kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۴۹۷۹
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۹
چهل ‌و سومین جشنواره فیلم فجر–2

فیلم‌هایی که از زیر دست در رفتند!

 
 
 
سعید مستغاثی
برخلاف تبلیغات سرسام‌آوری که پس از روی کار آمدن دولت و مسئولان جدید سینمایی به راه افتاد که اتهام متولیان سینمایی دولت سیزدهم را ساخت فیلم‌های کمدی ضعیف برای پررونق کردن گیشه و محدودیت برای فیلم‌های منتقد و سینمای اجتماعی دانستند، اما نگاهی به مجموعه آثار حاضر در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر که در واقع کلکسیونی از محصولات یک سال آخر سینمای دولت سیزدهم است، نشان می‌دهد از 36 فیلم این دوره، تنها 4 فیلم (یعنی حدود 11 درصد) کمدی هستند که می‌توان با اطمینان گفت (علی‌رغم مخالفت بنده با 3 تا از آنها در شورای پروانه ساخت) اما باید اذعان کرد که از آن به اصطلاح کمدی‌های سخیف و مبتذل دوره‌های قبل مانند «50 کیلو آلبالو» و «رحمان 1400» و... بسیار سالم‌تر به نظر می‌رسند!
اما 18 فیلم از این مجموعه یعنی دقیقا نیمی از کل بخش مسابقه، از همان دست آثاری هستند که عنوان فیلم اجتماعی را بر آن اطلاق می‌نمایند. اینکه شعار داده و می‌دهند در دوران سینمایی دولت سیزدهم، برای فیلم‌های به اصطلاح اجتماعی و منتقد محدودیت ایجاد شد، با همین آمار می‌توان متوجه شد که همه آن تبلیغات، یک پروپاگاندای جعلی بیش نبوده و نیست! برخی از این 18 فیلم‌، به شدت منتقد و معترض به بعضی از نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی هستند وتقریبا اغلب این آثار در سینمای دولت قبل، مجوز تولید گرفتند.
4 فیلم دیگر درباره سال‌های دفاع مقدس است، 4 فیلم درباره موضوعات انقلاب و درگیری با ضدانقلاب، 4 انیمیشن، یک فیلم درباره تاریخ انبیاء و یک فیلم هم از پشت صحنه سینما و ماجرای نقش دوم‌ها و به اصطلاح کتک خورها.
در تمام دوران سینمای دولت سیزدهم سعی بر این بود که سینمای ایران سالم سازی شده و ضمن حفظ تنوع لازم، جذابیت کافی و ساختار استاندارد سینمایی، به نقاط مغفول تاریخ این سرزمین و مفاخر و نقاط ارزشمند آن بیشتر پرداخته شود و فراتر از پسند جشنواره‌ها و مریدان‌شان، ارزش‌های کهن این مردم همچون جایگاه خانواده و پدر و مادر و... حفظ گردد. 
پرهیز از تاریک و چرک نشان دادن همه دارایی‌ها و پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های داخلی و حفظ چشم اندازهای امیدبخش و آینده سازنده در عین نقد نابهنجاری‌ها و آسیب‌ها، همواره مد نظر تولید و ساخت قرار داشت و در همین مسیر مخالفت با ابتذال و لودگی و موضوعات سخیف تحت عنوان کمدی و طنز تا حد امکان پیگیری می‌شد. 
تم تکراری آدم‌های مشنگ!
با توفیق برخی آثار کمدی، بالتبع سیل فیلمنامه‌های مشابه برای ساخت و تولید سرازیر شد و خیلی‌ها برای استفاده یا در واقع سوءاستفاده از شرایط، انواع و اقسام متن‌های به اصطلاح طنز و کمدی را تقریبا با یک تم‌، روانه دریافت مجوز ساخت نمودند. 
مثلا یک سری فیلمنامه و فیلم به طور سیستماتیک، ارائه و ساخته شد که معمولا ماجرایش از حوالی سال‌های اوج‌گیری انقلاب آغاز می‌گردید (بین اعضای شورای پروانه ساخت معروف شده بود، فیلم‌هایی که از دی ماه 1356 شروع می‌شوند!) و کاراکترها معمولا 2 یا 3 آدم مشنگ بودند که مانند بولک و لولک اغلب در کافه‌ها و کاباره‌ها کار می‌کردند و عاشق می‌شدند یا با دخترانی دوست بودند و همین ماجرا به روزهای انقلاب می‌رسید و ادامه می‌یافت.
معمولا نویسنده‌ها و سازنده‌های این فیلمنامه و فیلم‌ها، کاملا از مرحله ماجراها و روزهای انقلاب پرت به نظر می‌رسیدند و علاوه‌بر اینکه کمترین تحقیقی درباره آن ایام انجام نمی‌دادند حتی از قدیمی‌ها یا بزرگترهای خودشان هم نمی‌پرسیدند که چه خبر بوده است؟!
در دو سه جلسه‌ای که با فیلمنامه‌نویس و کارگردان و تهیه‌کننده این‌گونه آثار گذاشته شد، نویسنده فیلمنامه بعضا حتی نمی‌دانست روند اوج گیری انقلاب به نحوی بود که به تدریج از یک سال پیش از پیروزی انقلاب، آن مراکز فشاد و فحشاء به تدریج و چند ماه قبل از پیروزی به طور رسمی تعطیل شدند ماجرای این دست از فیلمنامه‌ها در‌باره روزهای انقلاب، اغلب به گونه‌ای پیش می‌رفت که در یک برداشت ساده‌لوحانه از سیر انقلاب، در داستانشان، مثلا در حالی که همه در کاباره در حال بزن و برقص بودند، ناگهان در می‌زدند و می‌گفتند که انقلاب شده است!!
یعنی در واقع نویسنده و کارگردان، هیچ تصویری از شکل‌گیری انقلاب در ذهن نداشته و مانند بازی به آن نگاه کرده است که متاسفانه همین تحریف می‌تواند برای آینده سند و مدرک و تاریخ شود!
تحریف و مضحکه تاریخ انقلاب 
بسیاری از فیلمنامه‌های دیگر هم به همین منوال ارائه می‌شدند. مثلا در یکی از آنها تا آستانه انقلاب، هنوز در سینمای ایران فیلم تولید می‌شد و حتی برای نمایش فیلم‌ها، افتتاحیه با شرکت مقامات کشوری می‌گذاشتند! در حالی که سینماها از چند ماه به پیروزی انقلاب کلا تعطیل شده و تولید فیلم از سال قبلش در حال تعلیق و تعطیلی قرار داشت.
در فیلمنامه دیگری، وقتی در 22 بهمن انقلاب پیروز شده بود، مردم به خیابان‌ها آمده و با رقص و برف شادی و هلهله و پایکوبی و... پیروزی انقلاب را جشن می‌گرفتند، در حالی که همه آنهائی که در آن روزها حضور داشتند، به خاطر دارند روز 22 بهمن یا روزهای بعدی‌، هیچ جشنی در خیابان‌های تهران و شهرستان‌ها برپا نشد و حتی تا 8-7 روز پس از آن، همچنان بقایای ساواک و گارد شاهنشاهی به کلانتری‌ها و مساجد و پایگاه‌های مردمی حمله کرده و نیروهای انقلاب را به شهادت می‌رساندند. 
همین تحریفات درباره دیگر موضوعات تاریخ معاصر ایران نیز مانند قضایای منافقین و نیروهای چپ و ملی‌گراها و حمله صدام و.... در فیلم‌ها و فیلمنامه‌ها دیده شد که اغلب تصویر کج و معوجی از انقلاب و سال‌های دفاع مقدس و حتی سرداران و فرماندهان جنگ و انقلاب به نمایش می‌گذاشتند.
اما در مقابل همه این ابتذال و تحریف تاریخی ایستادگی شد و خیل عظیمی از این دست فیلمنامه‌ها، به مرحله تولید و ساخت نرسید. ولی به هر حال با برخی دور زدن‌ها و توصیه‌ها و تصمیم‌گیری‌های فرامتنی، برخی از همین آثار از زیر دست خارج شد و به مرحله تولید رسید و هم اکنون نیز متاسفانه در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند!
روز دوم:
آنتیک 
دزدان خرده‌پا 
یکی از همان فیلمنامه‌هایی از زیر دست خارج شد و به انحاء مختلف به تولید رسید، متنی تکراری و مبتذل، کپی فیلمنامه و فیلم‌هایی مانند «بخارست 2» و «موری شصت و شش» که همه اتفاقات‌، در پیرامون یک جنازه و بازی با آن شکل می‌گیرد. سپس با تقلید از فیلم‌هایی مانند «مارمولک» و «حرکت خواهرانه» و «زائر»، به شارلاتان بازی و جا زدن افرادی خلافکار به جای اشخاص مؤمن و مقدس رسیده و بعد هم کپی از فیلم‌های «دزدان خرده پا» وودی آلن و فیلم «سرقت بانک» لویی دو فونس که پوشش یک عمل خلافکاری، پرسودتر از اصل آن می‌شود مانند ساندویچ فروشی فیلم «دزدان خرده پا» اما در این‌جا برپایی یک مکان مقدس جعلی، پر سود‌تر از کتیبه آنتیک می‌گردد! 
شوخی‌های مبتذل و به تمسخر کشاندن کلمه‌هایی مانند «فیض الهی» و «واسطه فیض» و ... تمسخر مقابر مقدس و امامزاده‌ها به سبک و سیاقی که در رسانه‌های بیگانه انجام می‌شود و حتی امامزاده‌ها را بر ساخته جمهوری اسلامی می‌دانند و همچنین تمسخر باورهایی مانند زیارت و شفاعت و شفا گرفتن و سالم ماندن اجساد صلحا و علماء و اشیاء نظر کرده و.... و بالاخره مضحکه نمودن جانبازان انقلاب و... توهین به مردم عزادار و معتقد و باورمند! از تم‌های این فیلم است.
ترک عمیق 
آدم‌خوری آماتوری
فیلمی که قبلا «والس سه نفره» نام داشت و عنوان خیلی سابقش، «میرجاوه» بود، فیلم تولید سال‌های 1399 و 1400 است. یعنی از همین لحاظ و براساس آیین نامه جشنواره نمی‌تواند در لیست فیلم‌های بخش مسابقه قرار گیرد، از طرف دیگر هم در جشنواره‌های متعدد خارجی مثل جشنواره بارسلون شرکت داشته و به همین دلیل نیز حضورش در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر، برخلاف آیین‌نامه آن است.
ماجرائی مردی (رضا بابک) که از آسایشگاه اعصاب و روان به خانه برمی‌گشته و در جر و بحث‌ها با همسر خود (گلچهره سجادیه) معلوم می‌شود که بلایی به سر دختر خود آورده، بالا گرفتن جرّ و بحث‌ها، پای یک پلیس را به معرکه باز نموده و با حضور پلیس در منزل و استفاده از یک غفلت، مرد روانی، اسلحه پلیس را برداشته، او را به گروگان می‌گیرد که سرانجام براثر شلیک گلوله، زخمی‌اش کرده و پای همکارش وسط کشیده می‌شود...
فیلمساز که پیش از این تجربه ساخت فیلم بلند سینمایی را نداشته سعی کرده با تقلید از برخی فیلم‌های تک مکانی رومن پولانسکی، نوعی فیلم با تکیه بر کانیبالیسم (آدم خوری) کلامی ایجاد کند اما تقلیدش نتیجه نداده و به کسالت و تکرار منتهی شده است!
رگ‌های آبی 
فروغ چاق و نابلد
فیلم باقیمانده از روز اول جشنواره که در بخش ویژه نمایش داده شد، فیلم «رگ‌های آبی» با نام قبلی «من فروغ هستم» بود. جالب اینکه این فیلم اگرچه از شورای نمایش دولت قبل، پروانه نمایش گرفت ولی به دلیل تحریف شخصیت فروغ فرخزاد مورد تردید قرار داشت.
چرا که نه فیزیک بازیگر نقش فروغ به صورت و فیزیک لاغر فروغ فرخزاد شباهت داشت 
و نه رفتار و نوع حرکات و نه صدا و حتی نادرست ادا کردن کلمات اشعار آن شاعره معروف 
(که صدا و تصاویر و فیلم‌هایش موجود است) و همین نقایص ساختاری باعث نزول این کاراکتر و اثر شد.