کد خبر: ۳۲۵۲۳۳
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۵
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 201

مصونیت مشـروط

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

... او برای بیش از دو دهه با همه آن‌ها در مورد طیفی از موضوعات از «کمیته آمریکایی آزادی فرهنگی» و مجله «اینکاونتر» گرفته تا استقبال از کتاب «دکتر ژیواگو» پاسترناک مکاتبه داشت. 
او حتی به پوشش موضوعات مورد نظر سازمان سیا در رسانه‌ها کمک می‌کرد، و در یک مورد با پیشنهاد کورد مه‌یر موافقت کرد که خود شلزینگر «به سردبیر» یک مجله ایتالیایی پیشنهاد دهد «که با انتشار مجموعه مقالاتی به مقایسه مسئله آزادی‌های مدنی در نظام شوروی و ایالات متحده بپردازد.» 
و اصولاً چه کسی می‌توانست در شرافت و درستکاریِ شلزینگر- که عضوی از «کابینه آشپزخانه» (حلقه خصوصی مشاوران) کندی بود- تردید کند؟1 در این گیرودار، فرانک کرمود به دیدار یک وکیل ارشد لندنی رفت تا در مورد شکایت اوبراین از مجله اینکاونتر به اتهام افترا مشورت بگیرد. 
وکیل توصیه کرد دفاع از این پرونده بر اساس یک دفاعیه حقوقی کمترشناخته‌شده به نام «مصونیت مشروط» صورت گیرد. 
یکی از دوستان مشترک کرمود و اوبراین، به کرمود اصرار کرد که از این پرونده دفاع نکند. 
کرمود دچار تردید شد. 
سپس، هنگامی که برای ناهار با مایکل جوسلسون به کلوپ گارریک دعوت شد، قولِ جدی و متینی دریافت کرد که ادعاهای اوبراین کوچک‌ترین حقیقتی ندارد. 
جوسلسون گفت: 
«من به اندازه‌ای سن دارم که جای پدرت باشم، و به همان اندازه که به پسرم دروغ نمی‌گویم، به تو نیز دروغ نخواهم گفت.» 
جوسلسون، البته، دروغ می‌گفت.
 دیانا جوسلسون (همسرش) بعدها گفت: 
«مایکل مصمم بود کنگره را از افشاگری‌های آسیب‌زا محافظت کند، و من نیز همین‌طور.
 من با دروغ گفتن درباره آن هیچ مشکلی نداشتم. ما تقریباً مانند یک گروه دونفره عمل می‌کردیم.» 
تام بریدن نیز بعدها نوشت: «حقیقت فقط مختص افراد درون [سازمان] 
بود.
 سازمان سیا به مردانش آموخته بود که به بیرونی‌ها دروغ بگویند، دروغی آگاهانه و عمدی، بدون کمترین احساس گناهی که اغلب مردم هنگام گفتن یک دروغ عمدی دارند2.»
به جز بردن کرمود به ناهار در کلوب گارریک، مایکل جوسلسون چه اقدام دیگری انجام داد؟ (هیچ کاری!) 
یک دادگاه علنی مربوط به اینکاونتر می‌توانست منجر به افشای شواهدی درباره‌ی شیوه‌های غیرمتعارف تأمین مالی و نشر آن شود؛ که باتوجه تکذیب‌های رسمی مکرر، رسوایی بزرگی به بار می‌آورد. 
با این حال، به شکلی عجیبی، جوسلسون نتوانست تضمین کند مسئله به طور کامل خارج از دادگاه حل و فصل خواهد شد [حل و فصل خارج از دادگاه یعنی چاپ عذرخواهی در مجله و...] و در عوض اجازه داد کرمود مسیر دادگاهی را پیش بگیرد. حتی اوبراین پیشنهاد کرده بود که در صورت درج عذرخواهی [در مجله]، شکایت خود را پس بگیرد. 
قطعاً در توانایی جوسلسون بود که کل ماجرا را متوقف کند. اما او این کار را نکرد.
در همین حال، کانر کروز اوبراین ترجیح داد که دادخواست افترا در دادگاهی در دوبلین ابلاغ شود. برای کرمود که به هراس افتاده بود، مشخص گردید دفاعیه «مصونیت مشروط» در ایرلند به رسمیت شناخته 
نمی‌شود. 
مشاوران حقوقی اینکاونتر حالا توصیه کردند که صرفاً این حکم را نادیده بگیرند، زیرا این مجله در ایرلند هیچ دارایی‌ای نداشت. 
اما پیش از آنکه کرمود فرصت بررسی این پیشنهاد را پیدا کند، با رویدادهایی مواجه شد که به یکباره دفاع از اینکاونتر را بی‌معنی می‌ساخت.
پانوشت‌ها:
1- مگر ‌می‌شد به آدمِ به این محترمی شک کرد. (متن نشان می‌دهد که باید شک کرد).
2- پاورقی خود کتاب: بریدن در مقاله‌اش با عنوان «مشکل سازمان سیا چیست؟» به این موضوع پرداخته است. کورد مه یر تجسم‌ این نگرش خوشبینانه بود. او در خاطرات خود نوشت: «کمک آمریکا به احزاب و نهادهای سیاسی دموکراتیک، برای بقای یک جامعه آزاد و کثرت‌گرا در اروپای غربی ضروری به نظر می‌رسید. 
این واقعیت که کمک‌های ما باید محرمانه نگه داشته می‌شد، مرا آشفته نمی‌کرد. رهبران سیاسی و فرهنگی اروپایی که در مبارزه نابرابر خود با دستگاه‌های یارانه‌بگیر شوروی، از ما کمک می‌خواستند، شرط می‌گذاشتند که این کمک‌ها علنی نشود، زیرا دستگاه پروپاگاندای کمونیستی می‌توانست از هر گونه شواهد آشکار از حمایت رسمی آمریکا را به عنوان مدرکی دال بر عروسک‌خیمه‌شب‌بازی امپریالیست‌های آمریکایی بهره‌برداری کند. اگر می‌خواستیم کمک‌هایمان نتیجه معکوس ندهد، می‌بایست محتاط و محرمانه عمل می‌کردیم.»- کورد مه‌یر، کتاب مواجهه با واقعیت.