نقش مستقيم و غيرمستقيم زن در تاريخ
منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتن زن در تاريخ، نقش مستقيم و ظاهر شدن زن در صحنه تاريخ است، اما نقش غيرمستقيم و پشت جبهه و صحنه را زن همواره براي خود محفوظ داشته است.
زنان در طول تاريخ تنها مولد و زاينده مردان و پرورشدهنده جسم آنها نبودهاند، بلکه الهامبخش و نيرودهنده و مکمل مردانگي آنها بودهاند. زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگي ميبخشيدهاند. ما در بسياري از اشعار حماسي عربي و فارسي ميبينيم که دليران و دلاوران در حماسههاي خود زنان را مخاطب قرار داده و از مردانگي و شجاعت و دلاوري خود داد سخن دادهاند، گويي مرد آگاهانه و يا ناآگاهانه از همه دليريها و دلاوريهاي خود رضايت و تحسين و جلب رضايت زن را منظور ميداشته است... اينکه ميگويند زن آفريننده عشق است و عشق آفريننده مرد و مرد آفريننده تاريخ، ناظر به نقش غيرمستقيم زن در سازندگي تاريخ است.
زن نقش سازندگي غيرمستقيم تاريخي خود را مديون اخلاق ويژه جنسي خويش، يعني حيا و عفاف و تقوا و دورباش زنانه خويش است، از اينرو گويي نوعي تضاد و تعارض ميان اين دو نقش وجود دارد: يا نقش غيرمستقيم و از صحنه بيرون بودن، يا نقش مستقيم و پشت جبهه را رها کردن و نقش غيرمستقيم نداشتن. اما در حقيقت تضاد و تعارض غيرقابل جمعي درکار نيست...
استاد مطهری، پيرامون جمهوري اسلامي، صص 46- 45