kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۵۹۶
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۵

اخبار ویژه



وال استریت ژورنال: از نگاه ایران آمریکا امپریالیست سرخورده است


عضو شورای روابط خارجی آمریکا می‌گوید ایالات متحده از نظر ایران یک امپراتوری سرخورده و نیازمند مذاکره و توافق است.
ری تکیه در روزنامه وال استریت ژورنال نوشت: ایران و آمریکا برای دستیابی به آنچه می‌تواند یکی از مسامحه‌آمیزترین توافق‌های کنترل تسلیحات در طول تاریخ باشد، تلاش می‌کنند. امضای توافق هسته‌ای با یک کشور به معنی پذیرش این مسئله است که می‌توان روی آن کشور به عنوان یک طرف مسئولیت‌پذیر حساب کرد. در چارچوب توافقی که اکنون در دست بررسی است، پیش‌بینی شده که زیرساخت‌های هسته‌ای عظیم جمهوری اسلامی که با گذشت زمان احتمال ارتقای آنها هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ پیچیدگی وجود دارد، بر سر جای خود باقی خواهند ماند.
تکیه افزود: در حقیقت دولت اوباما با امضای این توافق تضمین می‌کند که حکومت مذهبی ایران از صلاحیت لازم برای استفاده از فن‌آوری‌های هسته‌ای برخوردار است و می‌تواند دارای برنامه‌ای باشد که به تدریج تا سطح صنعتی گسترش خواهد یافت. این‌گونه است که یک توافق هسته‌ای نه تنها به برنامه هسته‌ای ایران مشروعیت می‌بخشد، بلکه این پیام را برای کشورهای دیگر منطقه به همراه دارد که از نظر آمریکا ایران قدرتی محسوب می‌شود که باید به ادعاهای آن توجه کرد.
وی خاطر نشان کرد: برخلاف آمریکا حکومت‌های انقلابی که وارد توافقات هسته‌ای می‌شوند به دنبال تثبیت قدرت خود هستند. در روزهای طلایی کنترل تسلیحات  در دهه 1970 اتحاد جماهیر  شوروی یکی از تهاجمی‌ترین سیاست‌های خارجی خود را به کار بست.
تکیه در ادامه نوشت: اکنون از نظر جمهوری اسلامی، آمریکا یک کشور امپریالیستی سرخورده است که می‌خواهد از میراث عرب خود رهایی یابد. بخشی از شعار آیت‌الله علی خامنه‌ای    رهبر معظم ایران این است که قدرت آمریکا که درگیر مشکلات داخلی خود می‌باشد، در حال زوال است. به گفته وی این آمریکا است که به توافق نیاز دارد تا بتواند راه را برای خروج خود از منطقه خاورمیانه ]غرب آسیا[  هموار کند.




فتنه‌گران همسو با اسرائیل دیگر در روز قدس آفتابی نمی‌شوند


فتنه‌گران مدعی ناراحتی از اسرائیل، امسال هم در راهپیمایی روز قدس حاضر نشدند.
فتنه‌گران 6 سال پیش با حاشیه‌سازی در راهپیمایی روز قدس (27 شهریور88)، شعار وزارت خارجه اسرائیل را مبنی بر «نه غزه نه لبنان» تکرار کردند. آنها در حالی که مشغول روزه‌خواری و سیگار کشیدن و... بودند، چنان صهیونیست‌ها را سر ذوق‌ آوردند که شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو گفتند جنبش سبز سرمایه بزرگ اسرائیل است و جنگ با ایران از داخل مرزهای این کشور آغاز می‌شود.
اما چند سال بعد وقتی ماجرای تحریم‌ها و مذاکرات هسته‌ای پیش آمد حامیان رسانه‌ای و سیاسی فتنه 88 بالاتفاق مدعی شدند آمریکا طرف میانه‌رو مذاکرات است و این اسرائیل تندرو است که هم در وضع تحریم‌ها نقش داشته و هم مخالف سرسخت برداشته شدن تحریم‌هاست.
طیف یاد شده شامل سران مجمع روحانیون، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین (انقلاب) و دیگر افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی اگر بر سر ادعا یاد شده صداقت داشتند، اینک باید علیه رژیم صهیونیستی به خیابان می‌آمدند اما هیچ یک از این عناصر به دلایل روشن در روز قدس امسال نیز به سیاق چند سال اخیر آفتابی نشدند.
تنها محمدرضا عارف در راهپیمایی روز قدس حضور داشت که او هم به عنوان اصلاح‌طلب تقلبی و مدعی از سوی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی معرفی شده است.
یادآور می‌شود در راهپیمایی روز گذشته برخی دولتمردان نظیر روحانی، جهانگیری، شریعتمداری، آخوندی حضور داشتند و همراه امواج توفنده ضد صهیونیستی ملت ایران بودند.




اعتراض به این حرمت‌شکنی دفاع از لباس روحانیت است


یک سایت حامی هاشمی می‌گوید جریان روحانیت به جای نقد علنی اظهارات وی، به فکر حفظ حرمت این لباس باشد و از روی منبر با هاشمی حرف نزند.
خبر آن‌لاین با اشاره به انتقاد آیت‌الله شفیعی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان نسبت به سخنان هاشمی نوشت: 6-7 سال است عده‌ای هر روز یک دور تسبیح به هاشمی فحش می‌دهند. بدهند. مهم نیست. مهم آن است که علمای بزرگی که با جماعت عصبانی همراه می‌شوند، و قطعاً عده و توان‌شان بسیار بالاست، چرا جمع نشدند و نمی‌شوند تا بروند پیش هاشمی و با او حرف بزنند و انتقادهای‌شان را نه از روی منبر فلان مسجد یا بلندگوی بهمان خبرگزاری، که رو در رو بگویند؟ یا قانع شوند یا قانعش کنند و در هر حال نگذارند، حرمت روحانیت از بین برود؟
ظاهراً اشاره خبر آن‌لاین به مصاحبه اخیر هاشمی با روزنامه انگلیسی گاردین است که در آنجا مدعی شده به واسطه مذاکره با آمریکا تابو شکست و تأسیس سفارت آمریکا در ایران نیز بعید نیست!
معلوم نیست چرا باید اظهارات آقای هاشمی در مصاحبه با رسانه‌های بیگانه منتشر شود و سپس خبرگزاری‌ها و رسانه‌های همسو نیز آن را ترویج کنند اما در مقابل علما و روحانیون منتقد، به صورت در گوشی به هاشمی بگویند که مواضع وی، در تعارض صریح بامواضع امام و رهبری و خطوط قرمز انقلاب اسلامی است؟ به تعبیر دیگر می‌توان گفت اعتراض علما و روحانیون به مواضع تجدیدنظرطلبانه‌ای نظیر دفاع از بازگشایی سفارت آمریکا، بهترین دفاع از لباس روحانیت است.
یادآور می‌شود سفارت آمریکا کانون جاسوسی و توطئه‌گری و طراحی جنایت علیه ملت ایران در قبل و بعد از انقلاب بود و به همین دلیل لانه جاسوسی لقب گرفت. حضرت امام فتح جاسوسخانه آمریکا را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول دانستند.
این نکته نیز شایان ذکر است نتیجه اظهار اشتیاق زایدالوصف امثال آقای هاشمی به رابطه با آمریکا، ایجاد سوء تفاهم در طرف مقابل و موجب سخت‌تر شدن مواضع آنها در مذاکرات است که نمونه اخیر آن را در وین می‌توان مشاهده کرد. وقتی آمریکا پس از آن همه جنایت و تعدی و باج‌خواهی در مذاکرات، همچنان مشاهده می‌کند که عده‌ای مذاکره با آمریکا را تابوشکنی می‌دانند و بازگشایی سفارت او را انتظار می‌کشند، آیا نباید طلبکارانه‌تر برخورد کند؟ بنابراین رفتار امثال آقای هاشمی همچنان که عبور از انقلاب است، لطمه اساسی بر منافع ملی نیز هست.




در پی حذف تحریم‌ها هستید یا رابطه به هر قیمت با آمریکا؟!


«قرائن مختلف نشان می‌دهد ظاهراً هدف اصلی مذاکرات هسته‌ای برای برخی طیف‌ها رفع تحریم و... نیست، و اگر کسی هنوز تصور کند قرار است در نهایت تحریم‌ها پایان یابد اساساً درک درستی از ماجرا ندارد و به زبان عامیانه‌تر «سرکار» است، بلکه هدف اصلی در سطح کلان‌تری تعریف شده و آن نهایت عادی‌سازی رابطه با آمریکاست.»
رجانیوز در تحلیلی نوشت: در این بین قرار است پرونده هسته‌ای اولین برگ اعتمادساز باشد تا اعتماد آمریکا به ما جلب شود تا به واسطه آن بشود این رابطه را تا جای ممکن گسترش و افزایش داد. آقای روحانی در دیدار با اساتید دانشگاه‌ها گفته است: «امروز 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و دیگر دوران احساسات سپری شده و باید واقعیات را تبیین کنیم تا جامعه ما بداند که در دنیا چه خبر است و چگونه باید با دنیا تعامل کنیم.»
همزمان هاشمی رفسنجانی هم در گفت‌وگو با گاردین اعلام کرده است: «مذاکرات هسته‌ای تابوی گفت‌وگوی رو در رو با آمریکا را شکسته و توافق می‌تواند گامی بزرگ رو به جلو باشد و بازگشایی سفارت آمریکا در ایران، غیر ممکن نیست اما این مسئله به رفتار طرفین بستگی دارد.»
این جملات را بگذارید کنار سخنان رئیس جمهور در هشتم اردیبهشت ماه 94 که در جمع کارگران گفت: «بعضی فکر می‌کنند در ماجرای مذاکرات هسته‌ای، دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هسته‌ای را حل کند. پرونده هسته‌ای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.» هم‌چنین یادداشت پرمعنای حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر روحانی در فروردین ماه سال جاری را نیز نباید فراموش کرد که نوشت: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و آمریکا، بیش از موضوع هسته‌ای است؛ آن را آسان از دست ندهیم.» یک هفته قبل از او هم در 14 فروردین 94 روحانی در سخنانی خطاب به مردم که از شبکه خبر سیما به طور زنده پخش شد، اظهار داشت: «بحث ما فقط هسته‌ای نیست، این نیست که ما امروز موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.» روحانی 28 شهریور 93 در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی نیز گفته بود: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و آمریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی در یک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن، مسئله ایران و آمریکا حل خواهد شد.»
و البته پیش از همه اینها نیز هاشمی رفسنجانی بلافاصله بعد از توافق ژنو در 5 آذر 92 در گفت‌وگو با فایننشال تایمز در پاسخ به این سؤال که «اینکه می‌گویید توافق ژنو خط شکنی بود، در واقع منظورتان شکستن ساختار تحریم‌ها بوده یا صحبت کردن با آمریکایی‌ها؟» پاسخ می‌دهد: «یک قسمتش همین جا بود. چون مذاکره با آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست و بدون آمریکا هم نمی‌شد این کار پیش برود...»
لذا با استناد به این سخنان پر تکرار ساده‌انگارانه است اگر هنوز هم کسی تصور کند هدف رفع تحریم‌ها سر میز مذاکره حاضر شده و در نهایت نیز قرار است بعد از تعطیلی توان هسته‌ای کشور، ساختار تحریم‌ها از بین برود! برای برخی طیف‌ها توافق هسته‌ای قرار است گام اول باشد، گام اول برای اینکه اعتماد آمریکا به ما جلب شود! آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد، حمایت از شاه، بلوکه کردن اموال ایران، کمک به صدام در جنگ با ایران، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تحریم‌های متعدد و... قرار است هسته‌ای ما را هم بگیرد تا اعتمادش به ما جلب شود!




خاطرات ظریف و روحانی از قابل اعتماد نبودن آژانس


مرور خاطرات رئیس‌جمهور و وزیرخارجه نشان می‌دهد که آژانس هرگز قابل اعتماد نبوده است.
رجانیوز ضمن اشتباه توصیف کردن اعتماد دوباره به آژانس و موکول کردن توافق به «راستی‌آزمایی و تأیید آژانس» نوشت: در سال‌های 82 تا 84 که دولت اصلاحات سلسله عقب‌نشینی‌های داوطلبانه را در مذاکرات سعدآباد تهران، بروکسل و پاریس جهت اعتمادسازی برای سه کشور اروپایی انجام داد، در نهایت محمد البرادعی که نسبت به آمانو رئیس فعلی این سازمان، همکاری‌های قابل توجهی را با ایران انجام داد، باز هم آنقدر تحت تاثیر غرب و به ویژه آمریکا رفتار می‌کرد که محمدجواد ظریف در صفحه 233 کتاب خاطرات خود تحت عنوان «آقای سفیر» با گلایه شدید از البرادعی به خاطر گزارش‌های سیاسی و غیرعادلانه آژانس علیه ایران، وی را مسبب اصلی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت می‌داند و می‌نویسد؛ «آقای البرادعی به ناحق برای این که مشکلش را با آمریکا حل کند و یک دوره دیگر نیز باقی بماند، این عبارت را وارد این گزارش کرد. هیچ مبنای حقوقی برای این که آقای البرادعی بتواند عبارت  «Breach of the obligation to comply» را در گزارش آژانس علیه ایران به کار ببرد وجود نداشت. در صورتی که همین عبارت بود که ما را به شورای امنیت برد.»
سیاسی‌کاری و رفتارهای غیرصادقانه البرادعی به عنوان مدیرکل وقت آژانس انرژی اتمی تا حدی است که حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی کشورمان نیز در فصل چهارم کتاب خاطرات هسته‌ای خود تحت عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» گلایه‌های متعددی از عملکرد وی مطرح کرده و تصریح می‌کند که البرادعی دائما با انتشار گزارش‌های دوپهلو درباره عملکرد هسته‌ای ایران، نقش مهمی در به درازا کشیدن و حل نشدن این ماجرا داشت و حتی در ماجرای توافق سعدآباد با این که به طرف ایرانی قول داده بود آژانس از کلمه «تعلیق» برای سانتریفیوژهای نطنز، همان تفسیری را ارائه کند که مورد توافق ایران بود، در نهایت تحت فشار آمریکا و اروپا خلاف قولش عمل کرده و با تحمیل تفسیری متفاوت از وعده خود، باعث شد تا چند ماه بعد در توافق بروکسل، عملا ایران تعلیق گسترده‌تری را انجام دهد که البته آن توافق هم با عهدشکنی سه کشور اروپایی و فشار آمریکا به شکست انجامید و تنها حاصل آن توافق تعلیق غنی‌سازی و عقب‌نشینی ایران بود.
جالب آنکه خود محمد البرادعی نیز در صفحه 148 کتاب خاطرات خود تحت عنوان «عصر فریب» به صراحت بر ناعادلانه رفتار کردنش نسبت به پرونده هسته‌ای ایران تاکید کرده و ضمن روایت جلسه‌ای با بوش رئیس‌جمهور آمریکا درباره پرونده هسته‌ای ایران می‌نویسد: «در ارتباط با ایران بر ضرورت پیش گرفتن سیاست تهدید و پاداش تاکید کردم.»
با این حال در شرایطی که باز هم عملکرد  البرادعی در مقایسه با جانشین فعلی وی یوکیو آمانو نشان داده که به مراتب با انعطاف‌تر بوده است، به نظر می‌رسد در مذاکرات لوزان یکی از بزرگترین اشتباهات تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان، پذیرفتن تعلیق تحریم‌های آمریکا و لغو تحریم‌های اروپا مشروط به زمانی است که «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» اقدامات اعتمادساز ایران را تایید کند.
این ماجرا زمانی ابعاد روشن‌تری پیدا می‌کند که توجه داشته باشیم در یک سال و چهارماه گذشته که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی چند گزارش به بررسی اقدامات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، علیرغم تعلیق و تعطیلی بسیاری از تاسیسات هسته‌ای ایران و مهر تایید بر اینکه ایران تمامی تعهدات خود در توافق ژنو را اجرا کرده است، باز هم در پایان نتیجه‌گیری کرده که نمی‌تواند درباره ماهیت صلح‌آمیز برنامه‌ هسته‌ای ایران قضاوت کند!