مرور اجمالی بر محتوای کتاب کشف اسرار
سهراب مقدمی شهیدانی
امام خمینی(قدس سره) فصل های کتاب کشف اسرار را بر اساس کتاب اسرار هزارساله در شش گفتار و یک مقدمه ترتیب داده است. مهم ترین مباحث کتاب کشف اسرار در ادامه بیان میشود.
مقدمه کتاب کشف اسرار
کتاب اسرار هزار ساله همزمان با جنگ جهانی دوم که ایران در اشغال نظامی نیروهای انگلیس و شوروی بود منتشر شد. کشف اسرار با یک مقدمه دهصفحهای آغاز میشود و امام در مقدمه با اشاره به اشغال ایران نوشتهاند که در این اوضاعی که کشور ما همچون سایر ممالک اسلامی، گرفتار جنگ و اشغال است میبینیم بعضی از افراد همین کشور، دست به آشوب و فتنه زده و تمام توان این کشور را برای ترویج افکار انحرافی و تفرقه آفرین صرف میکنند.
در چنین اوضاعی تمام هم و غم خودشان را حمله به دین و روحانیت قرار دادهاند و فتنهانگیزی میکنند و در این مسیر چیزهایی را نوشته و بین مردم منتشر میکنند. اما سست کردن عقائد مردم نسبت به دین و روحانیت در این اوضاع، از بزرگترین جنایاتی است که بیشترین کمک را به کشورهای استعمارگر و اشغالگر درراه نابودی ایران و نابودی اساس استقلال این کشور میکند.
امام در این مقدمه مینویسد که درصدد پاسخگویی به چنین کارهایی نبود، ولی چون در کتاب اسرار هزار ساله، حق کُشی زیادی کرده اند، به ناچار قسمتی از راه خطا و بیدادگری های این ها را روشن می کنیم تا خوانندگان بدانند که سرچشمه فساد و بدبختی کشور ایران و این ملت از کجا ناشی شده است.1
امام از خواننده تقاضا کرده است که با حس کنجکاوی به نظرات هر دو طرف نگاه کند و حرف هیچکدام را بدون دلیل قبول نکند تا حق از باطل جدا شود.
امام می نویسد که نویسنده اسرار هزارساله و امثالش، خدا و قرآن را قبول دارند و از حکم عقل و خِرد نیز به دور نیستند اما روایات و احادیث موجود در میراث شیعه را قبول نکردند و ما نیز با استفاده از قرآن و خِرد، حرف هایش را مورد نقد قرار داده و بطلان حرف هایش را اثبات خواهیم کرد و لزوم کرنش در مقابل روایات را نیز ثابت خواهیم نمود.2
این مقدمه حاوی نکات مهمی درباره ریشه شناسی تفکرات کسروی و حکمی زاده بوده و این تفکر را مورد تبارشناسی قرار داده است و امام عنوان «ریشه این گفتارها از کجا است؟» را برای این بخش انتخاب کرده است. امام با درج شرح حال محمد بن عبدالوهاب می نویسد که ریشه وهابیت با آرای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم الجوزیه آغاز شده و در دوره ابن عبدالوهاب با همراهی محمد بن سعود حاکم قبائل عتوب و عنزه، رشد کرد و بخشی از عربستان را تحت سیطره درآورد. اکنون در ایران بعضی با اینکه خود به تقلید حمله کرده و خود را از تقلید مبری اعلام کرده اند اما مقلد این جریان وهابیت شده اند: «بعضی از نویسندگان برای خودنمایی و اظهار روشنفکری، از افکار جاهلانه ابن تیمیه پیروی کردند. این ها به ادعای خود منورالفکرند و می خواهند از زیر بار تقلید بیرون روند و چنین پنداشتند که از زیر بار تقلید بیرون رفتن، از فرمان قرآن و اسلام سرپیچیدن و به بزرگان دین ناسزا گفتن است، غافل از آن که ما می دانیم که این ها از وحشی های نجد و شترچران های ریاض که از رسواترین ملل جهان و از وحشی ترین عائله بشری هستند، پیروی و تقلید کرده و از زیر خراجات شاه و خداگریخته و بارکش غول بیابان نجد شدند.» 3
این مدعیان روشنفکری در ایران، چون نمی خواستند رسوایی تقلید کورکورانه از شترچران های عاری از علم و فرهنگ وهابی را به دوش بگیرند «با زبردستی خاصی این نظریه را به خودشان نسبت داده و خود را مبتکر و پیشقدم قلمداد کردند!» و مقداری چاشنی ناسزا را به آن افزوده و این نوشته ها را بین مردم منتشر کردند.4
حکمی زاده ادعا کرده است که عقب افتادن امروز ملت ایران از اروپاییان، به خاطر دین و پیشوایان دینی مردم ایران است و عاملی که باعث پیشرفت و تعالی اروپاییان شد افسارگسیختگی و ترک مراسم دینی می باشد. امام خمینی(قدس سره) می نویسد که کلمه توحش برای اروپاییان مناسب تر از عنوان تمدن و تعالی می باشد البته اروپا نیز از دین و مراسم دینی خالی نیست و مراسم دینی و حضور در کلیسا و مراسم دعای آن ها و بزرگداشت حضرت عیسی از مسائل دینی آن هاست که در روزنامه های داخلی ایران نیز بازتاب می یابد.5
امام خمینی(قدس سره) خطاب به امثال کسروی و حکمی زاده می نویسد که اگر قرار بود که این تفکرات شما باعث پیشرفت مملکت گردد، سال هاست که وهابیت سرتاسر عربستان را فراگرفته و تمام مذاهب و مراسم مذهبی را کنار گذاشتند به طوری که پیغمبر (ص)را از یک چوبدستی کمتر دانستند؛ باید دربار سعودی قدم های بلندی در راه تمدن و تعالی برداشته باشد تا آن که ما هم از دربار سعودی مستشار وارد کنیم تا کشور ما نیز خرافات را کنار گذاشته و به پیشرفت برسیم!
به عکس از آغاز اسلام که در کمتر از نیم قرن اسلام، دنیا را مسخر کرده بود صرفاً به خاطر پایبندی به دین بود که همین پایبندی، قدرتی عجیب به مسلمانان داده بود که توانستند دو امپراطوری بزرگ ایران و روم را به چالش بکشند و ایران را تصرف کنند.6
امام خمینی(قدس سره) به مغالطاتی که حکمی زاده در کتابش مرتکب شده اشاره می کند و از نهایت اعتقادات او که عدم اعتقاد به اسلام است، پرده برمی دارد و می نویسد شما در جایی خودتان را علاقه مند به دین معرفی می کنید و در جای دیگر دین را فقط حکم عقل دانستید! اگر دین فقط حکم عقل است، پس دیگر چرا قرآن و پیغمبر برای هدایت مردم ارسال شده اند؟! همچنین در جای دیگری می نویسید که قانونِ هزار سال پیش، درد امروز را دوا نمی کند برای آن که قانونِ ثبت و گمرک را ندارد! اگر شما دیندار و قائل به خدا و قرآن هستید چرا اصل و اساس دین را زیر سؤال می برید؟ اینجاست که عدم پایبندی حکمی زاده و امثالش به دین اسلام مشخص می گردد و کفرشان آشکار می گردد.7
امام می نویسد که هدف این نویسندگان حمله به روحانیت است چرا که از آغاز اسلام، همین علما بودند که این دین را حفظ کردند و نقشههای شوم بدخواهان را برملا کردند. رضاخان نیز در دوره بیست ساله سلطنتش بیشترین دشمنی اش با روحانیت بود به همین خاطر فشارهای شدیدی به روحانیت آورد تا علیه او قیام نکنند ولی علما علیه او به صورت آشکار یا پنهان افشاگری کردند این در حالی است که روشنفکران، در روزنامه ها و رسانه ها تلاش زیادی برای تطهیر چهره رضاخان و نیز حمله به روحانیت انجام داده و به ملت ایران خیانت کردند. ما در ادامه به تک تک ادعاهای این جریان پاسخ می دهیم تا شرح دروغ ها و خیانت هایشان آشکار شده و تنبیه این فتنه انگیزان را از دولت و ملت غیور درخواست می کنیم.8
گفتار اول: توحید
در این گفتار به پرسش های اول و دومی که حکمی زاده آن ها را در اسرار هزار ساله طرح کرده بود، پاسخ داده شده است.
گفتار اول که با موضوع توحید است به شبهات وهابیت در مورد اعتقادات تشیع پاسخ می دهد و در آن از نمونه آیات قرآنی و آرای حکما و فلاسفه قبل از اسلام و دوره اسلامی استفاده
می کند. بیان شرک مجوس و ثنویت و معنی شرک، اثبات شرک نبودن حاجت خواستن از مردگان و شفا خواستن از تربت، توضیح درباره معجزه پیامبران، غیب گویی، گنبد و بارگاه، شفاعت، استخاره، بداء و بحثی پیرامون زیارت جامعه کبیره در این گفتار مطرح می گردد.9
امام خمینی(قدس سره) دو پرسش ابتدائی حکمی زاده را که مربوط به توحید و شرک است به تفصیل پاسخ داده است و قریب 100 صفحه از ابتدای کتاب به پاسخ آن دو پرسش اختصاص دارد.
سؤال اول را به پنج پرسش کوچک تر تبدیل کرده و یک پرسش نیز از جانب خود به آن افزوده است که به این شرحاند: 1. حاجت خواستن از پیغمبر و امام شرک است یا نه؟ 2. شفا خواستن از تربت شرک است یا نه؟ 3. سجده کردن به تربت شرک است یا نه؟ 4. ساختن این گنبد و بارگاه ها شرک است یا نه؟ 5. اگر این ها شرک نیست، پس شرکی که این همه اسلام و قرآن با آن جنگیده چیست و معنی شرک کدام است؟ 6. آیا احترام و تعظیم از قبور شرک است یا نه؟10
امام خمینی(قدس سره) برای پاسخگویی به آن ها، مقدماتی را مطرح کرده است که ذکر آن برای روشن شدن مقصود، لازم است و به تفصیل به تمام این سؤالات پاسخ داده است.
گفتار دوم: امامت
در این گفتار که به موضوع امامت می پردازد به پرسش های سوم و چهارم حکمی زاده پاسخ داده شده است و شامل این مباحث می شود: اثبات امامت به وسیله قرآن و پنج دلیل در بیان اینکه چرا قرآن اسم امام را نبرده است، توضیح درباره کیفیت عقیده شیعه به امام، اخذ یک شبهه از بهائی ها توسط حکمی زاده درباره تاثیر کلام انبیا به جای معجزه، توضیح اخبار تقیه، اثبات وصایت امیرالمؤمنین، توضیح احادیث منزلت، حدیث غدیر، ثقلین، سفینه و غیره از کتب شیعه و سنی، توضیح درباره تاثیر صفویه در حجم کتب تشیع و....11
گفتار سوم: روحانی
در گفتارسوم به پرسش های پنجم و ششم حکمی زاده پاسخ داده شده و درباره نهاد روحانیت بحث شده است در این گفتار به این مباحث پرداخته شده است: اصل نیاز به حکومت برای جوامع انسانی، دلیل حکومت فقیه و نیابت امام زمان در زمان غیبت، بحث تقلید از مجتهد زنده، آشکار شدن چند دروغ حکمی زاده و تهمتی که به روحانیت نسبت داده بود، موقوفات و روحانی، ممر درآمد روحانی، و....12
در این فصل امام خمینی(قدس سره) به نکات مهمی درباره نحوه اِعمال حاکمیت فقها نیز اشاره می کند و درباره آن، مجلس مؤسسانی که متشکل از فقها باشد را پیشنهاد می دهد که حاکم عادل انتخاب کنند و لزوما این حاکم، می تواند فقیه نباشد ولی نظارت فقیه باید بالای سرش باشد.13 امام در این گفتار به اجمال به بحث اسلام سیاسی و حاکمیت فقیه و حدود آن پرداخته است و تفصیل همین بحث در گفتار چهارم مورد بحث و بررسی کارشناسی قرار می گیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. کشف اسرار (چاپ اول)، ص3-2.
2. همان(چاپ اول)، ص5-4.
3. همان(چاپ اول)، ص7.
4. همان، ص5.
5. همان، ص6-5.
6. همان، ص7-6.
7 همان، ص8-7.
8. همان، ص10-8.
9. «جایگاه و تاثیر کتاب کشف اسرار امام خمینی (رحمة الله علیه) در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران»، ناصر جمالزاده و میثم آقادادی، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، س3، ش9، تابستان 1388، ص89.
10. کشف اسرار، ص14.
11.«جایگاه و تاثیر کتاب کشف اسرار امام خمینی (رحمة الله علیه) در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران»، ناصر جمالزاده و میثم آقادادی، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، س3، ش9، تابستان 1388، ص89.
۱۲. همان.
13. کشف اسرار، ص186-185.