ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب
ابعاد بسيارى از شخصيت حضرت امام(ره) شناخته شده نيست
امروز بزرگترين وظيفه ما ملت ايران كه مريدان قديم و اولين ياران امام خمينى(ره) بوديم، اين است كه درسهاى آن امام بزرگوار را مرور كنيم. شخصيت عظيم رهبر كبير انقلاب و جوهر درخشانى كه همه دنيا را تحت تأثير قرار داد، در درسها و بيانات و رهنمودهاى او آشكار شده است. البته همه ما با شناخت كامل آن شخصيت عظيم خيلى فاصله داريم و بدون مبالغه و اغراق بايد گفت كه هنوز ابعاد بسيارى از شخصيت آن روح ملكوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناخته شده نيست. ما از نزديك قضايا را مىديديم و همه كسانى كه از چنين فاصلهاى در كنار وقايع قرار مىگيرند، به آسانى قدرت جمعبندى ندارند. جمعبندى آن شخصيت و تحليل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، كه به اين زوديها براى ما كه در عصر امام و نزديك به او بوديم، ميسر نخواهد شد؛ ولى بيانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چيزى است كه در دسترس و اختيار ماست. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1368، ص142\ سخنرانى در مراسم بيعت روحانيون، مسئولان و مردم استان زنجان و اقشار مختلف مردم شهرهاى نهاوند، كاشمر، بجنورد، اسفراين، طرقبه و چناران، اقليد، بم، ملاير و دهبيد فارس، 15/ 04/ 1368) بارى، خمينى عزيزِ ما را كيست كه نشناسد؟ و كيست كه به شايستگى بشناسد؟ الفاظ من را تحمل آن نيست كه آن حقيقت فاخر و آن گوهر نفيس را در خود بگنجاند، و قلم قاصر اينجانب ناتوانتر از آن است كه سوداى ترسيم آن چهره ملكوتى را بپروراند. بهتر آنكه عنان قلم دركشم و يكبار ديگر اين مصيبت بزرگ و جانکاه و اين غم فراموشنشدنى را به حضرت بقيهًْالله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و بيت معظم ايشان، مخصوصاً به يادگار عزيز و يگانه و نور چشم اعزّ ايشان- جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيّد احمد آقا- و به خانوادههاى شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودين و به عموم ملت ايران و به امت بزرگ اسلامى تسليت عرض كنم. (آيتالله سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1368، ص49، پيام به ملت شريف ايران، در پايان چهلمين روز ارتحال حضرت امام خمينى(ره)،23/ 04/ 1368)
به مناسبت فرارسیدن دهه مبارک فجر و ضرورت شناخت و آشنایی بیشتر با شخصیت بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برخی از خصوصیتها و ویژگیهای حضرت امام خمینی(ره) از زبان و قلم رهبر معظم انقلاب تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
***
ویژگیهای فردی امام خمینی(ره)
فقیه، عارف و معلم اخلاق
او فقيه، اصولى، فيلسوف، عارف و معلّم اخلاق، اديب، شاعر بود، برترين كرسى تدريس و فشردهترين و گرمترين مجمع علمى حوزه در طول ساليان دراز به او تعلق داشت.
در او، خصلتهاى برجسته خداداد، در آميخته با آنچه او خود از معارف قرآنى آموخته و دل و جانش را به آن زيور داده بود، شخصيت عظيم و جذّاب و تأثيرگذارى پديد آورده بود كه هر يك از چهرههاى برجسته يك قرن اخير جهان كه قرن رجال بزرگ و مصلحان نامآور دينى و سياسى و اجتماعى است در برابر آن كمجاذبه و يكبعدى و كوچك به نظر مىآمدند. (آيتالله سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62-63، پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى، 31/ 06/ 1378)
بیباکی و بیطمعی
آن هنگام كه نظام جمهورى اسلامى در ايران به رهبرى قائد امت و انسان بزرگ دوران معاصر و چهره كمنظير تاريخ ما، امام خمينى بزرگ )رضوانالله تعالى عليه( شكل گرفت و او پرچم اسلام را در اين كشور برافراشت و چنين حكومت مقدسى را به وجود آورد. باورشان نمىشد كه اسلام زنده شود و حكومت ايجاد كند. وقتى حكومت ايجاد شد و قدرتش را ديدند؛ نيروى نفوذ و تأثيرگذارىاش را روى انسانها ديدند؛ قدرتش را بر روى ملتهاى ديگر ديدند؛ بىباكياش را در مقابل تهديدها ديدند؛ بىطمعى و فريب نخوردنش را در برابر تطميعها ديدند، فهميدند حكومتى كه بايد با آن مبارزه كنند، اين است. (آيتالله سيد على خامنهاى، بيانات، سال1371، ص17، بيانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامنالحجج، على بن موسى الرضا(ع) در روز عيد سعيد فطر، 15/01/1371) در زمینه شجاعت و بیباکی رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر هم این چنین آمده است:
اما ناگهان حادثه بزرگى، انفجار عظيمى رخ داد كه همه اوضاعِ اينها را به هم ريخت. يك مرد عالم، برجسته، حكيم، فقيه، مجاهد، شجاع، خطرپذير و نافذالكلمه به نام امام خمينى در ملت ايران ظهور كرد كه حقيقتاً ظهور اين مرد، حضور اين مرد، تربيت اين انسان بزرگ، كار خدا بود. اين تقدير الهى بود كه يك چنين اتفاقى بيفتد. مردم ايران هم آماده بودند، استقبال كردند، پذيرفتند، خطرها را به جان خريدند، وارد ميدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد...
امام مثل كوه ايستاد، ملت هم پشت سر امام مثل كوه استوارى ايستادند؛ جبهه دشمن هم- يك دشمن نبود، يك جبهه بودند- هرچه توانستند، تلاش كردند؛ هر كارى از دستشان برمىآمد، كردند؛ از جنگهاى خيابانى، تا جنگهاى قومى، تا كودتاى نظامى، تا تحميل جنگ هشتساله، تا تحريم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشين عظيم جنگ روانى در طول سى و دو سال. (آيتالله سيدعلى خامنهاى، بيانات، سال1389، ص360، خطبههاى نماز جمعه تهران در سالروز شهادت حضرت على بن موسى الرضا(ع)، 15/11/1389)
ایمان، عمل صالح، تزكيه و تهذيب نفس
اوّل از شخصِ امام آغاز مىكنم. اگرچه درباره امام، گويندگان گفتهاند، نويسندگان نوشتهاند و سرايندگان سرودهاند؛ لكن من امروز در ذهنم، مضمونِ دو آيه مباركه سوره «طه» را كه قرائت شد، با شخصيت امام بزرگوار، تطبيق كردم. در امام عزيز، سه خصوصيتِ درخشان وجود داشت كه همان سه خصوصیت، در اين دو آيه شريفه هم مطرح شده است. در آيه اوّل مىفرمايد: «و من يأته مؤمنا قد عمل الصّالحات» (طه، 75) ايمان، خصوصيّت اوّل و عمل صالح، خصوصيت دوم است. در پايان آيه دوم، خصوصيت سومى هم در عبارتِ: «و ذلك جزاء من تزكّى» (طه، 76) ذكر شده است كه خصوصيّت تزكيه و تهذيب نفس است. قرآن كريم براى كسى كه داراى اين خصوصيّات است، وعده درجاتِ «عُلى» داده است: «فأولئك لهم الدّرجات العلى» (طه،75).
اين سه خصوصيّت در امام بزرگوار برجسته بود. ايمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنايى بود. عمل صالح او، عملى بود كه بعد از صدر اسلام تا امروز، كسى آن را انجام نداده است. يعنى تشكيل نظام اسلامى، كه امروز اندكى به آن خواهم پرداخت. تزكيه او همچنان، بود كه در اوج شهرت و قدرت و محبوبيت، اوج عبوديت را براى خود انتخاب كرد و هر روز كه گذشت، بر الحاح و تضرّع و توسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
اين سه خصوصيّت، در امام بزرگوار وجود داشت. پس، حقّ است كه گفته شود: او از جمله كسانى است كه «فأولئك لهم الدّرجات العلى» (طه،75) اين علوّ مرتبهاى كه امروز شما در سراسر جهان، براى امام بزرگوار مشاهده مىكنيد ناشى از اين خصوصيّات سهگانه است. هرجا انصاف هست، امام در آنجا بزرگ است. هرجا عدالتخواهى هست، آنجا امام زيباترين چهره است. آنجا كه به امام خمينىِ بزرگوارِ ما بىارادتى مىشود، عدل نيست، انصاف نيست، حقطلبى نيست؛ بلكه دنيا خواهى و فساد است. اين سه خصوصيّت مربوط به امام بزرگوار است. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1373، ص47\بيانات در مراسم «پنجمين سالگرد ارتحال حضرت امام» (ره)، 14/ 03/ 1373)
عبادت و توسّل
من يقين دارم، آن پيرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف كه اين انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبيارى و ميوه چينى شد، اگر در جوانى، آن راز و نيازها و آن عبادتها، تفكّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پديد نمىآمد، اين كارهاى بزرگ از او صادر نمىشد. مرحوم آقاى حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى كه از علماى بسيار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسيارى ايشان را مىشناختند، نزديك سى سال پيش از اين، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصيل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر ديدم. نمىشناختم ايشان كيست. ديدم كه يك سيّد طلبه جوان و نورانى در حرم ايستاده، تحت الحنك را انداخته، نماز مىخواند و اشك مىريزد و تضرّع مىكند» حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى مىگفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسيدم اين آقاى نورانى كيست؟ گفتند اين آقا روح اللّه خمينى است. وقتى آقا روحاللّه، در دوره جوانى، آن سرمايه و ذخيره را پديد مىآورند، آن وقت در سنّ هشتادسالگى، امام و بنيانگذار حكومت جمهورى اسلامى مىشوند» (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1374، ص133\ بيانات در ديدار روحانيون و طلّاب ايرانى و خارجى در صحن «مدرسه فيضيّه قم»، 16/ 09/ 1374) او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گريه نيمهشب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
زهد و پارسايى
نظامى كه در رأس آن امام خمينى است؛ آن عظيمالقدرى كه حتّى دشمنانش او را بزرگ و خارقالعاده مىشمارند و به عظمتش كينه مىورزند. هيچكس اعتلاى معنوى او و زهد و پارسايى او و دانش و معرفت او و صفاى روح بزرگ او را انكار نمىكند. هيچكس در او، كمترين شائبهاى از ضعف و تسليم در برابر دشمنان ملت نمىشناسد و قلهيى برتر از او در عظمت روحى، گمان نمىبرد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1369، ص52\ پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره)،10/ 03/ 1369)
مقام معظم رهبری، در زمینه پارسایی و دیگر خصوصیات حضرت امام (ره)، میفرمایند: در هريك از كشورهاى جهان و در هر زمان، هرگاه انسانى با دانش و خردمندى و انديشه بلند، يا با پرهيزگارى و پارسائى و ايمان استوار، يا با شهامت و دليرى و همّت والا، يا با زيركى و تيزبينى و پختگى سياسى، قدم در ميدان كارى بزرگ بگذارد و پايدار و صبور، هدف مقدّسى را دنبال كند، بىترديد كشور و ملّت خود و گاه بشريت را به افتخارات بزرگ و پيشرفتهاى ماندگار خواهد رسانيد. همه كسانى كه نامشان در فهرست نامآوران تاريخ قرار گرفته است به برخى از اين ويژگىها آراسته بودهاند.
امّا نامآور بزرگ دوران معاصر يعنى امام روح اللّه خمينى همه اين ويژگىها را با هم، آن هم در نصابى معمولًا دست نيافتنى و كمنظير داشت. او دانشمندى پارسا، و خردمندى پرهيزكار، و حكيمى سياستمدار، و مؤمنى نوانديش، و عارفى شجاع و هوشمند، و فرمانروایى عادل، و مجاهدى فداكار بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62\ پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى، 31/ 06/ 1378)
او براى خودش هيچچيز نمىخواست. براى تنها پسرش كه عزيزترين انسانها براى امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها اين را از امام شنيده بوديم كه مىفرمود اعزّ اشخاص در نظر من ايشان است در ده سال آن حكومت و آن زمامدارى و رهبرى بزرگ، يك خانه نخريد. ما مكرّر رفته بوديم و ديده بوديم كه عزيزترين كس امام، در آن باغچهاى كه پشت حسينيه منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مىكرد. آن بزرگوار براى خود، زخارف دنيوى و ذخيره و افزونطلبى نداشت و نخواست؛ بلكه بعكس، هداياى فراوانى برايش مىآوردند كه آن هدايا را در راه خدا مىداد. آنچه را هم كه داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بيتالمال نبود، براى بيتالمال مصرف مىكرد. همان آدمى كه حاضر نبود آن روز با ده پانزده ميليون تومان خانه قابل قبولى براى پسرش بخرد و لو از مال شخصى خودش صدها ميليون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف براى آبادانى، براى كمك به فقرا، براى رسيدگى به سيلزدگان و جاهاى مختلف ديگر صرف مىكرد. ما اطلاع داشتيم كه در مواردى پولهاى شخصى خود امام بود كه به اشخاصى داده مىشد، تا بروند آنها را مصرف كنند؛ اينها هدايايى بود كه مريدان و علاقهمندان و دوستان براى امام آورده بودند. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
توکل
كارى كه او بدان همت گماشت و با ايمان و توكّل و تدبير و صبر خود بدان دست يافت، نيز به همان اندازه بزرگ و باورنكردنى و اعجابانگيز بود.
شخصيت ممتاز و درخشان او در همه دورههاى حيات سياسىاش خيرهكننده و منحصر به فرد بود، هم در آن روزى كه از جايگاه مرجعيت دينى در قم، رژيم وابسته و فاسد پهلوى و حاميان مداخلهگر آمريكایى آن را با نهيب پيامبرانه خود به مبارزه طلبيد و ظلم و استبداد و زراندوزى و دينستيزى شاه و دستيارانش را دستخوش طوفان خشم ملت ساخت، و هم در آن هنگام كه پس از مبارزه فشرده و پرمحنتِ پانزدهساله، توانست با جهاد عظيم ملت ايران، نظام اسلامى را بر سر كار آورد و رژيم خائن و فاسد و بىكفايت را ريشهكن سازد.
در همه حال، او همين قلّه ايمان و شجاعت و فداكارى را در كنار ژرفاى حكمت و تدبير و خردمندى، در وجود گرانبهاى خود به نمايش نهاد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پيام به مناسبت دههى بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى31/ 06/ 1378)
ملت ما با جوانانش، با رزمندگانش، با ارتش و سپاه و بسيج مردمیاش، با عشاير دلاورش، با مردم كوچه و بازارش، با خانوادههاى ايثارگرش، با زنان و مردان آگاه و هوشيارش، با شجاعت و ايمان و توكل بىنظير رهبر عظيمالشّأنش، توانست در مقابل امريكا و اروپا و شوروىِ آن روز و امپراتورى شرق و غرب بايستد و بعد از هشت سال همه آنها را وادار بكند كه به پيروزى ملت ايران و به شكست خودشان اعتراف كنند. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1370، ص206\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 05/ 07/ 1370)
صداقت
با مردم هميشه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت و چون معلّمى بصير و راهنمائى بَلَد، در مسير طولانى مبارزه، عقل و حكمت و معرفت خود را در اختيار راهروان نهاد.
اقتدار و صلابت خود را با عدل و دادگرى مزيّن كرد، و تفوّقِ همهكس پذيرِ خود را با عبوديت و خاكسارى منوّر ساخت، و تمكّن و برخوردارى را با زهد و پارسائى درمان كرد. راه خدا و بندگى خدا را لحظهاى رها نكرد و چون بار امانتى سنگين بر دوش داشت مراقبت روح خود را مضاعف ساخت. سخنِ از دل برخاسته و دلِ ذاكر و خاشع، و رفتارِ از دين الهام گرفته او، چشمه جوشانى از معرفت و حكمت و تدبير الهى را بر فكر و ذهن ملّت ايران كه عاشق صفا و معنويت او بودند، جارى ساخت و دولتمردان و مسئولان و آحاد مردم را براى مواجهه با انبوه دشمنىها و دسيسهها و حلّ كوه مشكلاتِ تحميلى آماده و مجهّز كرد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى31/ 06/ 1378)
رعایت تقوا
روز، روز متعلّق به امام بزرگوار است و سخن ما درباره خصوصياتى از اين مرد بزرگ و اين يادگار پيامبران و اولياى الهى در زمان ماست. به همه برادران و خواهران نمازگزار عرض مىكنم كه خصوصيت امام بزرگوار ما رعايت تقوا بود. همه شما تقوا را دستورالعمل زندگى خود قرار دهيد، تا همچنان كه ابواب رحمت الهى بر روى آن مرد بزرگ باز شد، بر روى ما هم باز شود. تقوا، رحمت و هدايت الهى را متوجّه فرد و جامعه باتقوا مىكند. دستورالعمل اوّل و آخر پيامبران و جانشينانشان، تقواى الهى است. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378) امام (رضوان اللّه تعالى عليه)، براى ما آيت تقوا بود. هرچه موفقيت در كار اين انقلاب بود، در درجه اول، ناشى از تقواى قلبى آن رهبر و پيشوا و مجسمهى تقوا بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1369، ص94\ سخنرانى در ديدار با خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان شهرهاى خوى، بندر گناوه و استانهاى مازندران و آذربايجان غربى، گروههايى از دانشجويان، جمعى از مهاجران جنگ تحميلى، كشاورزان و مسئولان هيأتهاى هفتنفره واگذارى زمين، 02/ 03/ 1369)
هرچه مسئوليت ما بالاتر باشد، تقواى بيشترى لازم داريم. در ميدان جهاد هم تقواست كه انسان را پيروز مىكند. در ميدان مبارزه با استكبار هم كه شما ملت سالها بوديد و مثل اين روزها در سال 57 به پيروزى رسيديد، تقوا شما را پيروز كرد؛ تقواى آن رهبر كه جز به امر الهى و تكليف شرعى، به هيچ چيز ديگرى نينديشيد، و تقواى شما آحاد ملت كه براى خاطر خدا، از هوسها و منافع شخصى خود گذشتيد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1369، ص421-422\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 19/ 11/ 1369
مظهر نوآورى علمى و تبحر در فقه و اصول
او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ايشان استاد بزرگى را در مشهد ديده بودم يعنى مرحوم آيتاللّه ميلانى كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئيس حوزه علميه قم كه استاد امام هم بود؛ يعنى مرحوم آيتاللّه بروجردى حضور داشت؛ بزرگان ديگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى كه دلهاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقهمند به استعدادهاى خوب را جذب مىكرد، درس فقه و اصول امام بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
جمع بین صفات ممتاز
اغلب آن صفاتى كه در زمامداران مختلف عالم، مايه امتياز آنها مىشد، تا آنجايى كه من بررسى كردم و به ذهنم رسيده است ما در امام مجتمع مىديديم. او، هم عاقل بود، هم دورانديش بود، هم محتاط بود، هم دشمنشناس بود، هم به دوست اعتماد مىكرد و هم ضربهاى را كه به دشمن وارد مىكرد، قاطع وارد مىكرد. همه صفات و خصوصياتى كه براى يك انسان لازم است تا بتواند در چنين جايگاه حسّاس و خطيرى انجام وظيفه كند و خدا و وجدان خود را راضى نمايد، در اين مرد جمع بود... اين، بُعد حاكم و رهبر بودن امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان بااراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مىتواند تصميم بگيرد؛ اگر صلح هم باشد، مىتواند تصميم بگيرد. براى اداره يك كشور و براى مواجهه با دشمنان، مىتواند تصميمگيرى كند. اما همين انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنياست. البته منظور، دنياى بد است؛ همان چيزى كه خود او مىگفت دنياى بد، آن چيزى است كه در درون شماست. اين ظواهر طبيعت زمين و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اينها دنياى بد نيست. اينها نعمتهاى خداست؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد، آن خودخواهى، آن افزونطلبى و آن احساس تعلّقى است كه در درون انسان است. امام از اين دنياى بد بهكلّى منقطع بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45-44\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
مهربان و لطیف
آن مردى كه چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ايران را مىترساند و به خود مىلرزاند آن سدّ مستحكم و كوه استوار وقتى كه مسائل عاطفى و انسانى پيش مىآمد، يك انسان لطيف، يك انسان كامل و يك انسان مهربان بود. من اين قضيه را نقل كردهام كه يكوقت در يكى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگوييد كه پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيراً خبر كشته شدن او را برايم آوردهاند. من پسرم كشته شده، اما برايم اهميت ندارد؛ براى من سلامت شما اهميت دارد. آن خانم اين جمله را در اوج هيجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ايشان سرِ پا ايستاده بود و من همين مطلب را برايش نقل كردم؛ ديدم اين كوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى كه ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل كسى كه دلش بشكند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثير اين حرف مادر شهيد قرار گرفت و چشمانش پُر از اشك شد!
شبى در يك جلسه خصوصى، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بوديم؛ ايشان هم نشسته بود. يكى از ما گفتيم: آقا شما مقامات معنوى داريد، مقامات عرفانى داريد؛ چند جملهاى ما را نصيحت و هدايت كنيد. آن مردِ با عظمتى كه آنگونه اهل معنا و اهل سلوك بود، در مقابل اين جمله ستايشگونه كوتاه يك شاگردش كه البته همه ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بوديم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود آنچنان در حال حيا و شرمندگى و تواضع فرورفت كه اثر آن در رفتار و جسم و كيفيّت نشستن او محسوس شد! در حقيقت ما شرمنده شديم كه اين حرف را زديم كه موجب حياى امام شد. آن مرد شجاع و آن نيروى عظيم، در قضاياى عاطفى و معنوى، اينگونه متواضع و باحيا بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45-46\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
امروز بزرگترين وظيفه ما ملت ايران كه مريدان قديم و اولين ياران امام خمينى(ره) بوديم، اين است كه درسهاى آن امام بزرگوار را مرور كنيم. شخصيت عظيم رهبر كبير انقلاب و جوهر درخشانى كه همه دنيا را تحت تأثير قرار داد، در درسها و بيانات و رهنمودهاى او آشكار شده است. البته همه ما با شناخت كامل آن شخصيت عظيم خيلى فاصله داريم و بدون مبالغه و اغراق بايد گفت كه هنوز ابعاد بسيارى از شخصيت آن روح ملكوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناخته شده نيست. ما از نزديك قضايا را مىديديم و همه كسانى كه از چنين فاصلهاى در كنار وقايع قرار مىگيرند، به آسانى قدرت جمعبندى ندارند. جمعبندى آن شخصيت و تحليل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، كه به اين زوديها براى ما كه در عصر امام و نزديك به او بوديم، ميسر نخواهد شد؛ ولى بيانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چيزى است كه در دسترس و اختيار ماست. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1368، ص142\ سخنرانى در مراسم بيعت روحانيون، مسئولان و مردم استان زنجان و اقشار مختلف مردم شهرهاى نهاوند، كاشمر، بجنورد، اسفراين، طرقبه و چناران، اقليد، بم، ملاير و دهبيد فارس، 15/ 04/ 1368) بارى، خمينى عزيزِ ما را كيست كه نشناسد؟ و كيست كه به شايستگى بشناسد؟ الفاظ من را تحمل آن نيست كه آن حقيقت فاخر و آن گوهر نفيس را در خود بگنجاند، و قلم قاصر اينجانب ناتوانتر از آن است كه سوداى ترسيم آن چهره ملكوتى را بپروراند. بهتر آنكه عنان قلم دركشم و يكبار ديگر اين مصيبت بزرگ و جانکاه و اين غم فراموشنشدنى را به حضرت بقيهًْالله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و بيت معظم ايشان، مخصوصاً به يادگار عزيز و يگانه و نور چشم اعزّ ايشان- جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيّد احمد آقا- و به خانوادههاى شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودين و به عموم ملت ايران و به امت بزرگ اسلامى تسليت عرض كنم. (آيتالله سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1368، ص49، پيام به ملت شريف ايران، در پايان چهلمين روز ارتحال حضرت امام خمينى(ره)،23/ 04/ 1368)
به مناسبت فرارسیدن دهه مبارک فجر و ضرورت شناخت و آشنایی بیشتر با شخصیت بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برخی از خصوصیتها و ویژگیهای حضرت امام خمینی(ره) از زبان و قلم رهبر معظم انقلاب تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
***
ویژگیهای فردی امام خمینی(ره)
فقیه، عارف و معلم اخلاق
او فقيه، اصولى، فيلسوف، عارف و معلّم اخلاق، اديب، شاعر بود، برترين كرسى تدريس و فشردهترين و گرمترين مجمع علمى حوزه در طول ساليان دراز به او تعلق داشت.
در او، خصلتهاى برجسته خداداد، در آميخته با آنچه او خود از معارف قرآنى آموخته و دل و جانش را به آن زيور داده بود، شخصيت عظيم و جذّاب و تأثيرگذارى پديد آورده بود كه هر يك از چهرههاى برجسته يك قرن اخير جهان كه قرن رجال بزرگ و مصلحان نامآور دينى و سياسى و اجتماعى است در برابر آن كمجاذبه و يكبعدى و كوچك به نظر مىآمدند. (آيتالله سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62-63، پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى، 31/ 06/ 1378)
بیباکی و بیطمعی
آن هنگام كه نظام جمهورى اسلامى در ايران به رهبرى قائد امت و انسان بزرگ دوران معاصر و چهره كمنظير تاريخ ما، امام خمينى بزرگ )رضوانالله تعالى عليه( شكل گرفت و او پرچم اسلام را در اين كشور برافراشت و چنين حكومت مقدسى را به وجود آورد. باورشان نمىشد كه اسلام زنده شود و حكومت ايجاد كند. وقتى حكومت ايجاد شد و قدرتش را ديدند؛ نيروى نفوذ و تأثيرگذارىاش را روى انسانها ديدند؛ قدرتش را بر روى ملتهاى ديگر ديدند؛ بىباكياش را در مقابل تهديدها ديدند؛ بىطمعى و فريب نخوردنش را در برابر تطميعها ديدند، فهميدند حكومتى كه بايد با آن مبارزه كنند، اين است. (آيتالله سيد على خامنهاى، بيانات، سال1371، ص17، بيانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامنالحجج، على بن موسى الرضا(ع) در روز عيد سعيد فطر، 15/01/1371) در زمینه شجاعت و بیباکی رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر هم این چنین آمده است:
اما ناگهان حادثه بزرگى، انفجار عظيمى رخ داد كه همه اوضاعِ اينها را به هم ريخت. يك مرد عالم، برجسته، حكيم، فقيه، مجاهد، شجاع، خطرپذير و نافذالكلمه به نام امام خمينى در ملت ايران ظهور كرد كه حقيقتاً ظهور اين مرد، حضور اين مرد، تربيت اين انسان بزرگ، كار خدا بود. اين تقدير الهى بود كه يك چنين اتفاقى بيفتد. مردم ايران هم آماده بودند، استقبال كردند، پذيرفتند، خطرها را به جان خريدند، وارد ميدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد...
امام مثل كوه ايستاد، ملت هم پشت سر امام مثل كوه استوارى ايستادند؛ جبهه دشمن هم- يك دشمن نبود، يك جبهه بودند- هرچه توانستند، تلاش كردند؛ هر كارى از دستشان برمىآمد، كردند؛ از جنگهاى خيابانى، تا جنگهاى قومى، تا كودتاى نظامى، تا تحميل جنگ هشتساله، تا تحريم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشين عظيم جنگ روانى در طول سى و دو سال. (آيتالله سيدعلى خامنهاى، بيانات، سال1389، ص360، خطبههاى نماز جمعه تهران در سالروز شهادت حضرت على بن موسى الرضا(ع)، 15/11/1389)
ایمان، عمل صالح، تزكيه و تهذيب نفس
اوّل از شخصِ امام آغاز مىكنم. اگرچه درباره امام، گويندگان گفتهاند، نويسندگان نوشتهاند و سرايندگان سرودهاند؛ لكن من امروز در ذهنم، مضمونِ دو آيه مباركه سوره «طه» را كه قرائت شد، با شخصيت امام بزرگوار، تطبيق كردم. در امام عزيز، سه خصوصيتِ درخشان وجود داشت كه همان سه خصوصیت، در اين دو آيه شريفه هم مطرح شده است. در آيه اوّل مىفرمايد: «و من يأته مؤمنا قد عمل الصّالحات» (طه، 75) ايمان، خصوصيّت اوّل و عمل صالح، خصوصيت دوم است. در پايان آيه دوم، خصوصيت سومى هم در عبارتِ: «و ذلك جزاء من تزكّى» (طه، 76) ذكر شده است كه خصوصيّت تزكيه و تهذيب نفس است. قرآن كريم براى كسى كه داراى اين خصوصيّات است، وعده درجاتِ «عُلى» داده است: «فأولئك لهم الدّرجات العلى» (طه،75).
اين سه خصوصيّت در امام بزرگوار برجسته بود. ايمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنايى بود. عمل صالح او، عملى بود كه بعد از صدر اسلام تا امروز، كسى آن را انجام نداده است. يعنى تشكيل نظام اسلامى، كه امروز اندكى به آن خواهم پرداخت. تزكيه او همچنان، بود كه در اوج شهرت و قدرت و محبوبيت، اوج عبوديت را براى خود انتخاب كرد و هر روز كه گذشت، بر الحاح و تضرّع و توسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
اين سه خصوصيّت، در امام بزرگوار وجود داشت. پس، حقّ است كه گفته شود: او از جمله كسانى است كه «فأولئك لهم الدّرجات العلى» (طه،75) اين علوّ مرتبهاى كه امروز شما در سراسر جهان، براى امام بزرگوار مشاهده مىكنيد ناشى از اين خصوصيّات سهگانه است. هرجا انصاف هست، امام در آنجا بزرگ است. هرجا عدالتخواهى هست، آنجا امام زيباترين چهره است. آنجا كه به امام خمينىِ بزرگوارِ ما بىارادتى مىشود، عدل نيست، انصاف نيست، حقطلبى نيست؛ بلكه دنيا خواهى و فساد است. اين سه خصوصيّت مربوط به امام بزرگوار است. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1373، ص47\بيانات در مراسم «پنجمين سالگرد ارتحال حضرت امام» (ره)، 14/ 03/ 1373)
عبادت و توسّل
من يقين دارم، آن پيرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف كه اين انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبيارى و ميوه چينى شد، اگر در جوانى، آن راز و نيازها و آن عبادتها، تفكّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پديد نمىآمد، اين كارهاى بزرگ از او صادر نمىشد. مرحوم آقاى حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى كه از علماى بسيار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسيارى ايشان را مىشناختند، نزديك سى سال پيش از اين، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصيل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر ديدم. نمىشناختم ايشان كيست. ديدم كه يك سيّد طلبه جوان و نورانى در حرم ايستاده، تحت الحنك را انداخته، نماز مىخواند و اشك مىريزد و تضرّع مىكند» حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى مىگفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسيدم اين آقاى نورانى كيست؟ گفتند اين آقا روح اللّه خمينى است. وقتى آقا روحاللّه، در دوره جوانى، آن سرمايه و ذخيره را پديد مىآورند، آن وقت در سنّ هشتادسالگى، امام و بنيانگذار حكومت جمهورى اسلامى مىشوند» (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1374، ص133\ بيانات در ديدار روحانيون و طلّاب ايرانى و خارجى در صحن «مدرسه فيضيّه قم»، 16/ 09/ 1374) او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گريه نيمهشب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
زهد و پارسايى
نظامى كه در رأس آن امام خمينى است؛ آن عظيمالقدرى كه حتّى دشمنانش او را بزرگ و خارقالعاده مىشمارند و به عظمتش كينه مىورزند. هيچكس اعتلاى معنوى او و زهد و پارسايى او و دانش و معرفت او و صفاى روح بزرگ او را انكار نمىكند. هيچكس در او، كمترين شائبهاى از ضعف و تسليم در برابر دشمنان ملت نمىشناسد و قلهيى برتر از او در عظمت روحى، گمان نمىبرد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1369، ص52\ پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره)،10/ 03/ 1369)
مقام معظم رهبری، در زمینه پارسایی و دیگر خصوصیات حضرت امام (ره)، میفرمایند: در هريك از كشورهاى جهان و در هر زمان، هرگاه انسانى با دانش و خردمندى و انديشه بلند، يا با پرهيزگارى و پارسائى و ايمان استوار، يا با شهامت و دليرى و همّت والا، يا با زيركى و تيزبينى و پختگى سياسى، قدم در ميدان كارى بزرگ بگذارد و پايدار و صبور، هدف مقدّسى را دنبال كند، بىترديد كشور و ملّت خود و گاه بشريت را به افتخارات بزرگ و پيشرفتهاى ماندگار خواهد رسانيد. همه كسانى كه نامشان در فهرست نامآوران تاريخ قرار گرفته است به برخى از اين ويژگىها آراسته بودهاند.
امّا نامآور بزرگ دوران معاصر يعنى امام روح اللّه خمينى همه اين ويژگىها را با هم، آن هم در نصابى معمولًا دست نيافتنى و كمنظير داشت. او دانشمندى پارسا، و خردمندى پرهيزكار، و حكيمى سياستمدار، و مؤمنى نوانديش، و عارفى شجاع و هوشمند، و فرمانروایى عادل، و مجاهدى فداكار بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62\ پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى، 31/ 06/ 1378)
او براى خودش هيچچيز نمىخواست. براى تنها پسرش كه عزيزترين انسانها براى امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها اين را از امام شنيده بوديم كه مىفرمود اعزّ اشخاص در نظر من ايشان است در ده سال آن حكومت و آن زمامدارى و رهبرى بزرگ، يك خانه نخريد. ما مكرّر رفته بوديم و ديده بوديم كه عزيزترين كس امام، در آن باغچهاى كه پشت حسينيه منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مىكرد. آن بزرگوار براى خود، زخارف دنيوى و ذخيره و افزونطلبى نداشت و نخواست؛ بلكه بعكس، هداياى فراوانى برايش مىآوردند كه آن هدايا را در راه خدا مىداد. آنچه را هم كه داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بيتالمال نبود، براى بيتالمال مصرف مىكرد. همان آدمى كه حاضر نبود آن روز با ده پانزده ميليون تومان خانه قابل قبولى براى پسرش بخرد و لو از مال شخصى خودش صدها ميليون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف براى آبادانى، براى كمك به فقرا، براى رسيدگى به سيلزدگان و جاهاى مختلف ديگر صرف مىكرد. ما اطلاع داشتيم كه در مواردى پولهاى شخصى خود امام بود كه به اشخاصى داده مىشد، تا بروند آنها را مصرف كنند؛ اينها هدايايى بود كه مريدان و علاقهمندان و دوستان براى امام آورده بودند. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
توکل
كارى كه او بدان همت گماشت و با ايمان و توكّل و تدبير و صبر خود بدان دست يافت، نيز به همان اندازه بزرگ و باورنكردنى و اعجابانگيز بود.
شخصيت ممتاز و درخشان او در همه دورههاى حيات سياسىاش خيرهكننده و منحصر به فرد بود، هم در آن روزى كه از جايگاه مرجعيت دينى در قم، رژيم وابسته و فاسد پهلوى و حاميان مداخلهگر آمريكایى آن را با نهيب پيامبرانه خود به مبارزه طلبيد و ظلم و استبداد و زراندوزى و دينستيزى شاه و دستيارانش را دستخوش طوفان خشم ملت ساخت، و هم در آن هنگام كه پس از مبارزه فشرده و پرمحنتِ پانزدهساله، توانست با جهاد عظيم ملت ايران، نظام اسلامى را بر سر كار آورد و رژيم خائن و فاسد و بىكفايت را ريشهكن سازد.
در همه حال، او همين قلّه ايمان و شجاعت و فداكارى را در كنار ژرفاى حكمت و تدبير و خردمندى، در وجود گرانبهاى خود به نمايش نهاد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پيام به مناسبت دههى بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى31/ 06/ 1378)
ملت ما با جوانانش، با رزمندگانش، با ارتش و سپاه و بسيج مردمیاش، با عشاير دلاورش، با مردم كوچه و بازارش، با خانوادههاى ايثارگرش، با زنان و مردان آگاه و هوشيارش، با شجاعت و ايمان و توكل بىنظير رهبر عظيمالشّأنش، توانست در مقابل امريكا و اروپا و شوروىِ آن روز و امپراتورى شرق و غرب بايستد و بعد از هشت سال همه آنها را وادار بكند كه به پيروزى ملت ايران و به شكست خودشان اعتراف كنند. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1370، ص206\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 05/ 07/ 1370)
صداقت
با مردم هميشه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت و چون معلّمى بصير و راهنمائى بَلَد، در مسير طولانى مبارزه، عقل و حكمت و معرفت خود را در اختيار راهروان نهاد.
اقتدار و صلابت خود را با عدل و دادگرى مزيّن كرد، و تفوّقِ همهكس پذيرِ خود را با عبوديت و خاكسارى منوّر ساخت، و تمكّن و برخوردارى را با زهد و پارسائى درمان كرد. راه خدا و بندگى خدا را لحظهاى رها نكرد و چون بار امانتى سنگين بر دوش داشت مراقبت روح خود را مضاعف ساخت. سخنِ از دل برخاسته و دلِ ذاكر و خاشع، و رفتارِ از دين الهام گرفته او، چشمه جوشانى از معرفت و حكمت و تدبير الهى را بر فكر و ذهن ملّت ايران كه عاشق صفا و معنويت او بودند، جارى ساخت و دولتمردان و مسئولان و آحاد مردم را براى مواجهه با انبوه دشمنىها و دسيسهها و حلّ كوه مشكلاتِ تحميلى آماده و مجهّز كرد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پيام به مناسبت دهه بزرگداشت يكصدمين سال ميلاد مبارك امام خمينى31/ 06/ 1378)
رعایت تقوا
روز، روز متعلّق به امام بزرگوار است و سخن ما درباره خصوصياتى از اين مرد بزرگ و اين يادگار پيامبران و اولياى الهى در زمان ماست. به همه برادران و خواهران نمازگزار عرض مىكنم كه خصوصيت امام بزرگوار ما رعايت تقوا بود. همه شما تقوا را دستورالعمل زندگى خود قرار دهيد، تا همچنان كه ابواب رحمت الهى بر روى آن مرد بزرگ باز شد، بر روى ما هم باز شود. تقوا، رحمت و هدايت الهى را متوجّه فرد و جامعه باتقوا مىكند. دستورالعمل اوّل و آخر پيامبران و جانشينانشان، تقواى الهى است. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378) امام (رضوان اللّه تعالى عليه)، براى ما آيت تقوا بود. هرچه موفقيت در كار اين انقلاب بود، در درجه اول، ناشى از تقواى قلبى آن رهبر و پيشوا و مجسمهى تقوا بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1369، ص94\ سخنرانى در ديدار با خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان شهرهاى خوى، بندر گناوه و استانهاى مازندران و آذربايجان غربى، گروههايى از دانشجويان، جمعى از مهاجران جنگ تحميلى، كشاورزان و مسئولان هيأتهاى هفتنفره واگذارى زمين، 02/ 03/ 1369)
هرچه مسئوليت ما بالاتر باشد، تقواى بيشترى لازم داريم. در ميدان جهاد هم تقواست كه انسان را پيروز مىكند. در ميدان مبارزه با استكبار هم كه شما ملت سالها بوديد و مثل اين روزها در سال 57 به پيروزى رسيديد، تقوا شما را پيروز كرد؛ تقواى آن رهبر كه جز به امر الهى و تكليف شرعى، به هيچ چيز ديگرى نينديشيد، و تقواى شما آحاد ملت كه براى خاطر خدا، از هوسها و منافع شخصى خود گذشتيد. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1369، ص421-422\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 19/ 11/ 1369
مظهر نوآورى علمى و تبحر در فقه و اصول
او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ايشان استاد بزرگى را در مشهد ديده بودم يعنى مرحوم آيتاللّه ميلانى كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئيس حوزه علميه قم كه استاد امام هم بود؛ يعنى مرحوم آيتاللّه بروجردى حضور داشت؛ بزرگان ديگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى كه دلهاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقهمند به استعدادهاى خوب را جذب مىكرد، درس فقه و اصول امام بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
جمع بین صفات ممتاز
اغلب آن صفاتى كه در زمامداران مختلف عالم، مايه امتياز آنها مىشد، تا آنجايى كه من بررسى كردم و به ذهنم رسيده است ما در امام مجتمع مىديديم. او، هم عاقل بود، هم دورانديش بود، هم محتاط بود، هم دشمنشناس بود، هم به دوست اعتماد مىكرد و هم ضربهاى را كه به دشمن وارد مىكرد، قاطع وارد مىكرد. همه صفات و خصوصياتى كه براى يك انسان لازم است تا بتواند در چنين جايگاه حسّاس و خطيرى انجام وظيفه كند و خدا و وجدان خود را راضى نمايد، در اين مرد جمع بود... اين، بُعد حاكم و رهبر بودن امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان بااراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مىتواند تصميم بگيرد؛ اگر صلح هم باشد، مىتواند تصميم بگيرد. براى اداره يك كشور و براى مواجهه با دشمنان، مىتواند تصميمگيرى كند. اما همين انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنياست. البته منظور، دنياى بد است؛ همان چيزى كه خود او مىگفت دنياى بد، آن چيزى است كه در درون شماست. اين ظواهر طبيعت زمين و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اينها دنياى بد نيست. اينها نعمتهاى خداست؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد، آن خودخواهى، آن افزونطلبى و آن احساس تعلّقى است كه در درون انسان است. امام از اين دنياى بد بهكلّى منقطع بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45-44\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
مهربان و لطیف
آن مردى كه چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ايران را مىترساند و به خود مىلرزاند آن سدّ مستحكم و كوه استوار وقتى كه مسائل عاطفى و انسانى پيش مىآمد، يك انسان لطيف، يك انسان كامل و يك انسان مهربان بود. من اين قضيه را نقل كردهام كه يكوقت در يكى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگوييد كه پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيراً خبر كشته شدن او را برايم آوردهاند. من پسرم كشته شده، اما برايم اهميت ندارد؛ براى من سلامت شما اهميت دارد. آن خانم اين جمله را در اوج هيجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ايشان سرِ پا ايستاده بود و من همين مطلب را برايش نقل كردم؛ ديدم اين كوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى كه ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل كسى كه دلش بشكند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثير اين حرف مادر شهيد قرار گرفت و چشمانش پُر از اشك شد!
شبى در يك جلسه خصوصى، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بوديم؛ ايشان هم نشسته بود. يكى از ما گفتيم: آقا شما مقامات معنوى داريد، مقامات عرفانى داريد؛ چند جملهاى ما را نصيحت و هدايت كنيد. آن مردِ با عظمتى كه آنگونه اهل معنا و اهل سلوك بود، در مقابل اين جمله ستايشگونه كوتاه يك شاگردش كه البته همه ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بوديم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود آنچنان در حال حيا و شرمندگى و تواضع فرورفت كه اثر آن در رفتار و جسم و كيفيّت نشستن او محسوس شد! در حقيقت ما شرمنده شديم كه اين حرف را زديم كه موجب حياى امام شد. آن مرد شجاع و آن نيروى عظيم، در قضاياى عاطفى و معنوى، اينگونه متواضع و باحيا بود. (آيتاللّه سيد على خامنهاى، بيانات، سال1378، ص45-46\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)