اخبار ویژه
نانت را به خون مردم بزن و به اسم حقوق بشر بخور!
نامزد سازمان تروریستی منافقین که با کمک غرب موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد، میگوید غرب باید در مذاکرات هستهای، ایران را به خاطر حقوق بشر هم تحت فشار قرار دهد. شیرین عبادی در مصاحبه با صدای آمریکا گفت از مذاکرهکنندگان آمریکا و غرب میخواهم علاوه بر موضوعات هستهای، درباره حقوق بشر نیز به ایران فشار بیاورند.
عبدالکریم لاهیجی از همکاران سازمان تروریستی منافقین نیز خواستار گنجاندن ادعای نقض حقوق بشر در مذاکرات هستهای شد.
سازمان منافقین در کنار جنایت ترور 17 هزار شهروند ایرانی، به عنوان ابزار دست سرویسهای جاسوسی سیا و موساد در اتهامپراکنی علیه برنامه هستهای ایران عمل کرد و آلت دست غرب برای جعل سند علیه ایران بود.
بنابر اظهارات الهه هیکس، شیرین عبادی را کسانی چون عبدالکریم لاهیجی برای دریافت جایزه نوبل به وی معرفی کردند و او واسطه معرفی وی بوده و پول دریافتی از قبل این جایزه صرف لفت و لیسهای عبادی از یک سو و کمک به فعال شدن برخی گروهکها از سوی دیگر بود.
امثال شیرین عبادی و کریم بغدادی (عبدالکریم لاهیجی) هرگز متعرض جنایت و نسلکشیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی یا تسلیحات کشتار جمعی این رژیمها نشدهاند و اگر هم پول و نانی از قبل فعالیتهای شبه حقوق بشری شده، نانی است که به خون مردم میزنند.
علت اصلی آشفتگی بورس سیاستهای دولت است نه تحریمها
یک روزنامه دولتی از رئیسجمهور خواست از بورس بازدید کند چرا که بخش عمده مشکلات بورس ناشی از سیاستهای دولت است و نه مذاکرات هستهای.
روزنامه شهروند در یادداشتی نوشت: بازار بورس همچنان اسیر روزهای ناخوش است و درگیر دست و پنجه نرم کردن با مقوله مذاکرات حساس هستهای که این روزها مهمترین ریسک سیستماتیک بازار است. بیانیه لوزان برای بازار سرمایه تنها در حد یک مسکن بود که فقط توانست برای چند روز رونق را به بازار برگرداند.
محمد سلیم بروجنی در این یادداشت تصریح میکند: ما در اقتصاد مجموعهای شاخص داریم به نام شاخص مقدم که وضعیت عمومی اقتصاد را نشان میدهد. شاخص بورس نیز یکی از شاخصهای مقدم است که نسبت به شوکهای اقتصادی و سیاسی بسیار حساس است. این روزها موضوع مذاکرات هستهای و نتایج آن کاملا بر نوع انتخاب و انتظارات سرمایهگذاران اثرگذار است. شوکهای سیاسی مقطعی هستند، اما شوکهای اقتصادی بلندمدت و اثرگذارتر است. به عبارتی همانطور که وقتی نرخ بهره افزایش پیدا کرد، یکی دو سال بازار سرمایه وارد فاز رکود شد، وقتی هم شوکهای اقتصادی به بازار سرمایه داده شود، اثر آن بلندمدت و یکی دو ساله خواهد بود. طبق تجارب سالیان گذشته، بورس تهران در تابستان به دلیل فصل برگزاری مجامع و تقسیم سود نقدی با یک رونق نسبی و معاملات پرحجمی مواجه بود، اما سال 94 با دیگر سالهای بورس به واقع متفاوت است و ابهامات متعدد سبب شد تازه بورس پس از طی یک دوره سکون حدودا دوماهه وارد فاز منفی شود. بازدهی شاخص بورس در سال 94 تا امروز معادل حدودا منفی یک درصد بوده است به این معنی که بازار سهام در این دو ماه و نیم گذشته از سال یک درصد زیان به سرمایهگذاران تحمیل کرده است.
شهروند خاطرنشان میکند: هرچند نزدیک به سه ماه از سال گذشته و بازار سهام حال و روز خوبی ندارد و با وجود تأکید سیاستگذاران اقتصادی کشور مبنی بر برازنده بودن سهام شرکتها، بازار به آن واکنش منفی نشان میدهد؟ اما آیا مشارکتکنندگان بازار با نادیدهگرفتن چشمانداز عوامل بنیادی و محرکهای اصلی بازار، امنیت مالی خود را به خطر میاندازند؟ یا این که بازار خردمندانه، حتی نادیدنیها را در خشت خام میبیند؟ به هر روی گذر زمان نشان خواهد داد که قضاوت بازار در خصوص چشمانداز بازار سرمایه کشور درست بوده است یا سیاستگذاران اقتصادی ارزیابی از محرکهای بنیادی بازار سهام میتواند پیشبینی آینده بازار را امکانپذیر نماید.
این روزنامه نوشت: شاید در شرایط موجود بد نباشد که دکتر روحانی بازدیدی از بورس داشته باشد و از نزدیک شنونده گلایهها و دغدغههای سهامداران باشد. این استراتژی حداقل این مزیت را دارد که سهامداران دریابند بازار سرمایه کشور برای دولتمردان مهم است. در کل میتوان گفت این که دولت همه مشکلات و تقصیرها را به گردن شرایط موجود بیندازد و تنها منتظر توافق هستهای باشد درست نیست، چرا که بخش عمدهای از شرایط موجود حاصل سیاستهای دولت است.
درآمدزایی نادرست دولت موجب رکود تورمی بیشتر میشود
تیم اقتصادی دولت به جای اصلاح سیاستهای اقتصادی، در جهت تامین هزینهها از طریق ایجاد گرانی گام برمیدارد و این روند میتواند رکود تورمی را تشدید کند.
محمدقلی یوسفی اقتصاددان در روزنامه آرمان نوشت: هر وقت که مسئولان با مشکل کسری بودجه مواجه باشند و بخواهند نرخ ارز را تغییر دهند یا قیمت بنزین را بالا ببرند و به اشکال مختلف درآمدزایی کنند عناوین علمی برکار خود میگذارند در حالی که اینطور نیست. واقعیت این است که دولت میخواهد از طریق فروش ارز به قیمت بالاتر، درآمد به دست بیاورد، همانطور که در قیمت بنزین این کار را کرد.
وی میافزاید: دولت با وعده افزایش آهسته نرخ ارز در جهت رسیدن به ارز تکنرخی میخواهد سیاستهای خود را توجیه کند اما سوال این است که چرا فقط باید ارز تکنرخی شود؟ چرا نرخ سود بانکی و قیمت کالاها و خدمات و یا نرخ سود رسمی کالاها در بازار روشن نگردد؟ یعنی چه فرقی بین نرخ سود ارز و سایر کالاها وجود دارد.
اگر هدف تکنرخی شدن و تغییر بازار است باید برای همه کالاها این اتفاق بیفتد و برای اینکه این اتفاق بیفتد باید زمینههای آن فراهم گردد. به نظر میرسد که مسئولان به اشکال مختلف میکوشند تا بتوانند درآمدزایی داشته باشند. متاسفانه باید گفت سیاستهای اقتصادی دولت بعضا نادرست یا مشکلساز بوده است. یک مقام مسئول باید زمانی اظهارنظر کند که تمام چارچوب و زوایای کار را دیده باشد.
این اقتصاددان معتقد است: قطعا وقتی نرخ ارز گران شود قیمتها سیر صعودی پیدا میکنند. عاملی که باعث تغییر پولی میگردد تورم است و علت وجود تورم نیز بزرگ شدن دولت و بالا رفتن هزینههای دولت است و تیم اقتصادی هم به جای اینکه بیاید سیاستهای دولت را اصلاح کند در جهت تامین این هزینههای نادرست دولتی گام برمیدارد و این برای آینده اقتصاد مشکلساز است و اینها میتوانند مشکلات عمیقتری ایجاد کنند.
به غیر از مسکن که آن هم به دلیل سیاستهای غلط سیستم بانکی دیدیم که منابع را به سمت مسکن سوق دادند و در آنجا منابع منجمد شده اقتصاد ایران در وضعیت رکود تورمی قرار گرفته است ولی در سایر موارد به نظر میرسد باید شاهد تشدید دوران رکود تورمی باشیم.
آرمان همچنین با اشاره به افزایش 62 درصد نقدینگی در 2 سال اخیر نوشت: تازهترین آمار بانک مرکزی از مهمترین شاخصهای اقتصادی در اسفند 93 نشان میدهد که در این بازه زمانی نقدینگی کشور به بیش از 782 هزار میلیارد تومان رسیده است.
بر اساس آمار بانک مرکزی، در پایان تیرماه سال 1392 یعنی همزمان با تغییر دولت، حجم نقدینگی کشور نزدیک به 480 هزار میلیارد تومان بود اما در پایان سال 1393 حجم نقدینگی کشور با رشد حدود 40 درصدی به بیش از 780 هزار میلیارد تومان رسید.
حیدر مستخدمین حسینی، معاون وزیر اسبق اقتصاد در خصوص دلایل میزان افزایش نقدینگی در این دولت گفته است: «در دولت یازدهم یکی از دلایل شتاب گرفتن رشد نقدینگی افزایش بدهی بانکهای تجاری به بانک مرکزی است، که آن هم ناشی از تعهداتی است که قبلا بر دوش دولت بوده و دولت آنها را بر گردن بانکها نهاده بود تا به نوعی استقراض غیرمستقیم از بانک مرکزی داشته باشد. عامل دیگر این است که بانکها به دلیل نداشتن نقدینگی، از بانک مرکزی برداشت کردهاند که این مسئله بر میزان نقدینگی افزوده است.»
ریختن آتش تهیه روی سنگر نیروهای خودی!
سخنان هاشمی رفسنجانی در زمینه بازگشایی سفارت (لانه جاسوسی) آمریکا در تهران در گفتوگو با نشریه گاردین آن هم در شرایطی که آمریکاییها فشار حداکثری خود را در تحمیل شرایط بر ایران در روند مذاکرات هستهای و تحمیل یک «توافق بد» بر ایران به کار گرفتهاند، موج جدیدی از استقبال و وادادگی نشریات زرد، در غش کردن به دامن نظام سلطه را به دنبال داشته، بهگونهای که یکی از این روزنامهها با تجلیل از این سخنان مینویسد، در وین میتوانیم شاهد زدوده شدن کینههای ایران و آمریکا از سینهها باشیم.
روزنامه جوان با انتشار این تحلیل نوشت: انفعال و وادادگی در برابر نظام سلطه و بعضاً محق دانستن آنها، اگر چه از مدتها قبل به محور این نوع موضعگیریها تبدیل شده است اما بیان آن و آن هم در اوج مذاکرات هستهای و در آستانه روز قدس معنایی جز تضعیف و تخریب جبهه خودی و فرو ریختن آتش تهیه به سنگر نیروهای خط مقدم نمیتواند داشته باشد. برای درک بهتر شرایط سخت تیم مذاکرهکننده هستهای که این روزها با بهانهجوییهای مکرر و دبه درآوردن آمریکاییها دست به گریبان است، شاید تنها اشاره به سخنان آقای ظریف، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران کفایت کند که خطاب به طرف آمریکایی فریاد بزند که «هیچگاه یک ایرانی را تهدید نکنید» و حال جالب است که عدهای در این سوی جبهه و با شعار حمایت از تیم مذاکرهکننده و در شرایطی که تیم بیشترین فشار را از سوی آمریکاییها تحمل میکند به استقبال بازگشایی سفارت آمریکا در تهران میروند.
تجربه گذشته تاریخ روابط پرفراز و نشیب آمریکا و ایران طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی نشان میدهد که هیچگاه مواضع منفعلانه در برابر شیطان بزرگ تقویت موضع ایران را به دنبال نداشته، بلکه دشمن را در تشدید فشارها و تهدیدهای خود جریتر کرده است؛ نکتهای که در ماههای اخیر و در جریان مذاکرات هستهای به کرات تکرار شده است و نهایتاً آقای ظریف را به این موضعگیری کشانده که صراحتاً خطاب به طرف آمریکایی بگوید که هیچگاه ایران را تهدید نکنید.
جوان افزود: متأسفانه مواضعی نظیر موضع رئیس مجمع تشخیص مصلحت که قبلاً در قالب خالی بودن خزانه یا پیوند خوردن «آب خوردن» با تحریمها تکرار شده را میتوان مهمترین دلیل تطویل مذاکرات و تلاش دشمن برای امتیازگیری از ایران دانست.
عباس حاجینجاری در این یادداشت خاطرنشان کرد: آقای هاشمی از انجام مذاکرات هستهای گفتوگوی رودرروی ایران و آمریکا به عنوان «شکست یک تابو» نام میبرد و درعین حال مشکل اصلی را خصومت آمریکا با ایران میداند و حال سؤال این است که از شکست این تابو کدام طرف ماجرا تاکنون بیشتر سود برده است و خدشه بر روحیه استکبارستیزی انقلاب اسلامی در ماههای اخیر تاکنون چه نفعی برای ایران داشته است. آیا از تهدیدات نظامی آنها علیه ما کاسته شده یا اینکه مانند یک طرف منطقی حاضر به پذیرش استدلالهای ما شدهاند.
نویسنده تأکید کرد: جا داشت به جای استقبال از بازگشایی یا شکست تابوی بزرگ جنایات آمریکا علیه ایران اسلامی از 28 مرداد سال 32 و به ویژه در سالهای بعد از انقلاب بازخوانی میشد تا نسل جوان کشور چرایی ایستادگی و استقامت در برابر نظام سلطه را بهتر بشناسد، جنایاتی که دلیل اصلی آن شکست اراده ملت ایران در برابر نظام سلطه بوده و هست، جنایاتی که از روند پیروزی انقلاب اسلامی به بهانههای گوناگون آغاز شده و اکنون در قالب تهدید نهایی فعالیتهای هستهای ایران، شکست اراده ملی را در قالب تحمیل تحریمهای فلجکننده دنبال میکنند.
مبارزه یا ترویج مرام انحرافی انجمن حجتیه؟!
یکی از مدعیان اصلاحات در جمع شماری از اصلاحطلبان گفت: در برابر ولایتیهای بیولایت و انجمن حجتیه خواهیم ایستاد.
الیاس حضرتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد در ضیافت اصلاحطلبان در رشت گفته است: اکثریت کسانی که به اصول انقلاب، امام، اصول قانون اساسی و خون شهدا وفادار هستند و راهی را که راه مردم و آرمان مردم است دنبال میکنند، در خانواده سیاسی بزرگ اصلاحطلبان جای گرفتهاند.
وی اظهار کرد: ریشه همه مشکلات «تحریمها» نیست بلکه بخش مهمی از آنها به دلیل مشغول شدن به جزئیات و تپههای کوچکی است که خودمان با دست خودمان میسازیم.
وی ادامه داد: دید اصلاحطلبی، انقلابی بودن و فرزند امام بودن، به ما یاد داد که مشکلات را بزرگ نکنیم و بزرگ نبینیم.
وی تاکید کرد: همه ما برای منافع ایران، در مقابل واپسگرایی، خشک مقدسی، انجمن حجتیه و ولایتیهای بیولایت خواهیم ایستاد و امروز این آمادگی در لایههای مختلف اجتماعی ملت ایجاد شده است.
برخلاف این اظهارات، روزنامه اعتماد از جمله روزنامههای زنجیرهای است که به بزک کردن آمریکا و بزرگ کردن تحریمها پرداخته است.
همچنین ادعای ایستادن مقابل انجمن حجتیهها و ولایتیهای بیولایت برخلاف مشی اصلی مدعیان اصلاحطلبی در ترویج سکولاریسم و معارضه با اصول انقلاب و جمهوری اسلامی است مگر اینکه در نظر آوریم حجتیه نیز مدعی بودند باید با ترویج فساد و ظلم، مقدمه ظهور را فراهم آورند و برخی مدعیان اصلاحطلبی نیز در این عرصهها- از جمله پالودهخوری و بدهبستان با بعضی مفسدان اقتصادی - سنگ تمام گذاشتهاند؛ البته این روش هم کمک به ترویج مشرب انحرافی حجتیه است و نه مبارزه با آن.