کد خبر: ۳۲۲۲۴۲
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۱

فلسفه تحریم لذت‌های حرام(شبهه ها و پاسخ ها)

شبهه: چرا اسلام هر چیزی که دارای لذت هست را حرام کرده مثل شراب یا رقص حتی رقصیدن زن برای زن مگر چه اشکالی دارد؟
پاسخ: همه واجبات و محرمات دینی در ابتدای امر به‌واسطه تعبّد و اطاعت از فرمان الهی به‌جا آورده می‌شود و با یک نگاه کلی آنچه اراده انسان را به‌سوی انجام واجبات و ترک محرمات الهی می‌کشاند، اعتماد به این حقیقت است که اولاً خداوند آگاه به تمام نیازهای انسان بوده، ثانیاً نسبت به این نیازها و ارائه طریق درست، بی‌تفاوت نیست. 
پس در پاسخ به ‌تمامی پرسش‌های ناظر به فلسفه‌های احکام ازجمله مسئله حرمت رقص و یا نوشیدن شراب باید به این مهم توجه داشت.
با این مقدمه به سراغ شبهه یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم:
تلاش بشر برای شناخت فلسفه احکام
نکته اول: بیان فلسفه احکام، از طریق یافته‌های تجربی یا عقلی، به معنای تلاشی بشری برای دست یافتن به اسرار و حکمت‌های شرعی این احکام است. ازاین‌رو، نمی‌توان ادعا کرد که در این تلاش خردمندانه می‌توان به همه جوانب و اسرار و حکمت‌های قوانین الهی دست‌یافت. چراکه علم خداوند به‌هرحال قابل‌مقایسه با علم بشر نبوده و ابزار بشر برای کشف مجهولات ماورائی کافی نیست. پس اگرچه پذیرش احکام مسلّم و قطعی دین، برای دینداران، حقیقتی غیرقابل تردید است،اما نظریه‌های مطرح‌شده در دفاع عقلانی از چنین احکامی می‌تواند در نهایت درست یا نادرست باشد و یا حتی می‌تواند همواره این احتمال را مطرح ساخت که این حکم دارای حکمت‌های دیگری است که هنوز در صید اندیشه و کمند تفکر انسانی در نیامده است.
خدا به عبادات ما نیاز ندارد
نکته دوم: از به‌جا آوردن دستورات الهی نفعی برای خدا حاصل نشده و هرچه منفعت و برکت است، مستقیماً به خود انسان بازمی‌گردد. نتیجه آنکه حتی اگر فلسفه یک تکلیف دینی، به‌دقت و درستی مشخص نشود، دلایل پیشین عقلی و نقلی، حجت را برای عمل بدان تکلیف، تمام می‌کند. چرا که خداوند غنی بالذّات و کمال محض است، احتیاجی به عبادت ما نداشته، ندارد و نخواهد داشت؛ وقتی شهردار بر ما تکلیف می‌کند که باید خانه‌ خودمان را ضد زلزله بسازیم و یا پزشک امر می‌کند که باید از خوردن غذاهای چرب پرهیز کنیم، در اصل این امر به نفع کیست؟
کمی باید به این مسئله اندیشید که حقیقتاً انجام تکالیف دینی از سوی انسان، چه نفعی به حال خدا دارد؟ و آیا خداوند محتاج عمل ماست یا ما محتاج راهنمایی خدا؟
قرآن کریم به صراحت روشن می‌ کند که از عبادت و اطاعت انسان، هیچ نفعی به خدا نرسیده و کفر او نیز آسیبی را متوجه حق نمی‌کند. از این ‌رو می‌فرماید: «اگر شما و همه‌ مردم روى زمین کافر شوید، (بدانید که) خداوند، بى‏نیاز و ستوده است.» (1)بنابراین خداوند نیاز به تکلیف ما ندارد، بلکه ما محتاج به اطاعت او هستیم؛ و سود اول و آخر آن به خود ما بازمی‌گردد نه به خدا.
هر لذتی حرام نیست
نکته سوم: باید توجه داشت که معیار امر و نهی شارع مقدس که از آن با عناوینی چون «حرام» یا «حلال» یاد می‌شود، مصالح و مفاسد واقعی انسان‌هاست و این‌گونه نیست که خداوند، برای حرام کردن یک ‌چیز، لذت‌بخش بودن یا نبودن آن را موضوع اوامر خود قرار دهد! چه اینکه بسیاری از آنچه در اسلام ممنوع شده و از نظر شرعی عنوان حرام بر آن بار می‌شود، مواردی است که ضرورتاً لذتی همراه آن نیست. به‌عنوان مثال، خوردن نجاست، (نظیر خون، ادرار و مدفوع)، کشتن انسان‌های بی‌گناه،  بی‌حرمتی به پدر و مادر، آسیب زدن به خود و هزاران حکم دیگر چه لذتی دارد تا گفته شود، هر چه را که لذت‌بخش بوده اسلام حرام کرده است؟ و یا مواردی چون روابط زناشویی سالم، خوردن و آشامیدن غذای پاک و حلال، تفریح و تفرج سالم و هزاران مورد دیگر، با آنکه دارای لذت فوق‌العاده است، ولی از سوی اسلام نه‌تنها مورد نهی و حرمت قرار نگرفته، بلکه بدان توصیه نیز شده است. از سوی دیگر، اگر لذتی (ظاهری) در اسلام حرام شده، به جهت آسیبی حقیقی و دائمی است که در پس انجام آن برای انسان حاصل می‌شود. همچنان‌که رسول گرامی اسلام(صلی‌الله علیه و آله) در روایتی می‌فرماید: « رُبَّ شَهْوهِ ساعهٍ تُورِثُ حُزنا طویلاً؛ چه بسیار لذت‌های لحظه‌ای که اندوهی طولانی را در پی دارد.»(2)
این در حالی است که هر چه از نظر ظاهری لذت‌بخش بوده و ازنظر شرعی حرام اعلام‌شده است، در جای خود، جایگزین حلال برای آن مشخص شده است. به‌عنوان مثال در مقابل زنا که رابطه ناسالم جنسی است، ازدواج قرار دارد که لذتی جنسی و غیر آسیب‌زا به‌حساب می‌آید؛ و یا در مقابل رقص حرام (که دلیل آن در نکات دیگر می‌آید) رقص زن برای شوهر خویش را حلال دانسته است.
نکته چهارم: همان‌طور که بیان شد، خدا براى اینکه بشر را به یک سلسله مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است و براى اینکه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى کارها منع نموده است. در این میان، درباره فلسفه حرمت رقص ممکن است مسائل بسیاری مطرح باشد، اما آنچه می‌توان در این‌جا بدان اشاره کرد آن است که دستورات دین مبین اسلام درخصوص گناهانی که جامعه را به سمت فساد و تباهی جنسی می‌کشاند، بیشتر جنبه پیشگیرانه و دفعی داشته و از همان ابتدا سرچشمه و خاستگاه‌های متصور برای سقوط انسان در ورطه هلاکت جنسی را متذکر شده و ممنوع می‌کند. می‌توان احکام بسیاری چون تشویق و تسهیل ازدواج، حیا، کنترل نگاه، پرهیز از اختلاط، اصلاح روابط اعضای خانواده در درون خانه، اصلاح روابط زن و مرد، حرمت لمس نامحرم و... را در همین فضا مورد بررسی قرار داد. ازجمله این دستورات پیشگیرانه، مسئله حرمت رقص در مقابل دیگران است.
رقص و مانند آن ‌سهم ‌بزرگی ‌در به ‌وجود آوردن‌ ناپسندی‌ها و پلیدی‌ها دارد. ‌اجتماع‌ را به ‌فساد و انحراف ‌می‌کشاند. ‌مخصوصاً در محافل‌ مختلط ‌، مهیّج ‌شهوت ‌و هوس ‌است‌. باعث ‌شهوت‌رانی ‌و عشق‌بازی ‌و اعتیاد به آن ‌می‌شود. جامعه ‌را دچار گناه ‌و لغزش‌های ‌فراوان ‌می‌کند. انسان را به لهو و لعب و عیّاشی و‌ بی‌بند و باری سوق می‌دهد و باعث تزلزل اعتقادات مذهبی و لاقیدی می‌شود.
در حقیقت اسلام عزیز می‌کوشد از سویی، آستانه مقاومت فرد را در برابر کشش‌های غریزه جنسی افزایش دهد و از سوی دیگر، عوامل و خاستگاه‌های فردی و اجتماعی و نیز درونی و بیرونی جرایم جنسی را خنثی کند.
نتیجه :
ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که محدودیت‌هایی که در این باب هست برای حفظ سلامتی روحی و معنوی فرد انسانی و درنتیجه سلامت همه جامعه است و مراعات نکردن این حدود، نه‌تنها سلامت معنوی افراد؛ بلکه سلامت معنوی همه جامعه را تهدید می‌کند و اگرنه همین رقص که در مقابل دیگران حرام اعلام‌شده است، نسبت به همسر حلال است. چراکه تحریک و تهییج همسر، نه‌تنها مفسده‌ای ایجاد نمی‌کند، بلکه سبب استحکام نظام خانواده و عدم میل طرفین به روابط بیرون از چارچوب منزل خواهد شد.
پی‌نوشت‌ها:
1. ابراهیم، آیه 8.
 2. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ ق، ص 533، ح 1162.
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی