کد خبر: ۳۲۲۲۴۰
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۱
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

انفجار دروغ بزرگ پهلوی‌چی‌ها در شبکه‌های اجتماعی

عزیزالله محمدی(امتدادجو)

اصطلاح «ناوجود مدعی وجود» دقیقا برای پهلوی‌چی‌ها قابل استفاده است؛ جریانی که همواره با وجه سقوط و فرود آن رو‌به‌رو هستیم و هیچ‌گاه درنمی‌یابیم که مثلا پهلوی اول یا دوم و یا ربع پهلوی، سهم‌شان در سیاست و حکومت، چه چیزی غیر از وطن‌فروشی، فرار، دیکتاتوری، چپاول و عیاشی بوده و آیا اصلا معنا و مفهومی تحت عنوان «فراز» در تاریخ پهلوی‌ها به چشم می‌خورد؟ حال با این همه فرود و سقوط و فرار از موقعیت‌های خاص که پهلوی‌ها در کارنامه خود دارند؛ انسان متحیر است که این همه اعتماد به‌نفس برای ربع پهلوی چگونه حاصل شده است که احساس می‌کند باید به عنوان «اپوزیسیون» نقش ایفا کند؟!
اما مسئله این است که این شخص که میراث‌دار سرمایه دزدیده شده مردم ایران است؛ چگونه در حالی که پای خود را به سرزمین‌های اشغالی باز کرده و شهادت و مرگ هموطنان خود را دیده دوباره در مقام مدعی ظاهر شده؛ این وقاحت از کجا آمده است؟
البته از همه اظهار نظرهایی که چه به‌طور رسانه‌ای و چه به‌طور فردی درخصوص این آدم حتی از نزدیک‌ترین افراد به او مطرح می‌شود؛ نمایان است که نمی‌توان از او انتظار درکی بیشتر از پرداختن به موضوعاتی مثل یوگای همسرش و یا عیاشی در مهمانی‌ها و بی‌غیرتی و وطن‌فروشی را داشت؛ اما به هر حال در پی اتفاقاتی که متعاقب مرگ یک نفر و انتساب این مرگ به نیروهای امنیتی در حوزه فضای مجازی شکل گرفته و واکنش‌های بیشتری را به همراه داشته (طبق معمول سناریو کشته‌سازی) لازم است به این موضوع از منظر یک پرسش اجتماعی در قالب جنگ و عملیات روانی در حوزه رسانه بپردازیم.
اتفاقی که طی چند سال گذشته بخصوص بعد از ماجراهای «زن، زندگی، آزادی» در فضای مجازی، علی‌الخصوص اینستاگرام شکل گرفت؛ توهمی از بودن را برای بعضی‌ها از جمله این ربع پهلوی رقم زد که باعث شد او دست به «ابراز وجودهای کاریکاتوری» در قالب یک شخصیت سیاسی بزند.
این توهم با توجه به وسعتی که برای متوهم آن، ایجاد شده بود خیلی زود با سرمایه‌گذاری‌های فردی (از محل پول‌های دزدیده شده مردم ایران) و با حمایت جریان صهیونیسم جهانی تبدیل به شکلی از قدرت رسانه‌ای شد که می‌خواست ضمن تطهیر گذشته پهلوی و خیانت‌ها و جنایت‌های این سلسله، این پیام را به دنیا و به داخل ایران مخابره کند که مردم ایران طرفدار پهلوی و خواستار این ربع پهلوی هستند.
با همین توهم و با همین دیدگاه، فعالیت در فضای مجازی با سرعت و وسعتی بی‌نظیر در طرفداری از این سلسله و برجسته کردن ربع پهلوی در مدت کوتاهی چنان افزایش پیدا کرد که در سطح اینستا گرام‌، تویتر(x) امکان نداشت از هر چند پست یک پست در طرفداری از این مدعی وارث پهلوی نباشد.
نگاه اولیه آنها این بود که با توجه به حجم تبلیغات و صفحات فضای مجازی و تحولات اجتماعی صورت گرفته در جهان، حتما عده کثیری از مردم ایران خواستار حاکمیت این مدعی هستند و این دیدگاه در شبکه‌های ماهواره‌ای وابسته نیز به طور شبانه‌روزی با تزریق پول، تحت سناریوهای خبری و گزارشی مختلف تکرار و تحلیل می‌شد.
کم‌کم این دروغ به حدی بزرگ شد که نه‌تنها شخص مدعی به طور مضحک و خنده‌داری خودش به باور این دروغ رسید؛ بلکه تعدادی از سیاستمداران جهان از جمله نتانیاهو هم این توهم را به عنوان یک واقعیت و حقیقت قبول کردند و ملاقات‌های مشمئزکننده و توطئه‌آمیزی علیه مردم ایران را با هم صورت دادند.
دروغ بزرگ‌تر از ادعای ربع پهلوی (مبنی بر محبوبیت) در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای معاند فارسی زبان، «خود اکثریت‌پنداری» پهلوی‌چی‌ها در داخل ایران و خارج بود که آنها را به مرحله‌ای از رفتارهای هتاکانه، متوحشانه، غیراجتماعی و دیکتاتوری رساند که همین مسئله باعث شد تا حتی سایر گروه‌های به اصطلاح اپوزیسیون نیز مسیر خود را از این خود اکثریت‌پندارها جدا کنند.
فضای تویتر(x) و اینستاگرام و بعضی کانال‌های تلگرامی با ایجاد موج‌های پویش‌گونه قبل از جنگ 12 روزه و بعد از جنگ در تلاش بوده و هستند تا این تفکر را به جامعه القاء کنند که آنها «اکثریت» هستند و می‌توانند وقایعی را رقم بزنند.
این تفکر نیز مثل توهم اولیه «خود قدرت‌بینی و محبوبیت» که در نزد ربع پهلوی هست؛ ناشی از تحقیرهای متوالی چند سال گذشته شکل گرفته که برای طیف پهلوی‌چی مکرر رقم خورده و آنها بعد از هر تحقیر به سراغ موضوع جدیدی رفتند تا ضمن التیام درد شکست، خود را کماکان زنده، پویا و در اکثریت متوهمانه معرفی کنند.
 این نکته را باید اشاره کرد که نوع این رفتار را منافقین نیز از ابتدای پیروزی انقلاب داشتند و هر چه زمان به پیش رفت؛ آنها نزد مردم ایران منفورتر شدند تا اینکه در نهایت منافقین چهره کریه خود را نمایان و حتی با دشمن بعثی نیز همراهی کردند و از اقدامات نظامی و مسلحانه نیز علیه مردم فروگذار نبودند.
اما نکته عجیب این است که این پهلوی‌چی‌ها، نه از سوابق سلسله‌ای خود و نه از منافقین درس نگرفته‌اند و دقیقا همان مسیری را طی می‌کنند که منافقین طی کردند. 
قبل از شروع جنگ 12 روزه توهم خودبرتربینی و خوداکثریت‌پنداری ربع پهلوی و طرفدارانش با دروغی که ربات‌های فضای مجازی با سرمایه‌گذاری صهیونیست‌ها به وجود آورده بود به حدی برای خودشان اعتبار پیدا کرد و به طرز خنده‌داری باور کردند که در اشتباه محاسباتی خود اسیر شدند و گیر افتادند و نتانیاهو مثل صدام که از منافقین مشاوره می‌گرفت با مشاوره‌ای که قطعا از ربع پهلوی دریافت کرده بوده- و حتی جایگاهی را نیز برای او در نظر گرفته بود- به ایران حمله کرد و نتیجه، آن شد که همه دیدند و روی سیاه تا ابد در تاریخ برای آنها باقی ماند.
اما چندی پیش بود که بعد از جنگ 12 روزه و شکست رژیم صهیونیستی در عرصه‌های نظامی، سیاسی، اجتماعی و... خبر تشکیل شاخه نظامی پهلوی‌چی‌ها نیز به گوش رسید. به این ترتیب ضمن آنکه می‌شد انتظار اقدامات فیزیکی و میدانی را از آنها داشت؛ فعالیت شدید رباتها در فضای مجازی علیه ایران با رویکرد تطهیر و برجسته‌سازی ربع پهلوی را نیز به صورت گسترده‌تر می‌شد احساس کرد که نشان از اتفاقاتی در شرف وقوع بود.
در یکی از این سناریوها و ایجاد پویش‌های فضای مجازی، آتش زدن تصویر رهبر انقلاب اسلامی- در پی تحمیل شکست به صهیونیسم و افزایش محبوبیت آیت‌الله خامنه‌ای در جهان- در دستور کار این خوداکثریت‌پندارها قرار گرفته بود که خودشان ربات تولید می‌کنند و با اقدام ربات‌ها خودشان بر باور توهم خود یقین حاصل می‌کنند و دوباره در این چرخه ادامه حیات می‌دهند.
مسلم است که مثل همیشه عده‌ای با هر موجی همراه هستند و در این سناریو و پویش نیز عده‌ای شناخته شده چون «حمید فرخ‌نژاد خرناسیان» برای دریافت حق مزدوری مثل همیشه اعلام وجود و حضور می‌کنند تا به‌منظور جلب توجه هم که شده بخواهند همراه با جریان‌های خاص شوند.
 یکی از این افراد به ظاهر طرفدار پهلوی (امید سرلک) که چندی پیش دچار مرگ مشکوکی شده، مثل همیشه ملعبه دست شبکه‌های فارسی زبان و صفحات مجازی قرار گرفته و آنها با سوءاستفاده از این فضای مبهم اقدام به نفرت‌پراکنی و ناامیدسازی در جامعه می‌کنند.
گرچه نکته قابل تامل در این خصوص چه به لحاظ روانشناسی و چه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی، بررسی این اعتماد به نفس کاذب پهلوی‌چی‌ها با توجه به سوابق دیرینشان و نتایج امروزشان است؛ اما در هر حال پدیده شکل گرفته «خوداکثریت‌پنداری» در فضای مجازی نیز می‌تواند نکته‌ای قابل تأمل باشد که پیش و بیش از هر اقدام حاکمیتی و ساختارمند، جوانان ایرانی و جامعه آزادی خواه جهانی- که بخصوص بعد از جنگ 12 روزه به صورت حقیقی، نه با رباتها بیش از پیش مرید و ارادتمند رهبر انقلاب شده‌اند- پای کار آمدند و به مقابله با این «خود اکثریت‌پندارهای متوهم فضای مجازی» رفته‌اند و با پویش «رهبر محبوب من» به مقابله با آنها برخاستند.
اگر درخصوص آنچه- به توهم، خود اکثریت‌پنداری و خیانت ربع پهلوی و طرفدارانش- اشاره شد؛ بخواهیم فقط یک سند، آن هم از سوی طیف طرفداران رسانه خودشان ارائه بدهیم؛ کافی ‌است به گفت‌وگوی شهرام همایون در «شبکه ماهواره‌ای وان» با علی جوادی و قاسم شعله سعدی که اخیرا انجام شد بپردازیم و جای بحث دیگر برای اثبات آنچه که گفته شد باقی نمی‌ماند.