کد خبر: ۵۱۷۵۸
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۵

با وجدان و بی‌وجدان

گاهی ما دیگری را متهم می‌کنیم که آدمی بی‌وجدان است و خودمان را با وجدان می‌دانیم. این اتهام زمانی زده می‌شود که رفتاری از شخص می‌بینیم که با اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی هماهنگ و مطابق نیست. مثلا بچه را می‌زند  و با قساوت حیوانی را می‌کشد یا اذیت و آزار می‌کند یا مانند تکفیری‌ها با قساوت قلب تمام، خودش را در میان زن و کودک منفجر می‌کند و یا کسی را سر می‌برد.
وجدان در لغت به معنای یافتن است. وجدان یک حالت نفسانی از حالات نفس است. نفس انسانی حالات مختلف و گوناگونی دارد. وقتی انسان چیزی را در خود یافت و یقین پیدا کرد اگر خوب و حق بود بدان گرایش پیدا می‌کند و اگر بد و باطل بود از آن گریزان می‌شود.
البته وجدان در اصطلاح اخلاقی و روان شناسی رفتاری همان حالت نفسانی است که وقتی انسان عمل خوبی انجام داد مسرور می‌شود و هر گاه عمل بدی بود از خودش ناراحت و خشمگین شده و ندامت پیدا کرده و ابراز پشیمانی می‌کند. این حالت پس از عمل رخ می‌دهد؛ زیرا در هنگام عمل یا پیش از آن گمان می‌کند که کارش عقلانی و درست و کمالی است ولی وقتی می‌سنجد و قضاوت می‌کند درمی‌یابد که اشتباه کرده است.
احساس گناه و خطا و سرزنش از ویژگی‌های انسانی است که وجدان دارد یا وجدانش بیدار است؛ زیرا کارش را نسبت به خودش یا دیگران کمالی نمی‌یابد و از خودش انتظاری بیش از آن دارد که در عملش نشان داده است.
اما انسان بی‌وجدان از نظر ما کسی است که خطا و گناه و عمل زشت و ضد ارزشی انجام می‌دهد ولی نمی‌پذیرد که خطا و گناه کرده است بلکه گمان می‌کند کارش درست است. از نظر ما این شخص، دیگر بی‌وجدان شده یا وجدانش خوابیده است؛ زیرا رفتارش که بیانگر نگرش‌های اوست واژگونه است. این واژگونگی زمانی رخ می‌دهد که انسان حالت طبیعی و فطری خود را از دست بدهد. یعنی زمانی که گناه، قلب او را دگرگون می‌کند و مسائل را نادرست درک و دریافت می‌کند و گرایش‌هایش نیز از حالت طبیعی خارج می‌شود، چیزهای ضدارزشی را ارزشی دانسته و باطل را حق می‌داند. از نظر یک ناظر بیرونی او بی‌وجدان شده است اما شخص، خودش را طبیعی و با وجدان می‌داند؛ زیرا دگرگونی و تغییر فرآیندی را درک نکرده و گمان می‌کند که گرایش و نگرش او طبیعی است و دیگران را غیرطبیعی ارزیابی می‌کند. به قول معروف دیوانه خود را عاقل و دیگران را دیوانه می‌داند.
وجدان،نیروی سرزنشگر
 از کارکردهای وجدان، سرزنشگری در هنگام درک اشتباه و خطا و احساس گناه است. وجدان بیدار وجدانی است که می‌کوشد درهنگام خلوت خویش به داوری بپردازد و با محاسبه نفس و بررسی عملکرد خود با آرمان و ایده‌آل، احساس پشیمانی کرده و برای جبران آن تلاش کند. اما بی‌وجدان نه تنها احساس اشتباه و گناه نمی‌کند بلکه بر عملکرد خود افتخار می‌کند.
قرآن در برخی از آیات به مسئله وجدان در قالب‌های گوناگونی پرداخته است. آیات قرآن به مسئله وجدان به عنوان نفس لوامه، نفس مطمئنه و فطرت و عقل الهامی و مانند آنها اشاره دارد. به هر حال وجدان مرتبه‌ای از مراتب نفس است که باید در حال استواء و اعتدال باشد اما اگر آن حالت را از دست دهد به نفس اماره‌ای تبدیل می‌شود که به کار بد تشویق کرده و گرایش به آن دارد و هیچ سرزنشی را نمی‌پذیرد.