گول هیکل !(گفت و شنود)
گفت: بالاخره کار اوکراین به کجا کشید؟!
گفتم: آمریکا زلنسکی را وادار کرد که بخشهای وسیعی از خاک اوکراین را که روسیه تسخیر کرده است به روسیه بدهد و جنگ خاتمه پیدا کند!
گفت: زلنسکی بدبخت را همین آمریکا و اروپا برای جنگ با روسیه تحریک کرده بودند و با صراحت اعلام میکردند که اوکراین به نیابت آمریکا با روسیه میجنگد. حالا چی شد که اوکراین را بعد از چند میلیون کشته و مجروح و ویرانیهای گسترده و هزینههای کلان و... رهایش کردهاند؟!
گفتم: به مدعیان اصلاحات بگو که برای زلنسکی چه کف و سوتی میزدند! و با چاپ عکس بزرگ او در صفحات اول روزنامههای زنجیرهای از زلنسکی با لقب «قهرمان در میدان»! و نجاتدهنده اوکراین! و... یاد میکردند!
گفت: تنها معیار و ملاک غربگراها آمریکاست. هر کس و هر جا و هر چیزی که مورد قبول آمریکا باشد برای آنها مقدس(!) است و با هر چه آمریکا دشمن باشد نیز دشمنی میکنند!
گفتم: روباهی گول هیکل شتر را خورده بود و با او دوست شده و دُمش را به دُم شتر گره زده بود. یک روز شیری حمله کرد، شتر پا به فرار گذاشت و روباه به دُم او آویزان شده و اینطرف و آنطرف پرت میشد. روباه دیگر پرسید این چه وضعی است؟ گفت؛ گول هیکلش را خوردم.
چه میدونستم بخار نداره؟!