«خسته درست»؛ بازتعریف جهاد فرهنگی با قلم و دوربین یک دختر زنجانی
ساحل قرهحسنلو
مستند «زهرا؛ از خستگی تا روشنایی» از مجموعه مستند «زنگ امید»؛ قصهای است آرام اما عمیق، از درهمتنیدگی ایمان، هنر و تعهد اجتماعی در زندگی یک دختر جوان ایرانی. «زهرا مرادی» از شهر زنجان، یک قهرمان با دستاوردهای بزرگ علمی و صنعتی و البته یک «مخترع روایت» است؛ کسی که با قلم و دوربین سادهاش، راهی برای ترجمه دردها و امیدهای خاموش جامعه به زبان انسانیت گشود. این مستند، یک پرتره از نسل امروز است که در میانه دودلی و تردید، انتخاب میکند که چگونه خسته شود: خستهی ساختن، نه خستهی فرار.
روایت مستند به شکلی خوب، ریشههای هویت زهرا را در خانواده و محیط فرهنگی زنجان جستوجو میکند. میراث پدر، مادربزرگ و مادر، زمینهای است برای شخصیتپردازی او. این محیط فرهنگی، تضادی درونی در زهرا ایجاد میکند: بین ایمان ریشهدار و تردیدهای نوجوانی. این تضاد، موتور محرک او برای یافتن «خود» واقعیاش است.
نقطه عطف داستان، مواجهه او با «آینه سکوت» و درک این نکته است: «برای پذیرفتهشدن در نگاه دیگران، نباید خودت را فراموش کنی.» این خودباوری، او را به سمت قلم و سپس دوربین هدایت میکند. او برای دیدهشدن نمینویسد؛ او مینویسد تا «حقیقت گم نشود.»
این مستند موفق شده است تا سه مفهوم مهم را در هم بیامیزد و یک الگوی رفتاری نوین ارائه دهد:
اختراع فرهنگی در مقابل اختراع فنی:
مستند تعریف سنتی از «نخبه» و «اختراع» را تغییر میدهد. اختراع زهرا، یک محصول فیزیکی نیست؛ بلکه یک مدل روایتی نو و صادقانه است. او با دوربین گوشی و متون دستنویس، قابلیت دیدهشدن را به مردم عادی، زنان تنها و دردهای خاموش زنجان هدیه میدهد. این مستند تأکید میکند که بزرگترین تحولات، گاهی با سادهترین ابزارها و صادقانهترین نگاهها آغاز میشوند و البته نوآوری و خلاقیت در مدل برخورد با ابزارها و امکانات.
مبارزه با «بیباوری» به جای «بیپولی»:
مستند بر موانعی سختتر از کمبود بودجه تمرکز میکند: بیاعتمادی و نادیدهگرفته شدن. این نقل قول که «سختترین بخش کار، نبود بودجه نبود. بیاعتمادی بود. اینکه تا چیزی جهانی نباشد، باورش نمیکنند.»، به یک چالش عمومی در فضای فرهنگی و حمایتی تبدیل میشود. مستند، در واقع نقدی است بر سیستمی که تنها به موفقیتهای ملی یا برونمرزی و یا پُرزرقوبرق بها میدهد و استعدادهای بومی و صادقانه را نادیده میگیرد. استقامت زهرا، پیروزی بر این بیباوری است.
مفهوم «خستگی مؤمنانه»:
جمله پایانی زهرا، «من فقط خواستم اگر خستهام، خسته درست باشم. خسته ساختن، نه خسته فرار»، چکیده پیام مستند است. این جمله، درسی از تابآوری و ایمان عملی است. این مستند نسل نوجوان را به سمتی سوق میدهد که در مواجهه با ناامیدی، به جای انفعال و فرار، انرژی خود را صرف کنشگری و خلق ارزش کنند. این «خستگی درست»، جهاد فرهنگی عصر حاضر است که از دل دغدغههای یک دختر نوجوان برمیخیزد.
فرم مناسب داستان و محتوایی ضروری برای مسئولان
از نظر فرم، مستند با وجود سوژهای در حوزه رسانه، از تکنیکهای ساده و صمیمی استفاده کرده تا با صداقت روایت زهرا هماهنگ باشد. این سادگی بصری، به ملموس بودن و پذیرش شخصیت او کمک میکند.
مستند «زهرا؛ از خستگی تا روشنایی» یک اثر ضروری و مهم برای مدیران و تصمیمگیران فرهنگی و رسانهای است. این فیلم یک ادعانامه نیست، بلکه یک الگو برای احیای امید میان نوجوانان میتواند باشد؛ اینکه میشود با کمترینها، اما صادقانهترین نیت، حقیقت را در دل جامعه جستوجو کرد و آن را روایت نمود. زهرا مرادی، با قلم و دوربینش، به نسلی که میان خستگی و روشنایی ایستاده است، نشان میدهد که راه هنوز باز است.
مجموعه مستند «زنگ امید» روایتی از دانشآموزانی است که در عرصههای علمی و فرهنگی به موفقیتهای چشمگیر رسیدهاند. این مجموعه توسط مدرسه اندیشه و هنر ماه تولید شده و فصل اول آن در مهرماه و سپس فصل دوم آن در آبانماه از شبکه یک سیما پخش شد.