کد خبر: ۳۲۴۵۵۷
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۸
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

پارادایم‌های پیروزی در جنگ مدرن

عزیزالله محمدی(امتدادجو)

جنگ 12روزه با همه ابعاد شکل‌گیری خود تبعات و پیامدهای برای طرفین جنگ داشت که معادلات پس از توقف جنگ را نه‌تنها در ایران و سرزمین‌های اشغالی دچار تغییر کرد؛ بلکه قدرت‌های جهانی و سایر مدعیان مؤثر بر مناسبات جهانی نیز با توجه به اینکه تقریبا این جنگ را یک جنگ تمام‌عیار و متفاوت و مدرن می‌دیدند دست به تغییر و تنظیمات جدید امنیتی در همه حوزه‌ها زدند و به طور کلی این جنگ را یک «جنگ مدرن» نامیدند که شناسایی ابعاد آن می‌تواند بر تمام وقایع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای آینده تاثیر بگذارد.
یادداشت‌های متوالی این ستون بعد از جنگ 12‌روزه با بررسی نظریه‌های مختلف و بالاخص با پرداختن به دیالکتیک موجود در این جنگ از منظر یک شخص بیرونی و با نظریه‌های غربی نگارش شد تا علاوه‌بر انطباق وقایع بستر چندوجهی جنگ با موضوع جنگ ترکیبی که در طی ماه‌های گذشته به آن پرداخته شده، پاسخی متقن و مبین را برای ابهامات و شبهات آینده در اختیار اهل تحقیق و انصاف قرار دهد.
در این بخش که شاید از بخش‌های آخر پرداختن به دیالتیک جنگ باشد؛ به بازتعریف مفهوم پیروزی در جنگ‌های مدرن و پارادیم‌های آن می‌پردازیم که در لایه‌های مختلف فضای سایبر و فضای هوشمند تحت عنوان جنگ مدرن شناخته می‌شود.
 در بازتعریف مفهوم پیروزی در جنگ‌های مدرن باید به این درک و شناخت رسید که این مفهوم، گذار از پیروزی سخت به پیروزی هوشمند است و آن را در قالب یک تحول پارادایم پیروزی در جنگ مدرن می‌توان شناخت.
برای درک دقیق آنچه که ذکر شد؛ مقایسه دو نوع پیروزی(کلاسیک و مدرن) در جنگ با مؤلفه‌های ارزیابی(شاخص اصلی، زمان سنجش، معیار موفقیت و ابعاد پیروزی) می‌توانند به ما کمک کنند.
بر اساس مؤلفه «شاخص اصلی» پیروزی در جنگ کلاسیک با تصرف سرزمین و شکست نظامی دشمن شناخته می‌شود در حالی ‌که در جنگ مدرن تاثیرگذاری بر محاسبات راهبردی و تغییر رفتار دشمن به عنوان پیروزی شناخته شده است.
در مؤلفه ارزیابی «زمان سنجش» پیروزی در پایان درگیری در جنگ کلاسیک حاصل است؛ در حالی‌ که در جنگ مدرن پیوسته و در حین جنگ مطرح می‌شود.
«معیار موفقیت» مؤلفه ارزیابی دیگری برای پیروزی در جنگ است که در جنگ کلاسیک با پیروزی میدانی و در جنگ مدرن با دستیابی به اهداف سیاسی با کمترین هزینه بازگو می‌شود.
در دیگر مؤلفه ارزیابی پیروزی می‌توانیم «ابعاد پیروزی» را مطرح کنیم که در جنگ کلاسیک، نظامی است و در جنگ مدرن، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و اطلاعاتی نیز می‌تواند باشد.
ابعاد جدید پیروزی در جنگ مدرن
ابعاد جدید پیروزی در جنگ مدرن با ابعاد نظامی- امنیتی، اقتصادی و اطلاعاتی- رسانه‌ای شناخته می‌شود.
 پیروزی در عرصه نظامی- امنیتی در مرحله اول، همراه با بازدارندگی موثراست که طی آن ایجاد ترس از تکرار درگیری در ذهن دشمن به وجود می‌آید و در مرحله دوم، افزایش هزینه برای دشمن به عنوان یک شاخص پیروزی شناخته می‌شود که تحمیل هزینه‌های غیرقابل تحمل به حریف، برتری در جنگ را اثبات می‌کند. برآورد خسارات وارده به رژیم صهیونیستی از سوی ایران در این جنگ بازگو‌کننده این حقیقت است که ایران حتی در این بعد نیز به پیروزی بزرگی دست یافته است.
 حفظ توانمندی‌های هسته‌ای از دیگر ابعاد جدید پیروزی در جنگ مدرن است که با محافظت از قابلیت‌های حیاتی در طول درگیری به عنوان پیروزی به دست می‌آید و در مرحله چهارم، نمایش قدرت کنترل شده به عنوان یک بعد کاملا مؤثر برای شناخت پیروز میدان نبرد است که با نشان‌دادن توانایی ضربه‌زنی بدون تشدید درگیری حاصل می‌شود.
بعد دیگر شناخت پیروزی در جنگ‌های مدرن بعد عرصه اقتصادی است که ابتدا با تاب‌آوری و سپس با تحمیل خسارت به دشمن از طرق مختلف به دست می‌آید. پیروزی در عرصه اطلاعاتی- رسانه‌ای، شاید جدی‌ترین و موثرترین بعد شناخت پیروزی در جنگ‌های مدرن شناخته می‌شود که همواره به دنبال اغنا‌سازی اذهان است.
در این نوع شناخت پیروز نبرد، ابتدا «روایت‌سازی موفق» ایفای نقش دارد که مسئولیت شکل‌دهی به ادراک عمومی و بین‌المللی را بر‌عهده گرفته و سپس «افشای نقاط ضعف دشمن» را با نمایش ناتوانی‌های راهبردی حریف در پیش می‌گیرد.
«تقویت اعتماد داخلی» با در نظرگرفتن افزایش سرمایه اجتماعی و تقویت مشروعیت، ضمن جذب افکار عمومی جهانی و کسب حمایت بین‌المللی بازگو‌کننده پیروزی در عرصه اطلاعاتی- رسانه‌ای است که در جنگ‌های مدرن توسط تحلیلگران و ارزیابان معرفی می‌شود. 
در نوع جنگ‌های مدرن «پیروزی چند‌بعدی» نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که نقطه مطلوب پیروزی به‌شمار می‌آید و تابع سنجه‌هایی است که هرکدام با شاخص‌های کمی و کیفی شناخته می‌شوند.
«شاخص‌های کمی» شامل درصد حفظ توانمندی‌های حیاتی در حوزه نظامی، میزان اختلال ایجاد شده برای دشمن در حوزه اقتصادی، سطح تاب‌آوری و وحدت ملی در حوزه اجتماعی و تعداد کشورهای حامی و میزان حمایت در حوزه بین‌المللی است.
همچنین «شاخص‌های کیفی» نیز با مواردی چون«راهبردی»، «روانشناختی» و «آینده‌نگر» شناخته می‌شوند که در برگیرنده تغییر در معادلات منطقه‌ای به نفع خود، تضعیف روحیه دشمن و تقویت روحیه خودی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آینده هستند.
نمونه‌های عینی پیروزی در جنگ ۱۲‌روزه
بازدارندگی: اثبات توانایی ضربه‌زنی به عمق خاک دشمن.
 هزینه: تحمیل خسارات اقتصادی سنگین به اسرائیل. 
 روایت‌سازی: نمایش مقاومت و توانایی در رسانه‌های جهانی. 
 معادلات: تغییر محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی.
 پیروزی از منظر رژیم صهیونیستی:
 تکنولوژیک: نمایش فناوری در آفند و پدافند.
 اتحاد: تقویت هم‌پیمانی با متحدان بین‌المللی.
 اطلاعاتی: افشای بخشی از توانمندی‌های ایران.
 آینده‌نگری: ایجاد زمینه برای توسعه فناوری‌های جدید.
در جنگ‌های مدرن «فناوری» تاثیر بسزایی بر تعریف پیروزی دارد که حتی می‌توان عنوان تغییردهنده مفهوم پیروزی را نیز به آن اطلاق کرد.
«هوش مصنوعی» یکی از این فناوری‌هاست که با امکان ارزیابی بلادرنگ پیشرفت به سوی اهداف در تعیین عنوان پیروزی نقش ایفا می‌کند. (در یادداشت قبلی پیرامون آن نکاتی ارائه شد)
 «سایبر» گسترش میدان نبرد به فضای مجازی را برعهده‌ دارد و در کسب عنوان پیروزی مؤثر است. «فضا» با افزایش اهمیت برتری در فضای ماورای جو برای تلقی پیروزی شناخته می‌شود و «زیست‌فناوری» نیز ظهور تهدیدات جدید و راهکارهای نوین را در پیروزی چندوجهی معرفی می‌کند. با توجه به ترکیبی و چند‌وجهی و نامتقارن ‌بودن جنگ‌های مدرن، پیروزی در جنگ‌های نامتقارن نیز بسیار حائز اهمیت است که ویژگی‌های خاصی از جمله پایداری مقاومت، افزایش هزینه دشمن، جذب حمایت بین‌المللی و حفظ اراده ملی در آن مطرح می‌شود.
پایداری مقاومت با تداوم توان مقابله در طول زمان، افزایش هزینه دشمن با تحمیل خسارات مستمر به حریف، جذب حمایت بین‌المللی با کسب مشروعیت در عرصه جهانی و حفظ اراده ملی با تداوم عزم عمومی برای ادامه مبارزه ویژگی‌های پیروزی در جنگ‌های نامتقارن هستند.
 با شرح آنچه که گفته شد و طی چند شماره به آن پرداختیم؛ می‌توان نتیجه گرفت که پارادایم‌های جدید پیروزی حتی در جنگ مدرن نیز بعد از جنگ 12روزه تغییر کرده و دیگر عبارت نیست از نابودی کامل دشمن، تصرف سرزمین‌های گسترده و انهدام توان نظامی حریف، بلکه! پیروزی واقعی عبارت است از دستیابی به اهداف سیاسی با کمترین هزینه، تغییر رفتار دشمن بدون درگیری تمام‌عیار، حفظ و تقویت موقعیت راهبردی در بلندمدت و ایجاد بازدارندگی مؤثر برای آینده که این تحول در مفهوم پیروزی، نیازمند بازنگری اساسی در دکترین‌های نظامی، راهبردهای امنیتی، شاخص‌های ارزیابی عملکرد و سازوکارهای تصمیم‌گیری است... 
(ادامه دارد)