیلی فاصله داریم و اصلا با آن چیزی که باید باشد قابل مقایسه نیست.
*در این دو سال میانگین چند وقت یکبار تشکیل جلسه داده اید؟ ماهی یک بار؟ دوماه یکبار؟ پنج ماه یکبار و یا شش ماه یکبار؟
از نظر من نزدیک به صفر است.
* یعنی در این دو سال جلسهای برگزار نشده است؟
برگزار شده است ولی از نظر من آنقدر تعداد آن کم است و آن جلساتی هم که برگزار شده است، آنقدر بی محتوا بوده است که با تقریب مهندسی میتوانیم بگوییم صفر است و تاثیری روی تحولات فضای مجازی کشور نداشته است.
*سوال بعدی ما نیز همین است. آیا جلسات برگزار شده مصوبهای نداشته است؟
مصوبههایی بوده ولی از نظر من کاملا بیتاثیر بوده است. در این دو سال، تحولات بسیار عمیقی در فضای مجازی کشور افتاده است، ولی شورا در مورد آنها هیچ خروجی نداشته است.
*فعالیت دولت را در این دو سال در فضای مجازی چگونه ارزیابی میکنید؟ مثلا بحث شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی یکی از بحثهای مهم است و بعضا اظهار نظرهایی که رئیس جمهور و برخی از وزرایشان درباره شبکههای خارجی و ماهواره داشتند که یکسری جنجال نیز به راه افتاد را شنیدهایم... در کل شما این عملکرد را چه در حوزه عملی و چه در حوزه تئوری و گفتاری چطور ارزیابی می کنید؟
من فکر میکنم که خروجی کار دولت آن قدر روشن است که هر کس مختصر ورودی در مباحث فضای مجازی دارد، میتواند قضاوت داشتهباشد. به طور کلی ما در فضای مجازی دو نوع رفتار میتوانیم داشته باشیم. یک رفتار این است که بیاییم خدمات و محتواهایی را در داخل کشور ایجاد کنیم و مورد حمایت قرار دهیم مانند شبکه اجتماعی داخلی، موتور جستجوی داخلی، ایمیل داخلی، مرورگر داخلی، ضد بدافزار داخلی، پیام رسان داخلی، بازیهای داخلی و انواع و اقسام خدمات داخلی. رویکرد دوم این است که فقط خدمات خارجی را در کشور ترویج و منتشر کنیم. طبیعتا کار دوم خیلی راحتتر است و نیاز به یک وزارتخانه برای آن وجود ندارد و اصلا تلاش و زحمت زیادی لازم ندارد.
من فکر کنم که دولت یازدهم از ابتدا تعریف خودش را از فضای مجازی یک تعریفی قرار داد که در هر صورت موفق میشود! آنها توسعه فضای مجازی را معادل گرفتند با اینکه سرویسهای خارجی در داخل کشور توسعه یابد. خب سرویسهای خارجی که به خودی خود هم در داخل توسعه پیدا می کرد و نیاز نبود ما کاری انجام دهیم! فقط باید یک مقداری زیرساخت های فیزیکی مان را مانند کابل و فیبر و دکلهای موبایل و غیره توسعه میدادیم که اینترنت خارجی سریع تر به دست مردم برسد که آن را هم بخش خصوصی به خاطر آن که درآمدزا است انجام میدهد. یعنی دولت کار خاصی نباید انجام دهد؛ فقط کافی است راه اپراتورها و شرکت های اینترنتی را باز کند و آنها را از داشتن پیوست فرهنگی و امثال آن معاف کند؛ آنها هم قطعا شبکههای خود را توسعه میدهند! با این روش، درآمد شرکت زیرساخت هم که اینترنت خارجی را دارد به کشور وارد می کند افزایش پیدا میکند.
لذا فقط کافی است دست اپراتورها و شرکتهای اینترنتی را کاملا باز بگذاریم و در مصاحبههای خود سرویسهای خارجی را تطهیر و ترویج کنیم و هرکس مخالف ما بود، او را متهم به بی سوادی کنیم و به مردم اعلام کنیم که مردم اینها کسانی هستند که میخواهند اینترنت را بر روی شما ببندند! با این تدبیر، هم پهنای باند بینالملل کشور افزایش پیدا میکند، هم درآمد شرکت زیرساخت افزایش پیدا میکند و هم سرویسهای خارجی در کشور توسعه پیدا میکنند. بعد هم همه جا آمار میدهیم که تعداد کاربران سرویسهای خارجی، در انتهای دولت قبل چقدر بود و الان چقدر است! حالا اگر کسی اسم این را پیشرفت می گذارد و فکر می کند که مدیران دولتی که این کار را کردهاند، دستاورد خیلی بزرگی به دست آوردهاند، ما هم با او همراهی میکنیم و میگوییم شما درست می گویید!!
ولی اگر کسی دستاورد را این بداند که ما بتوانیم سرویس داخلی ایجاد کنیم، آنگاه میتوان ارزیابی کرد که دولت چقدر دستاورد داشته است. خود مردم میتوانند مقایسه کنند ببینند آیا ما الان شبکه اجتماعی داخلی در کشور داریم که کاربران آن قابل مقایسه با امثال فیسبوک باشند؟ آیا پیام رسان داخلی داریم که کاربران آن قابل مقایسه با تلگرام و وایبر باشد؟ آیا موتور جستجو و ایمیل داخلی داریم که قابل مقایسه با گوگل باشد؟ و دهها سوال مشابه این میتوان مطرح کرد.
برخی از مدیران دولتی در اظهارات خود اعلام کردهاند که افزایش پهنای باند، رابطه مستقیم با رشد اقتصادی و اشتغال زایی دارد و رئیس جمهور محترم هم در گزارش چند روز قبل خود در حضور مقاممعظمرهبری، آماری از اشتغال حوزه آیتی و فضای مجازی دادند. اما باید به دو نکته دقت کرد: اولا پهنای باند فقط پهنای باند بینالمللی نیست و هنر این است که ما در داخل کشور پهنای باند خلق کنیم؛ ثانیا رابطه بین اشتغال و پهنای باند، در کشورهای مختلف بسیار متفاوت بوده است. برخی کشورها مثل کره جنوبی یا هند یا کاستاریکا توانستهاند درصد بالایی از نرمافزارها و خدمات را در داخل کشور ارائه دهند که باعث اشتغالزایی می شود؛ اما کشورهای زیادی نیز هستند که فقط مصرف کننده سرویسهای خارجی شدهاند و آمار قابل قبولی از نظر اشتغال ندارند. لذا اگر ما رویکرد ترویج سرویسهای خارجی را دنبال کنیم، قطعا به اهداف اقتصادی هم دست پیدا نخواهیم کرد و اگر اشتغالی ایجاد شود، بسیار کم خواهد بود و محدود می شود به چند شرکت واردکننده یا توزیع کننده تجهیزات و نرمافزارهای خارجی یا واسطههای توزیع اینترنت در کشور که البته در هر حدی اشتغال ایجاد شود، خوب است، ولی اصل ایجاد اشتغال به ایجاد محتوا و سرویس در داخل برمیگردد. ما باید ببینیم میزان اشتغالی که ایجاد شده است، نسبت به کل سرمایهگذاری که کشور کرده و ارزی که از کشور خارج شده، چقدر بوده است.
* به عنوان آخرین سوال، شما به ابعاد اقتصادی اشاره کردید، ولی علاوه بر ابعاد اقتصادی، به نظر می رسد استفاده از این شبکههای اجتماعی که امروز بین جامعه جوان ما بسیار رایج شده است، یکسری آسیب های فرهنگی و اجتماعی را نیز به همراه داشته است. آیا دولت فکر این آسیب ها را کرده است؟
قطعا وقتی سرویسها خارجی میشود، مشکل فرهنگی هم پیدا میشود. اصولاً امروزه در دنیا «صنایع فرهنگی» آمیختگی زیادی با «فضای مجازی» پیدا کردهاند و لذا هر کشوری که بخواهد از نظر فرهنگی تولیدکننده باشد، باید برنامهریزی جدی برای بومیسازی خدمات فضای مجازی خود داشته باشد.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر هیات دولت تذکر دادند که باید به تولید محتوای فرهنگی مطلوب و عدم ترویج محتوای فرهنگی نامطلوب توجه بیشتری بشود. می دانیم که امروزه بخش اعظم محصولات فرهنگی در فضای مجازی توزیع میشود. لذا مخاطب ایشان فقط وزارت ارشاد نبود بلکه وزارت ارتباطات نیز در زمینه ترویج محتواهای مطلوب بر بستر فضای مجازی نقش اساسی دارد.
این که مقام معظم رهبری فرمودند مساله فرهنگ موضوعی است که گاهی شبها خواب را از من بگیرد، تن انسان را میلرزاند و بنده صمیمانه امیدوارم که این اهمالی که در قضیه فرهنگ دارد میشود، دامن خود ماها را که در این زمینه مسئولیت داریم نگیرد. بههرحال مقام ولایت و رهبری، بزرگترین نعمتی است که خداوند به ما عنایت فرموده است و امنیتی که در کشور داریم و پیشرفتهایی که در سطح منطقه و بینالمللی پیدا کردهایم و اتحادی که داریم، همه و همه به برکت این نعمت و ولایتمداری ملت بزرگ ایران است. حال اگر برخی خواص در جامعه، این نعمت را قدر ندانند و کاری کنند که مقام معظم رهبری را از خود برنجانند، چگونه میخواهند بعدا حساب پس بدهند؟ اگر روزی این تهاجم فرهنگی دامن خانواده خودشان را بگیرد، میخواهند چه کنند؟ ما نمیگوییم فیلترینگ مشکل را حل میکند و اساسا راجع به بگیر و ببند و راهکارهای سلبی حرف نمیزنیم. بلکه میگوییم کاری برای حمایت از محتواها و خدمات داخلی انجام دهید. ما میگوییم اسلامی بودن پیشکش؛ حداقل سرویسهایی نظیر «اینترنت نوجوان» که در کشورهای لاییک نیز وجود دارد و سرویسهای امنی که کشورهای غربی برای خانوادهها ارائه میدهند که آنها بتوانند به فرزندان خود ارائه دهند را کمک کنید که در کشور ایجاد شود و فقط به دنبال توزیع اینترنت خارجی و ترویج سرویسهای خارجی نباشید.
اینکه ما فکر کنیم اگر مصرف کننده سرویسهای خارجی باشیم، این باعث افتخار است و در منظر آرای عمومی، چهره متمدنی از ما نشان میدهد، درست مانند کسانی است که فکر میکنند اگر با خود سگ حمل کنند، مانند غربی ها شدهاند و از نظر دانش و فناوری نیز به پای کشورهای غربی رسیدهاند! اگر میخواهیم خود را متمدن نشان دهیم، باید تولیدکننده سرویسهای فضای مجازی باشیم نه مصرفکننده.
* باتشکر