روایت یک شاهد عینی از فتنه 88
سربازان آخرالزمانی ابرهه با مسجد لولاگر چه کردند؟
در طول سالهای گذشته بارها در رابطه با آن چه که در فتنه 88 بر این ملک و ملت گذشت مطالعه کرده و از شاهدان بسیاری که ناظر خیانتها و جنایتهای اصحاب فتنه بودند از جمله هتک حرمت آنان به عاشورای حسینی شنیده بودم مضاف بر آن که در آن برهه نیز خود خبرنگار بودم و از نزدیک شاهد وقایعی که امروز به بخشی از تاریخ انقلاب بدل شده است.
سید روح الله امینآبادی
با این وجود زمانی که با حامیان فتنه سخن میگویم آنان با رد واضحات و زیر سوال بردن مستندات مدعی میشوند هتک حرمت مقدسات موضوعی است که تبلیغات حکومتی بر ذهن شما حک کرده و واقعیت خارجی ندارد و طبیعی است که چنین بحثی هرگز به سرانجام نمیرسد.
سهشنبه گذشته همزمان با سالگرد یوم الله 9 دی توفیقی شد تا با یکی از شاهدان عینی جنایات اصحاب فتنه سخن بگویم، همه در باب آتش زده شدن مسجد لولاگر شنیدهایم ولی کمتر کسی است که از جزئیات آن حادثه شوم خبری داشته باشد، شاید عدهای نیز در طرفداری از فتنهگران بگویند آتش زدن مسجد موضوعی است که واقعیت نداشته و حکومت بر طبل آن میکوبد، ولی باید پای صحبت کسانی نشست که در آن روز در مسجد لولاگر بودند و به نماز ایستاده بودند که فتنهگران ریختند و مسجد را به آتش کشیدند.
عصر روز 9 دی امسال به مسجد لولاگر رفتم؛ از ایستگاه متروی شهید نواب صفوی که پیاده میشوی راهی تا مسجد نیست، داخل مسجد میشوم نماز را میخوانم و با عزیزی که قرار است سخن بگویم تماس میگیرم، با گشادهرویی میآید و بعد از احوالپرسی مستقیم سر اصل مطلب میروم که چه شد؟!
آیا واقعا مسجد را آتش زدند یا آن چه گفته میشود کار ژورنالیستی است همانند آن چه که بسیاری در نشریات زنجیرهای میکنند؟!
حسین رحمانی دوست عزیز ما که آن روز در مسجد بود سخن را آغاز میکند و تو گویی وسط معرکه هستی و تصور میکنی که باید بلند شوی و از خانه خدا دفاع کنی...
میگوید بعد از ظهر شنبه پس از انتخابات درست روز بعد از خطبههای آقا، عازم مسجد بودم، به دلیل آن که مترو فعالیت خود را تعطیل کرده بود جمعیت بسیار زیادی در بیرون مترو و در نزدیکی مسجد تجمع کرده بودند، حدود 30 نفری اما از این جمعیت سرگردان نبودند و برنامه داشتند، شعار میدادند و تحریک میکردند.
سخن را به نقل از آقای رحمانی پی میگیرم و خود شاهد آن چه که روی داده است میشوم...
به مسجد رسیدم...
به مسجد لولاگر می رسم. احتمال میدادم که این مسجد به خاطر سابقه انقلابی آن مورد کین ضدانقلاب قرار گیرد ولی گمان نمیکردم که این کین به مرحلهای برسد که اندکی بعد شاهدش شدم.
بسیجیهای پایگاه مسجد برای اینکه تعرضی به خانه خدا صورت نگیرد در مقابل درب ورودی صف میکشند، لباس مخصوصی دارند که آنان را از بقیه جدا میکند، با کمک این بسیجیها سعی میکنیم تا آنان که در این محل تجمع کرده و سنگپرانی میکنند بدون درگیری متفرق شوند ولی کمکم اوضاع متشنج میشود، از آن طرف میبینیم سنگ میاندازند و از سوی دیگر میبینیم دخترکان از موتورهای موجود بنزین خالی میکنند و برای تهیه کوکتل مولوتف و پرتاب به مسجد به این اراذل میرسانند!
سوی دیگر صحنه در نوع خودش جالب است، چند نفر از تونل توحید که هنوز تکمیل نشده گونیهای پر از نخاله با چند وانت بار میآوردند و در مقابل مسجد تخلیه میکنند!
فکر کردیم که شاید به دلیل حضور بسیجیهای روبروی مسجد اینها عصبانی شدند و اگه وارد مسجد شویم غائله ختم بهخیر خواهد شد، وارد مسجد میشویم ولی میبینیم جریتر میشوند، به سمت در ورودی مسجد هجوم میآورند و به قصد تسخیر مسجد و انگار که میخواهند پایگاه دشمن را تصرف کنند به مسجد نارنجکهای دستی و کوکتل مولوتف پرتاب میکنند، با پرتاب چند نارنجک دستی و کوکتل مولوتف به داخل مسجد فرشهای بخش بانوان، پردههای مسجد، فرش صحن و ...آتش میگیرد و یک عده از بچهها شروع به خاموش کردن شعلههای آتش میکنند.
چند خانم هم که برای نماز به مسجد آمده بودند در وسط این معرکه گرفتار میشوند و بندگان خدا به واسطه دود و خطر خفگی ناشی از آن مضطرب بودند که به یک اتاق امن منتقل میشوند، پرتاب نارنجک و کوکتل مولوتف که شدت گرفت آتشسوزی هم تشدید شد، با آب اندکی که در مسجد بود شروع به خاموش کردن شعلهها کردیم ولی با آتش گرفتن یکی از مغازههای اطراف دود زیادی وارد مسجد شد.
مهاجمین که فکر میکردند به زودی مسجد را تصرف میکنند به سمت درب ورودی هجوم میآورند که ما مجبور میشویم یک نردبان که داخل مسجد بود را جلوی در بگذاریم که نتوانند در را باز کنند که اثر میکند و اراذل موفق به ورود به داخل مسجد نمیشوند، با فارغ شدن از در به آتشسوزی داخل مسجد میپردازیم و میتوانیم آتش را مهار کنیم که بحمدالله این سبب میشود که خسارت کمی به مسجد و اموال مسجد وارد شود.
ناراحتکنندهترین بخش ماجرا اینکه وقتی مسجد مورد هجوم بود و اراذل به سمت مسجد کوکتل مولوتف، سنگ و... پرت میکردند، عدهای داخل مسجد نمیتوانستند کاری بکنند و از دود ناشی از آتشسوزی و... در حال خفگی بودند ولی دعا میخواندند و از ائمه کمک میخواستند.بالاخره با تماس با نیروی انتظامی و حضور تعدادی از بسیجیهای ناحیه مقداد فتنهگرها متواری میشوند و مسجدیها و بخصوص خانمهایی که برای نماز آمده بودند از محاصره خارج میشوند ... روز بعد که از شهرداری برای پاکسازی محل میآیند تنها 5 الی 6 ماشین نخاله از آجر گرفته تا سنگ و چوب از جلوی مسجد جمع میشود!
از آتش زدن مسجد تا شکستن حرمت ارباب
رحمانی تعریف میکند و تعریف میکند و من میپرسم مگر میشود کسی با علم به اینکه مسجد محل عبادت مومنینی است که برای نماز حاضر شدهاند و جز دعا و راز و نیاز کاری نمیکنند به این مکان مقدس حمله کند آنجا را به آتش بکشد و گویی که پایگاه دشمن را مورد هدف قرار میدهد خانه خدا را مورد سنگاندازی و ...قرار دهد ؟!
به یاد آوردم که در طول تاریخ دیکتاتورهای زیادی این کار را کردهاند حمله سپاه ابرهه به خانه خدا و آتش زدن بیتالله توسط سپاهیان یزید و حمله چکمهپوشهای رضا شاه به گوهرشاد و هجوم نظامیان محمد رضا شاه به مسجد و مدرسه فیضیه تنها نمونههایی از عداوت نااهلان با مسجد و محراب بوده است. البته این تنها جنایت فتنهگران در سال 88 در حق مسجد لولاگر و متدینین جامعه نبود، حکایت روز عاشورا و حمله به نمازگزاران ظهر این روز، روایت دیگری میطلبد که در هفته آینده بدان و به نقل از یک شاهد عینی خواهیم پرداخت. به هر روی فتنه 88 فراموش شدنی نیست و ما از یاد نمیبریم که عدهای برای رسیدن به امیال نفسانی خویش از قانون عبور کرده و حریم و حرمت ولایت را شکستند و مسجد و محراب را مورد هدف تیر کین خود قرار دادند، فراموش نمیکنیم که ساحت قدسی و ملکوتی حضرت روحالله مورد بیحرمتی هتاکان و سفیهان قرار گرفت و از یاد نمیبریم که در ظهر عزا حرمت ارباب شکستند ولی این نیز از یادها نخواهد رفت که اگر در ظهر عزا حرمت ارباب از سوی نااهلان و نامحرمان شکست علمدار بیدست کربلا و سقای حسین در روز 9 دی در خیابانهای تهران و با دستان عاشورائیان کمر فتنهگران را شکست ...
9 دی از یادها نخواهد رفت. و لو کره المشرکون...