کد خبر: ۳۲۲۶۷۰
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰

اسناد تاریخی هجوم به خانه حضرت زهرا(س)(شبهه ها و پاسخ ها)

شبهه: با توجه به دلبستگی و فداکاری زیاد مردم مدینه و بنی‌هاشم نسبت به پیامبر (ص)آیا می‌توان پذیرفت تجاوزی به خانه حضرت فاطمه شده است و آنها سکوت کردند و به این عمل رضایت دادند؟
پاسخ: درست است که هجوم به خانه حضرت زهرا (س)آن‌هم در مدت کوتاهی بعد از رحلت پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله)، واقعاً شگفت است؛ ولی صرف شگفتی، دلیل بر عدم وقوع یک ماجرا نیست.
ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(س) و امیر مؤمنان علیه‌السلام در منابع متعدّد شیعه و اهل سنت نقل‌شده و اسناد بسیار محکم و غیر قابل ‌انکاری دارد. یکی از اسناد، ماجرائی است که خلیفه اول در آخرین لحظات قبل از فوت، از برخی کارها و ازجمله ورود قهری (تجاوز) به خانه حضرت زهرا اظهار پشیمانی کرد. طبق نقل طبری، ابوبکر به عبدالرحمن بن عوف گفت: «...فَوَدَدتُ أنّى لَم أکشِف بیتَ فاطمهَ عَن شی‏ءٍ و إن کانُوا قد غَلَقوه علَى الحرب؛ ای‌کاش به ‌زور وارد خانه فاطمه نمی‌شدم؛ هرچند در آنجا برای جنگ [با من] بست نشسته باشند.»(1) این مطلب به «حدیث پشیمانی» مشهور است و بررسی‌های دقیق تاریخی و حدیثی نشان می‌دهد این نقل تاریخی، صحیح و موردپذیرش و یقین است.(2) هجوم به خانه حضرت زهرا اسناد حدیثی و تاریخی دیگری هم دارد(3) که در مجموع، ما را به این نتیجه می‌رساند که این قضیه در تاریخ رخ داده است.
حال ما با یک استبعاد رو‌به‌رو هستیم که بیشتر جنبه احساسی دارد. آیا با چنین استبعادی می‌توان خطّ بطلان بر اسناد تاریخی کشید؟ هرگز؛ اما آنچه در پاسخ به این استبعاد می‌توان گفت این است که چنین حوادثی در طول تاریخ بارها رخ داده و هجوم به خانه حضرت زهرا(س) نه اولین مورد از این نوع بوده است و نه آخرین مورد. یک نمونه شگفت، تعرّض گروهی از بنی‌اسرائیل به ‌هارون‌(ع) برادر حضرت موسی‌(ع) بود. 
وقتی حضرت موسی برای مناجات با خدا به کوه طور رفت، سامری گوساله‌ای را برای‌پرستش، به بنی‌اسرائیل عرضه کرد و گروهی پذیرفتند.‌هارون به آنان اعتراض کرد؛ ولی آنان به‌ هارون هجوم بردند و حتی می‌خواستند او را بکشند! همین باعث شد که‌ هارون سکوت کند و تا رسیدن برادرش موسی، با آنان مدارا کند.(4) این اتفاقات در حالی رخ داد که پیش از آن، موسی‌(ع) بارها معجزات الهی را بر بنی‌اسرائیل عرضه کرده بود و آنان را با استفاده از شگفت‌ترین امدادهای غیبی (مانند شکافته شدن دریا، نابودی فرعون، جوشیدن دوازده چشمه از یک سنگ و...) از فرعونیان نجات داده بود. شگفتا! تنها سی روز از غیبت موسی در میان قومش گذشت و هنوز زنده بود که این حوادث رخ داد! عجیب نیست؟
آری؛ انصار (مردم مدینه) به پیامبر و خانواده او علاقه داشتند و خداوند از زحمات آنان در دفاع از اسلام، تقدیر کرده بود.(5) ازاین‌رو، هجوم به خانه دختر پیامبر در شهر آنان، آن‌هم در زمانی اندک بعد از رحلت آن حضرت، واقعاً عجیب است؛ ولی حقیقت دارد. برای درک درست فضا، باید به این نکته توجه کرد که اکثر مردم جامعه، تابع جوّ غالبند. ازاین‌رو، اگر اهل ایمان و صاحبان اندیشه بتوانند جوّ جامعه را با خود همراه کنند، توده مردم نیز با آنان همراهی می‌کنند؛ ولی اگر دیگران جوّ را در دست بگیرند، توده مردم نیز در همان مسیر قرار می‌گیرند.
برای درک درست ماجرا، به یک نمونه تاریخی دیگر بنگرید: بعد از رسیدن خبر مرگ معاویه، شیعیان در کوفه به جنب‌وجوش افتاده و جو را به دست گرفتند. نتیجه‌اش ارسال هزاران نامه برای دعوت‌ امام حسین‌(ع)به کوفه و سپس بیعت انبوه مردم با مسلم بن عقیل بود؛ اما همین‌که عبیدالله به کوفه رسید و با ترفندهای مختلف، بزرگان را با خود همراه کرد و جوّ را به نفع خود تغییر داد، ورق برگشت و مردم از یاری امام حسین‌(ع) کوتاهی کردند؛ حتی برخی از افرادی که قبلاً او را به کوفه دعوت کرده بودند، در کربلا مقابلش ایستادند!
همین نمونه‌های روشن تاریخی، کافی است تا هجوم به خانه دختر پیامبر - آن ‌هم اندکی بعد از رحلت ایشان - باورپذیر شود. البته مهاجمان، گروهی اندک بودند؛ ولی آنان توانسته بودند در روزهای قبل، جو را به نفع خود تغییر دهند و در نتیجه، توده مردم نیز با آنان همکاری و یا سکوت ‌کردند. ازاین‌رو، کاری از دست هواداران اهل‌بیت برنیامد.
شایان توجه است که در ماجرای کربلا، قضایا به‌صورت تدریجی بود و امکان مداخله وجود داشت؛ ولی در ماجرای مدینه، هجوم به خانه حضرت زهرا(س) به‌صورت ناگهانی رخ داد و مطمئناً بسیاری از مردم، بعد از واقعه از آن مطلع شده‌اند. شاید اصلاً کسی فکرش را نمی‌کرد که چنین جسارتی رخ دهد! بعد هم که فهمیدند، کار از کار گذشته بود و جوّ غالب نیز در دست مهاجمان بود. علاوه‌بر این چه ‌بسا می‌خواستند اقدامی و حمایتی کنند اما با اشاره امیرالمؤمنین‌(ع) که ناظر به مصلحت اسلام سکوت کرد، آنان نیز سکوت کردند.
نتیجه:
هجوم به خانه حضرت زهرا‌ (س) هر چند عجیب است، ولی یک واقعیت تاریخی است که اسناد بسیار دارد و با استبعاد نمی‌توان آن را انکار کرد. چنین حوادث شگفتی، بارها رخ داده و رمز ماجرا نیز در این است که اکثر مردم، تابع جوّ غالبند. چه‌بسا با آنچه رخ می‌دهد، موافق نباشند؛ ولی در برابر آن سکوت می‌کنند و شاید از سر اکراه، همکاری هم بکنند!
پی‌نوشت‌ها:
1. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 3، ص 430؛ نیز ر.ک: طبرانی، المعجم الکبیر، ج 1، ص 62، ش 34: «...أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمه و ترکته».
2. ر.ک: الله‌اکبری، محمد، «حدیث پشیمانی»، مجله علوم حدیث، سال شانزدهم، شماره 4.
3. برای نمونه، ر.ک: اثبات الوصیه، ص 143. (نقل در: مقتل معصومان‌، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، ج 1، ص 332.)
4. این ماجرا درآیات قرآن کریم نیز بازگو شده است. ر.ک: طه، آیات 83 ـ 95؛ اعراف، آیات 148 ـ 154.
5. از جمله در: سوره توبه، آیه 100 و انفال، آیات 72 و 74.
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی