اخبار ویژه
رازگشایی از واکنش سرد عمومی به فرجام مذاکرات
واکنش مردم و فعالان اقتصادی به برجام فرجامین مذاکرات، به قدری که گمان میرفت گرم نبود، و حتی سرد بود. پاسخ فعالان عمده بازار بورس نه فقط گرم نبود، بلکه سقوطی فاحش را نشان میداد. صندوقهای سرمایهگذاری عمده که شاخص سرمایهگذاریهای معیار و معقول در بازار بورس هستند و چشمانداز اقتصاد واقعی ایران را گوشزد میکنند، دوشادوش شاخص کل، تنزل بیشتری را تجربه کردهاند.
روزنامه رسالت در یادداشتی با عنوان «واکنش سرد به فرجام مذاکرات» نوشت: هنوز برجامی منعقد نشده بود که دولت یازدهم، در گرماگرم شعارهای اقتصاد مقاومتی، با خزانهای خالی، شکر و گوشت و مرغ و توربینهای بادی و دکلهای حفاری نفتی و خطوط راهآهنی که در داخل قابلیت تولید داشتند را از بیرون کشور خرید و فریاد تولیدکنندگان را به فلک برد، و امتیازات تجاری هنگفت به ترکیه اهدا نمود تا صنعت رو به موت نساجی و مبلمان هفت کفن بپوسانند. اکنون که توافق امضاء شده است، دولت چه خواهد کرد؟ در همین ارتباط، عضو اتاق اصناف ایران، مهمترین دغدغه جامعه صنعتی و صنفی در دوره پس از مذاکرات را «واردات بیرویه» در دوران تحریمگشایی دانست.
حیرتآور بود که وزیر صنعت و معدن و تجارت، در ارتباط با قرارداد هولناک تجارت ترجیحی با ترکیه گفت: «بنده در جریان لیست کالاهای مشمول این قرارداد نبودم!»
دشوار بتوان گفت که دولت یازدهم در راستای یک اقتصاد مقاومتی گام مهمی بردارد؛ در ریشه، به این خاطر که برای فنسالاران عصر سازندگی و اصلاحات که بر این دولت مسلطند، همان «گروه عقلا» که در حاشیه و تعارض با «عقل متعالی/ مردمی امام خمینی(ره)» قرار داشتند، اصل مفهوم «اقتصاد مقاومتی» و متکی به مردم، گنگ و از آن بیش، غیرقابل پذیرش است. به عبارت دیگر، فنسالاران، نه فقط با مدل عملیاتی «اقتصاد مقاوم و درونزا» آشنا نیستند و کسی هم این مدل عملیاتی را دستشان نمیدهد، بلکه از آن بیش، ذهنیت آنها با چنین الگوی حکمرانی سازش ندارد. حرفش را میزنند و به آن عمل چندانی نمیکنند.
نویسنده خاطرنشان میکند: اگر خوب به قضیه نگاه کنیم، بحران امروز دولت یازدهم همان بحران دولت دوم عصر سازندگی و دولت دوم عصر اصلاحات است. بحرانی که حاصل غرور کارگزاران و روشنفکران بود. دولت یازدهم که کوشیده است تلفیقی از «عقلای» دولت دوم عصر سازندگی و کابینه دوم عصر اصلاحات باشد. در هر حیطه، نخبگان آن قلمرو را گردهم آورده است.
بخش دیگری از مسائل دولت با اقتصاد مقاوم و درونزا که ضرورتا به مشارکت مردم و ارتباط صمیمی دولت و مردم نیازمند است، بازمیگردد به این که محوریت توسعه در برنامههای استراتژیک آنها باعث فربه شدن فوقالعاده بخش طراحی، در مقایسه با نحیف شدن مفرط بخش عملیات شده است. آنها یک ساختمان ده طبقه به عنوان مرکز تحقیقات استراتژیک دارند که شاید یکی از دلایل غرور این کارشناسان هم همین ساختمان بلند و بزرگ، آن هم در نیاوران باشد خب؛ علیالاصول دانشگاهها و مراکز پژوهشی تابعه، تولیدکنندگان دانش هستند، ولی با میدانداری مرکز تحقیقات استراتژیک در تعیین رئیس جمهورها و وزرای این کشور، وقتی خود حکمرانان یک سازه پژوهشی به این عظمت برانگیزند، غرور علمی به غرور قدرت گره میخورد.
در سایه چنین ساز و برگی است که اطلاق عنوان «لبوفروش» به مردم از سوی یکی از این دست نخبگان طبیعی جلوه میکند.
به لحاظ فنی، برای دستیابی به یک توسعه پایدار توأم با بهزیستی مردم، استراتژیهای توسعه باید در متن همان مردمی تدوین شوند که توسعه باید در میان آنها رخ دهد. فضیلت دانشمند دانشگاهی یا حوزوی، در این است که میان مردم خود باشد. در واقع اغلب هم چارهای جز این ندارد، چرا که طرف او، دانشجویان و مستمعینی هستند که خود، عمیقا از همین مردمند. ولی وقتی برنامههای توسعه در مراکز تحقیقات راهبردی مستقل از دانشگاهها و مستقل از مردم، آن هم در نیاوران طراحی گردد، خب، برخی چیزها را پیشاپیش میتوان برآورد کرد؛ این که تز اقتصاد مقاوم و درونزا در ذهنیتهای آنان جاگیر نمیشود.
نقش دولت در سقوط خلاف پیشبینی بورس پس از توافق
«بورس در صورت عدم رشد، محکوم به افت است.»
روزنامه اصلاحطلب آرمان با اشاره به سقوط شاخص بورس پس از توافق هستهای نوشت: به نظر میرسد توافق هستهای باید باعث افزایش حجم معاملات در بازار سرمایه میشد و حداقل یک رشد 10 تا 15 درصدی را در این بازار شاهد بودیم که این اتفاق نیفتاد. تقریبا خیلی از فعالان بازار در پی محقق نشدن روند رو به رشد بازار، از بازار سرمایه ناامید شدند و آینده را مبهم دیدند. دلایل عمدهای وجود داشت که بازار برخلاف آنکه همیشه در پی بحثهای هستهای واکنش مثبت نشان میداد، این بار به رغم اینکه توافق تقریبا انجام شده و تا قطعیت نیز یک گام بیشتر وجود ندارد روند منفی در پیش گرفته است. این تردید نباید باعث میشد که بازار به توافق واکنش مثبتی نشان ندهد و میتواند دلایل دیگری داشته باشد.
نقدینگی که بخواهد باعث تحریک بازار شود یک هفته قبل از توافق یک مقداری وارد شد ولی اولا به اندازه خیلی زیادی به وسیله شرکتهای حقوقی و زیرمجموعههای دولت و سازمان خصوصی سازی که تقاضا برای نقدینگی داشتند جذب شد. دوم آنکه این نقدینگی لازم بود ولی کافی نبود یعنی به اندازهای نبود که بتواند در زورآزمایی عرضه و تقاضا، تقاضا برنده شود. این نوع گردش معاملات قبل از انجام توافق اثر خود را در روز توافق یا روز بعد از آن نشان داد به طوری که این نقدینگی لازمی که میآمد، باعث شد تقاضا از بیم اینکه عرضهها همچنان برای شرکتهای حقوقی ادامه پیدا کند دیگر وارد بازار نشدو همین نیامدن تقاضا باعث شد جلوی روند رو به رشد بازار گرفته شود. فراموش نکنیم یکی از مواردی که در بازارهای بورس و اوراق بهادار وجود دارد این است که اگر بازار رشد نکند محکوم به افت است و این را سفتهبازان خوب میدانند، یعنی زمانی که بازار به هر دلیلی رشد نداشته باشد مطمئنا فروشنده پیدا میشود و این باعث میشود که بازار دچار افت شود.
آرمان افزود: دومین دلیل برمیگردد به برگزاری مجامع شرکتهای بورسی در هفته گذشته. شرکتهای پیشروی بازار مثل گروههای خودرویی عمدتا مجامع خوبی را برگزار نکردند که میتوان گفت به دلایل آسیبهایی که از تحریمها دیده بودند همینطور در گروه بانکی به دلیل سختگیریهایی که بانک مرکزی روی سیستم بانکی اعمال میکند مجامع خوبی برگزار نشد. به رغم اینکه انتظار میرود تا در آینده این دو صنعت صنایع خیلی پیشرو و قابل توصیه و خوبی باشند ولی مجامع سال نود و سهشان را خوب برگزار نکردند. دلیل دیگر بحث سیاستگذاریهای اقتصادی دولت و عدم حمایت دولت از بازار است، جا داشت که دولت هم در این اوضاع و احوال به هر حال سیاستهای محرکی را اجرا میکرد و باعث میشد که بازار تحریک شود و به اندازه معقولی رشد پیدا کند. این سه عامل اصلی بودند که موجب شدند بعد از توافق ما شاهد تغییرات مثبتی در بورس نباشیم.
الجزیره: ایران در نبرد قدرت هوشمند اوباما را دور زده است
آمریکا دنبال اعمال قدرت هوشمند علیه ایران است اما ایران به واسطه قاسم سلیمانی خیلی زودتر از اینها قدرت هوشمند را اعمال کرده و اوباما را دور زده است.
این تحلیل را الجزیره انگلیسی منتشر کرد و نوشت: با آن که مدتها منتظر توافق هستهای بودهایم، برای درک کامل و دقیق اتفاقاتی که روز چهاردهم جولای امسال در وین رخ داد نیاز به زمان بیشتری داریم.
در مصاحبهای با زمانبندی عالی، اوباما تلاش زیادی کرد تا به «توماس فریدمن»، ستوننویس نیویورک تایمز و رفقای صهیونیستش اطمینان خاطر بدهد که تلاشهای او برای رسیدن به توافق هستهای با ایران به هیچ وجه به معنای دست کشیدن از تعهداتش به دولت آپارتاید یهود نیست و او «کاملا متعهد به این مسئله است که اسرائیلیها برتری نظامی خود را حفظ کنند.» در طول تلاشهای کشدار اوباما طی این مصاحبه برای به دست آوردن دل لابی اسرائیل از طریق یکی از سردستههای اصلی آن در نیویورک تایمز، رئیسجمهور آمریکا و فریدمن به بررسی به اصطلاح «دکترین اوباما» پرداختند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، حمید دباشی در تحلیل الجزیره خاطرنشان میکند: طبق تعریف فریدمن و با تایید اوباما، دکترین اوباما «فصل مشترک تصمیمات او برای رها شدن از قید سیاستهای قدیمی ایالات متحده در منزوی کردن میانمار، کوبا و اکنون ایران است.» اوباما در این مصاحبه گفت که به نظر او همکاری و مشارکت، در عین توجه به ضرورتهای استراتژیک، بیشتر از تحریمها و انزوای بیپایان قادر به برآورده کردن نیازهای آمریکا در ارتباط با این سه کشور است. او افزود که ایالات متحده، با قدرت فراوانش، باید اعتماد به نفس داشته باشد تا با انجام ریسکهای محاسبه شده فرصتهای مهم و جدیدی خلق کند؛ مانند توافق دیپلماتیک با ایران که در عین اینکه به این کشور اجازه حفظ بخشی از زیرساخت هستهایاش را میدهد، برای یک دوره ده ساله، یا بیشتر، مانع از دستیابیاش به قابلیت ساخت بمب هستهای میشود.
نویسنده الجزیره انگلیسی ادامه میدهد: آنچه که از نگاه رقبای جمهوریخواه و تحقیرکنندگان نومحافظهکار اوباما تلاش برای به دست آوردن دل ایران و عقبنشینی تلقی میشود، در حقیقت نوع بسیار زیرکانهتری از امپریالیسم است که مثل یک شطرنجباز، عمل میکند. استاد شطرنج از ضعفها، قوتها، واکنشهای عصبی و امیال پنهان همه بازیگرانش آگاه است و با انجام یک حرکت زیرکانه به بقیه اجازه میدهد موقعیت خودشان را تنظیم کنند و طبق میلشان حرکت کنند، تا در نهایت نقشه خودش پیش برود. اوباما به سعودیها اجازه میدهد کار خودشان را در یمن پیش ببرند و این امکان را به کشورهای عرب خلیج [فارس] میدهد که ترس و اضطرابشان را در سوریه فرافکنی کنند. اما اگر جهان از او توقع داشته باشد که درباره سوریه دست به اقدامی بزند، به ترکیه نگاه میکند و میگوید چرا رئیسجمهور رجب طیباردوغان این کار را نمیکند. این امپراتوری، نیابتی است: مداخله مستقیم قدرت سخت- اصطلاحی که اوباما میداند چه زمانی باید از آن استفاده کند و چه زمانی نباید بکند- در کار نیست. در چنین وضعیتی، اگر توافق هستهای با ایران از نقشههای فریبکارانه کنگره آمریکا و از مخالفت همتایان محافظهکارشان در ایران جان سالم به در ببرد، تبدیل به گل سرسبد دستاوردهای دکترین اوباما خواهد شد؛ تجلی گونه جدیدی از «قدرت هوشمند».
الجزیره خاطرنشان کرد: «رفتار اوباما در مذاکرات هستهای همان چیزی است که «جوزف نای» استاد دانشگاه هاروارد به درستی «قدرت هوشمند» مینامد: ترکیب قدرت سخت و قدرت نرم که هم موجبات تسلط را فراهم میآورد و هم مشروعیت میبخشد. به گفته «زاک سیلبرمن»: «قدرت هوشمند نه سخت است و نه نرم، قدرت هوشمند ترکیب ماهرانه این دو است. قدرت هوشمند یعنی طراحی یک راهبرد یکپارچه، یک پایگاه برای منابع و یک جعبه ابزار برای برآوردن اهداف کشور آمریکا.»
در ادامه این تحلیل آمده است: دکترین اوباما در حوزه قدرت هوشمند، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هستهایاش دارد. جریان یافتن گاز طبیعی ایران به سمت اروپا، وابستگی این قاره به منابع روسیه را تا حد زیادی کاهش میدهد و توافق با ایران را بدل به اهرمی علیه روسیه در اوکراین و دیگر مناطق میکند.
الجزیره در پایان تاکید کرد: اما همیشه میان نیت مولف یک دکترین، متن دکترین، و شیوه خوانش و ساختارشکنی آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. اسمش را هرچه که بگذارند، دکترین اوباما یا قدرت هوشمند، هم رئیسجمهور آمریکا و هم جوزف نای باید کولهبار خود را ببندند و به حوزه علمیه قم بروند تا بفهمند «قدرت هوشمند» چیست[...] از همان مرزهای پرمنفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بیایند، تاسیسات هستهای ایران را بازرسی و رصد کنند و حق حاکمیت ایران را خدشهدار کنند؛ از همان مرزها «قاسم سلیمانی» خیلی زودتر نفوذ کرده است و باراک اوباما و جوزف نای را دور زده است.
همکار نشریات زنجیرهای مترجم وزیر خارجه بدنام فرانسه
همکار نشریات زنجیرهای، وزیر خارجه فرانسه را در سفر تهران همراهی میکرد.
به گزارش مشرق، مدیا کاشیگر مترجم، نویسنده، شاعر و فعال فرهنگی 59 ساله با گرایشات شبه روشنفکری است که به واسطه ارتباط نزدیکش با فرانسه و سفارت فرانسه شناخته شده است. کاشیگر که به عنوان اولین مترجم مورد تایید فرانسه در ایران شناخته میشود این روزها به واسطه حضورش کنار فابیوس در کانون توجه اهالی فرهنگ و هنر قرار گرفته و این حضور سوالاتی را در میان اهالی فرهنگ ایجاد کرده است.
مدیا کاشیگر تحصیلاتش را تا دیپلم در فرانسه گذراند، اما تحصیل در دانشگاه را در رشتههای معماری و اقتصاد در ایران نیمهتمام گذاشت. تاکنون بیش از 20 عنوان کتاب در زمینههای شعر، داستان و ترجمه از او منتشر شده است. وی همچنین دبیر جایزههای ادبی یلدا و بنیانگذار و دبیر سه دوره جایزه ادبی روزی روزگاری بوده است. جایزههایی که هر دو به دلیل حواشی که وجود داشت در مراسم اهدای نشان شوالیه به شجریان «فوشه»؛ زندگینامه شجریان را به فرانسوی روایت میکرد و مدیا کاشیگر سخنان وی را به فارسی ترجمه میکرد. در آیین اهدای نشان شوالیه به لیلی گلستان، مترجم و مدیر گالری گلستان، با حضور سفیر فرانسه و چهرههایی از جمله... و مدیا کاشیگر نیز حاضر بود.
در مراسمی که شامگاه 18 آبان در سفارت فرانسه در تهران برگزار شد، نشان شوالیه ادب و هنر فرانسه با حضور هنرمندانی از جمله... و مدیا کاشیگر به داریوش مهرجویی اهدا شد. در مراسم اهدای نشان شوالیه به دولتآبادی افرادی همچون ... و مدیا کاشیگر شرکت داشتند و...
در تصاویر سفر فابیوس، این نویسنده کنار دست فابیوس حضور دارد. فابیوس که به واسطه شخصیت صهیونیستیاش و مشکلاتی که به واسطه ورود ویروس ایدز به ایران به وجود آورد به شدت مورد انتقاد است. حضور یک شاعر و نویسنده که باید چشم و گوش مردم و دشمن دشمنان آنها باشد در کنار فابیوس عجیب به نظر میرسد.