کد خبر: ۳۲۲۷۰۲
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۷
نگاهی به فیلم «پیر پسر»

سیلاب سه ساعته یک پادشاه لخت!

آرش فهیم

«پیر پسر» شگفت‌انگیز و حیرت‌آور است؛ البته نه خود فیلم، بلکه حواشی غلیظ و شدیدش و امواج تشویق‌اش–که بی‌شباهت به موج مکزیکی در سکوی تماشاگران استادیوم‌های فوتبال نبود- آن را به یک پدیده قابل تأمل در سینمای امروز ایران تبدیل کرده است. چطور فیلمی با این حجم از مشکلات ساختاری و ضعف‌های فرمی و آب بستن روایی، این‌گونه تعاریف و تمجیدهای غریب و اکران پر و پیمان را به سود خودش برانگیخت؛ سخنگوی دولت، تبلیغ این فیلم را بر مطالبات مردم ترجیح داد و خیلی از منتقدانی که فیلمفارسی را فحش می‌دانند، این سراپا فیلمفارسی را در حد شاهکار ستودند! هر چه در این فیلم گشتم و گردیدم تا یک ایده بکر، یا یک تکنیک خلاقانه و یا لحظه سینمایی ناب و حتی یک بازی درست و درمان پیدا کنم، نبود که نبود! البته که موضوع و طرح کلی روایت فیلم، جذابیت و کشش دارد. ماجرای جنجالی جدال یک پیر پسر و یک پیر پدر بر سر یک دختر، به خودی خود کشش‌آفرین است. به‌ویژه آنکه، اکتای براهنی در دومین فیلمش پس از «پل خواب» -که یک اقتباسِ اشتباه از جنایت و مکافات بود- بیشتر روانِ مخاطب را هدف گرفته و دست روی نقاط ضعف نفسانی تماشاگر فیلم گذاشته است. اما وقتی فنی به فیلم نگاه کنیم، تقریبا همه چیز در آن پوشالی و بدلی است. درواقع جذابیت و کشش فیلم نیز وامدار عناصر متعلق به فیلمفارسی است؛ از دوربین هیز و موقعیت‌های چندش‌آوری چون بوییدن کفش زن توسط پیرمرد شهوت‌ران گرفته تا سکانس‌های شیره‌کش خانه و خشونت عریان فیلم و... اتفاقا آن‌قدر که در «پیر پسر» روی این موارد تمرکز شده است، بر شخصیت‌پردازی، ریتم، نقش‌آفرینی و اقلام لازم برای قوام یک فیلم خوب، نه! 
شاید بتوان بزرگ‌ترین نقظه ضعف ساختار و فرمی فیلم را، جذاب‌ترین بخش آن دانست؛ یعنی پدر خانواده، غلام باستانی. معلوم نیست که این غلام باستانی اصلا کیست، چه کاره بوده و چرا به چنین وضع رقت‌باری گرفتار شده است! این پیرمرد، فقط مشغول مشروب و مواد و زن است، چه کار و کسبی او را به چنین ثروتی رسانده که این‌گونه در راه هوس، بذل و بخشش می‌کند؟ غلام، جایی از فیلم وقتی با دوستش درددل می‌کند، از عزب و بی‌زن بودنش می‌نالد، چطور با این چنته پر مالی و قوت زور و بازو، در این تهران نتوانسته زن بستاند؟ من پیرمردهایی چندبرابر ضعیف‌تر- هم از حیث جسمانی و هم مادی- می‌شناسم که عروس جوان گرفته‌اند اما پیرمرد برساخته اکتای براهنی، هنوز مجرد است و درنهایت نیز خودش با دست خود، عروسش را نفله می‌کند! 
نکته مهم دیگر درباره «غلام باستانی» نحوه به تصویر کشیدن انسان معتاد است. سؤال این است که چطور یک مرد کهنسال– غلام- غرق در مواد مخدر و مشروب، این چنین بدنی حجیم و بازوانی ستبر و قدرتی هرکول‌وار دارد، طوری که دو پسر جوان هم حریفش نمی‌شوند؟ تصویر اکتای براهنی از اعتیاد به مواد مخدر و دائم‌الخمر بودن، بر ناخودآگاه مخاطب مثبت است. انگار که همه ضدتبلیغ‌ها درباره این دو نوع اعتیاد را دود کرده و به هوا فرستاده است. چون در «پیر پسر» نه تنها بساط مواد و پیک‌نیک و وافور پرجاذبه به تصویر کشیده شده است، بلکه نشان داده که یک مرد با سن و سال غلام با وجود اعتیاد نه از تک و تای جسمی و جنسی افتاده و نه جیبش خالی شده است، که برعکس، هم پولدار است، هم زور دارد و هم قوای جنسی در حد جوان 20 ساله! کارشناسان حوزه اعتیاد صحه می‌گذارند که اسیران در دام افیون و وابستگان به منقل و وافور، به وفور بزدل هستند، اما پیرمرد معتاد «پیر پسر» شیر نر است! در واقع با این تصویرسازی، فیلم یک‌جور تبلیغ و تشویق و ترغیب غیرمستقیم به مواد و مشروب هم هست. 
شخصیت‌نَپردازی، درباره دیگر کاراکترهای فیلم نیز حاکم است. یعنی هیچ کدام از پرسوناژها در «پیر پسر» رفتار و شخصیتی منطقی و عقلانی ندارند. 
معضل دیگر «پیر پسر» دور از واقع و غیرمنطقی بودن رخدادها و موقعیت‌هاست. به طور مثال، در یکی از صحنه‌های فیلم که طنز ناخواسته شده، رعنا (لیلا حاتمی) با پیکری شبه اسکلت و بدون هچ جاذبه‌ای از خیابان عبور می‌کند و همه مردان حاضر در خیابان بلا استثنا برمی‌گردند و با نگاهشان او را می‌چرند! رعنا که یک زن دون‌مایه و با تنی نحیف و قامتی اسکلتی و چهره‌ای رنگ پریده و سرد است، بدون هیچ رفتار یا پوشش تحریک‌آمیزی، چشم همه مردان یک خیابان را به خودش معطوف و مجذوب می‌کند! کارگردان نکرده است لااقل برای منطقی و واقعی جلوه دادن این موقعیت، یکی دو نفر را بی‌خیال این زن نشان بدهد. این است شاهکار جناب اکتای براهنی؛ در همین سطح و حد.
نحوه به قتل رساندن رعنا توسط غلام نیز از دیگر حفره‌های فیلم است. یعنی اصلا مشخص نمی‌شود که پیرمرد هوسران چطور دختر بخت‌برگشته را می‌کشد و بعد هم در فضائی گنگ و بدون جغرافیا، جنازه را چال می‌کند. این بخش از فیلم، بسیار خام و در اندازه یک کارگردان آماتور طراحی و ساخته شده است. انگار که کارگردان جرأت ورود به جزئیات و منطقی نشان دادن کشته شدن زن را نیافته است.
یک نکته هم درباره نحوه بازنمایی زن در «پیر پسر»؛ همه زن‌ها در این فیلم، مفلوک، ضعیف، بی‌اراده و فاقد جنبه انسانی هستند. همه بانوان در «پیر پسر» حقیر و مقهور مردها هستند. یعنی هر مردی سر راهشان قرار می‌گیرد، تسلیم می‌شوند. انگار نه زن، که ماده هستند. در واقع می‌توان این حکم را هم صادر کرد که «پیر پسر» یک فیلم ضدِ زن هم هست. 
ریتم کند، فضای خالی و صحنه‌های کشدار، دیگر بلای «پیر پسر» است. به طور مثال، در یکی از سکانس‌ها، رعنا مادرش را از منزل به جایی می‌رساند و مخاطب باید لحظه به لحظه که زن از ماشین پیاده می‌شود و راه خودش را می‌رود را تحمل کند، بدون اینکه دلیل نمایش کند و ملال‌آور این همه جزئیات معلوم باشد! این است فیلمی که همکارانمان در مجله «فیلم امروز» آن را «سیلی سه ساعته» لقب دادند؛ از آب‌بندی گذشته است و سیلاب سه ساعته است! متأسفانه سلطانی که این دوستان آن همه مدح لباس و تاج و کفشش کرده‌اند، لختِ لخت است! 
و اما بازی‌ها؛ برخلاف همه جار و جلوات رسانه‌ای، حسن پورشیرازی در نقش غلام باستانی «پیر پسر»، اگر نگوییم بد اما اصلا خوب نیست! فقط سر و صدا و ادا و اطوار دارد و خیلی وول می‌خورد. اما در بازی او احساس و درک از نقش جریان ندارد و نمی‌تواند حس یک مرد اهریمنی و هوس‌باز را منتقل کند. لحظات مواجهه‌اش با رعنا بیش از معاشقه، معاشرت است و مواقع خشم و غصب فقط نعره می‌کشد و... حتی لحظات مصرف مواد و مشروب هم نتوانسته احساس فردی درگیر با الکل و افیون را برملا سازد. همچنان‌که حامد بهداد، خیلی بد بازی کرده و اغلب مثل یک ربات سرد و آهنی و بی‌احساس ظاهر می‌شود. لیلا حاتمی هم مثل همیشه سرد و بی‌روح و بی‌مزه بازی کرده است. فقط بازیگر نقش رضا، تا حدی قابل تحمل از آب درآمده و لحظاتی خوب ظاهر شده است.