اخبار ویژه
سانسور عبرتهای شرمالشیخ
در نشریات زنجیرهای غربگرا
روزنامههای زنجیرهای، عبرت نشست شرمالشیخ و رفتار تحقیرآمیز ترامپ با مقامات شرکتکننده را سانسور کردند.
دیروز یعنی روزی که نوبت بازخوانی عبرتهای نشست شرمالشیخ بود، روزنامههای مدعیان اصلاحات، روی خود را به سمت دیگری گرفتند، انگار نه انگار که شرمالشیخی هم بوده و اینها برایش غش و ریسه میرفتهاند.
این طیف همانهایی هستند که ادعا میکردند نشست شرمالشیخ، فرصت بزرگی است و آقای پزشکیان حتماً باید در آن شرکت کند. اما پس از آنکه ترامپ، مقامات حاضر در شرمالشیخ را مورد توهین و تحقیر قرار داده و حتی اجازه حرف زدن به آنها نداده، نشریات مذکور از جمله هممیهن و شرق و آرمان و سازندگی ترجیح دادند به خبر درگذشت یک کارگردان پناه ببرند و با برجسته کردن تیتر و عکس در این زمینه، از خیر نبش قبر شرمالشیخ بگذرند. شتر دیدی ندیدی!
یادآور میشود شبکه بدسابقهای از برخی فعالان سیاسی و رسانهای، قبل از برگزاری نشست شرمالشیخ ادعا کردند دعوت از ایران، فرصت دیپلماسی و مذاکره و حتی اعلام موضع صریح است.
اما نمایشی که ترامپ در توهین به میزبان مصری و توهین و تحقیر نسبت به سران انگلیس و فرانسه و ایتالیا و امارات و ترکیه و عراق ترتیب داد، نشان داد فضای این نشست، کمترین تناسبی با دیپلماسی و مذاکره و حتی اعلام موضع ندارد. صرفاً توهین بود و تحقیر، برای ارضای عقده حقارت ترامپ و ارباب نشان دادن او و رعیتنمایی دیگران.
اکنون که واقعیت آشکار شده، چرا بزککنندگان نمایش ترامپ، زبانشان بند آمده و تقریباً هیچ تحلیلی که نشان دهد روی پیشنهاد خود پافشاری میکنند یا پشیمانند، منتشر نمیکنند؟! ساکتند، چون نمیتوانند واقعیت توهین و تحقیر را انکار کنند؛ اما ضمناً صداقت و شجاعت ندارند که اعتراف کنند چیزی از دیپلماسی نمیفهمند.
البته که یک احتمال هم مأمور و معذور بودن است. شبکه آلوده به نفوذ مأموریت داشتند آقای پزشکیان را به تله بکشانند. و حکمت حاکم بر تصمیمگیری نظام بود که نگذاشت رئیسجمهور کشورمان پای در تله ترامپ بگذارد.
از سوی دیگر، در حالی که روزنامههای زنجیرهای وانمود کرده بودند حماس تسلیم آمریکا و اسرائیل شده، روزنامه اعتماد اذعان کرد هیچ اثری از تسلیم حماس دیده نمیشود. این روزنامه نوشت: «از قبل حدس زده میشد که اجلاس شرمالشیخ به میزبانی مصر، در حقیقت یک نشست نمادین باشد؛ جلسهای که هدف آن تحقق خواسته ترامپ است تا به عنوان «مرد صلح» مطرح شود و به همین دلیل، نام اجلاس را «صلح ۲۰۲۵» گذاشتند. از این منظر میتوان گفت که این اسم و ساختار نشست، دقیقاً منعکسکننده اهداف و خواسته ترامپ است و نه حل ریشهای مشکل فلسطین!
سخنرانی ترامپ به خوبی نشان داد که او اساساً موضوع فلسطین، خاورمیانه و ریشههای مشکلاتی که باعث شکلگیری این بحرانها در طول تقریباً 80 سال شدهاند را نمیداند، یا تجاهل میکند یا اولویتی برای آن قائل نیست! به همین دلیل او با ایدههای خام و شعارگونه قصد دارد تمایلاتش را که در جهت منافع اسرائیل است پیش ببرد!
اما در این صورت در نتیجه نهتنها مشکلی حل نمیشود، بلکه در صورتی که روند فعلی ادامه یابد، باید منتظر تکرار بحرانها و «یک هفت اکتبر دیگر» باشیم. به موازات خروج آمریکا از میانجیگری و تمایل به سمت اسرائیل و از دست دادن افکار عمومی دنیای اسلام، پیچیدگیهای منطقه نیز در حال افزایش بوده؛ ابتدا مبارزه ساده و محدود به انتفاضه با سنگ بود، سپس به تدریج به استفاده از تسلیحات رسید و اکنون در سطح موشک، پهپاد و فناوریهای پیشرفته قرار دارد.
در چنین شرایطی او صرفاً توانسته با فشار روی نتانیاهو حداقل اقدام در مرحله نخست را به سرانجام برساند؛ یعنی اجرای موادی از طرح
۲۰ مادهایاش که شامل آتشبس، آزادی زندانیان دو طرف و عقبنشینی ارتش در مرزی توافقشده! از چالشهای قدم بعدی در طرح ترامپ، بحث خلع سلاح حماس و دیگری مسئله اداره غزه است. بعید است حماس خلع سلاح خود را بهآن راحتی که ترامپ فکر میکند، بپذیرد! شواهدی که در دستورهای صادر شده به نیروهایش و بسیج 7 هزار نیرو برای تأمین امنیت داخلی غزه بعد از عقبنشینی ارتش اسرائیل دیده میشود، نشان میدهد که این گروه به راحتی حاضر به ترک صحنه نیست.
روزنامه اعتماد همچنین در یادداشتی با بیان اینکه «تصميم شوراي امنيت ملي درست بود»، نوشت: بعد از برگزاري نشست شرمالشيخ و مشاهده وقايع آن معلوم شد كه عدم شركت ايران درست بود و در صورت شركت نه تنها منفعتي بهدست نميآورد كه برخي برگهاي برنده خود را از دست ميداد. احتمالاً موافقان حضور، از پروتكلهاي اين اجلاس خبر نداشتهاند و بدون اطلاع از كم وكيف آن به اظهارنظر پرداختهاند. همانطور كه همه مشاهده كردند در كنفرانس مذكور هيچ بحث و تبادل نظري صورت نگرفت و حتي بيانيهاي صادر نشد. در غياب بحث و گفتوگوهاي جدي حضور ايران چه اثري ميتوانست داشته باشد جز اينكه بدون هيچ امتياز گرفتني بر روند يكجانبه طرحريزي شده از سوي آمریکا صحه بگذارد؟
نشست شرمالشيخ يك دورهمي صرف براي خودنمايي ترامپ و دريافت تعريف و تمجيد از سوي دولتهايي است كه براي همين منظور به صف شده بودند و اغلب آنها نه سخني گفتند و نه نقشي داشتند. ترامپ بر همين اساس، اجلاس را به محلي براي رفتار خارج از عرف خود تبديل كرد؛ با يكي دست نداد، با ديگري مچ انداخت، از زيبايي همسر سومي تعريف كرد، در وصف چهره خانم نخست وزير ايتاليا زبان گشود و در نهايت سران كشورها در نوبت قرار گرفتند تا يكييكي خدمتش برسند و عكس بگيرند! خب در چنين شوئي اگر آقاي پزشكيان حضور مييافت چه ميتوانست بكند و چه نفعي را
به دست ميآورد؟
دست رد ایران به سینه ترامپ جنایتکار
حکیمانه بود
سردبیر روزنامه منطقهای رأیالیوم میگوید ایران با شرکت نکردن در نشست شرمالشیخ، به هدف زد.
عبدالباری عطوان در تحلیلی نوشت: در میان استقبال گرم کشورهای عربی و اسلامی از دونالد ترامپ در جریان سفر اخیر و کوتاه وی به منطقه، جمهوری اسلامی ایران موضعگیریهای بسیار ارزشمندی داشت. نخست، دست رد به دعوت ترامپ برای بازگشت به مذاکره با آمریکا و دوم، عدم شرکت در نشست شرمالشیخ. رد درخواست ترامپ برای از سرگیری مذاکرات در جریان سخنرانی که در پارلمان اسرائیل داشت، مسئله بسیار مهمی است. ایران همچنین حاضر نشد دعوت رئیسجمهور مصر برای شرکت در اجلاس شرمالشیخ را بپذیرد که ترامپ رهبری آن را برعهده داشت.
درباره درخواست ترامپ برای از سرگیری مذاکرات باید بگوییم پاسخ محکم و شرافتمندانه ایران توسط عباس عراقچی وزیر امور خارجه داده شد که گفت:«ما با کسانی که به ملت ایران حمله کردند و همچنان تهدید به تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران میکنند، گفتوگو نمیکنیم.» این موضع عراقچی همسو با موضع امام خامنهای، رهبر ایران بود.
موضع دوم یعنی نپذیرفتن دعوت رئیسجمهور مصر برای شرکت در نشست شرمالشیخ نیز درخور و شایسته بود و این دست رد تهران بر سینه مصر نبود، بلکه به منظور پرهیز از ملاقات با رئیسجمهور آمریکا بود که دو جنایت بزرگ علیه ایران مرتکب شد. نخست اینکه در ژوئن گذشته بمبافکنهایش را برای حمله به تأسیسات هستهای ایران در راستای حمایت از دشمن اسرائیلی و به درخواست و هماهنگی نتانیاهو فرستاد و نتیجه عکس گرفت. دوم، لغو توافق هستهای سال ۲۰۱۵ از سوی ترامپ در دوره اول ریاست او بود.
چگونه هیأت ایرانی در مذاکرات با دشمن آمریکایی حضور یابند که کشورشان را هدف حمله قرار داده و چگونه وزیر خارجه آن در نشست شرمالشیخ حضور یابد که بیشتر شرکتکنندگان آن از کشورهایی بودند که روابط خود را با رژیم اشغالگر عادیسازی کردهاند.
انتظار نداریم که آتشبس فعلی در غزه طولانی مدت باشد. ترامپ که با تعریف و تمجیدهای فراوان در کنست و شرمالشیخ روبهرو شد، لحظهای در حمایت از اسرائیل بزرگ به زیان کشورهای عربی و اسلامی دریغ نکرده و راه را برای تحقق رویای اشغالگران از طریق درخواستش مبنی بر ضرورت توسعهطلبی رژیم صهیونیستی و تأیید الحاق قدس شرقی و انتقال سفارت آمریکا به آن و نیز بلندیهای جولان و کرانه باختری هموار کرده است. رئیسجمهور آمریکا بود که ۲۶ میلیارد دلار به اسرائیل برای جنگ غزه، لبنان، یمن و ایران داد و ممنوعیت تجهیز آن به سلاح کشنده را برداشت. چنین فردی لیاقت دست دادن یا تعریف و تمجید را ندارد، بلکه سزاوار طرد شدن و حتی بدتر از آن است.
جنگ ۱۲ روزه اخیر که اسرائیل برای توقف آن دست به دامان همه شد، پس از آن رخ داد که موشکهای پیشرفته ایران نیمه جنوبی تلآویو و پیشتر مرکز فناوری «وایزمن» را نابود کرد. این جنگ و تحولات آن بود که ترامپ را بر آن داشت که از ایران بخواهد به مذاکره برگردد، زیرا خواهان نجات اسرائیل و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه و گرفتن تریلیونها دلار از کشورهای عربی برای نجات اقتصاد و دلار آمریکا از فروپاشی
است.
چتمهاوس: ایران میتواند نقشه ترامپ
برای غزه و منطقه را نابود کند
در حالی ضعیفنمایی ایران، در دستورکار دائمی محافل سیاسی و رسانهای غرب قرار دارد، یک اندیشکده انگلیسی تاکید کرد ایران توانایی آن را دارد که نقشه آمریکا برای غزه را نابود کند.
مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای «چتمهاوس» در تحلیلی جانبدارانه نسبت به رژیم صهیونیستی و آمریکا، دستاورد ترامپ در برقراری آتشبس غزه را تحسین کرد اما نوشت: ایران در غیاب یک ابتکار دیپلماتیک از سوی آمریکا، طرح ترامپ برای غزه را از بین خواهد برد. طرح ۲۰ مادهای ترامپ کارآمد است؛ با این حال، این تازه آغاز راه است. مسائل مهمی همچنان حلنشده باقی ماندهاند؛ از جمله حکومت در غزه، موضوع خلع سلاح حماس، و نهایتاً مسیر دستیابی به کشور فلسطینی. این موارد تعیین خواهند کرد که آیا این توافق در درازمدت پایدار خواهد ماند یا نه.
برای دستیابی به موفقیتی پایدارتر، دولت ترامپ باید دامنه فعالیت دیپلماتیک خود را گسترش دهد. دولت ترامپ نمیتواند تلاشهای خود را فقط به مسیر اسرائیل و فلسطینیها محدود کند. بنبست با ایران که از زمان جنگ ۱۲روزه ژوئن راکد مانده، اکنون بر هر تلاشی برای دستیابی به صلحی فراگیر در منطقه سایه انداخته است.
چتمهاوس در ادامه مدعی شد: تصمیم فرانسه، آلمان و بریتانیا برای بازگرداندن فوری تحریمهای شورای امنیت در پایان سپتامبر، انزوای ایران را عمیقتر کرده است. اگر واشنگتن همچنان این مسئله را نادیده بگیرد، احتمال تحکیم صلحی پایدار کاهش خواهد یافت. ایران دعوت برای شرکت در نشست شرمالشیخ را رد کرد. پیام روشن است: بلندپروازیهای هستهای ایران و بنبست آن با ایالاتمتحده، همچنان سایهای بر ثبات گستردهتر در منطقه است.
ایران، خود را در تنگنا میبیند. اقتصاد ایران، از پیش از این جنگ، زیر فشار شدید فشار حداکثری آمریکا قرار داشت. نیروهای نیابتی ایران ضربه خوردهاند. دگرگونیهای منطقه باید فرصتی برای ایالاتمتحده فراهم آورد. با این حال، دولت ترامپ رویکرد خود را به همان اقدام نظامی ژوئن و ادامه فشار حداکثری محدود کرده و هنوز هیچ مسیر دیپلماتیکی برای پرداختن به جایگاه ایران در نظم منطقه ارائه نکرده و این نگرانکننده است. تاریخ نشان داده است که بدون ابتکار دیپلماتیک روشن، ایران غالباً به نقش آزموده شده و ثابتشده خود بهعنوان ویرانگر نظم بازمیگردد.
در آمریکا بحث درباره سیاست ایران دچار دودستگی و سیاسیکاری شده است. دولت ترامپ همچنان بر سر اینکه در پی چه نتیجهای است، دچار شکاف است: تغییر رژیم، مهار هستهای، یا ادغام دوباره ایران در نظم منطقهای. هر یک از این گزینهها ابزارهای بسیار متفاوتی میطلبد و در نبود اجماع، واشنگتن خطر ارسال پیامهای متناقضی را دارد که باعث تداوم این بحران میشود. واشنگتن باید بازدارندگی نظامی را با چارچوب دیپلماتیک معتبری همراه کند که برای برنامه هستهای ایران محدودیتهایی تعیین کند و در صورت پایبندی تهران، امکان کاهش فشارهای اقتصادی را فراهم آورد. آمریکا باید هماهنگی نزدیکتری با اتحادیه اروپا و بریتانیا داشته باشد، که توانایی ترکیب فشار تحریمها با مشوقهای همکاری را دارند. مهار ایران بدون مسیر دیپلماتیک، راهحلی موقت است نه راهبردی پایدار.
باید بازیگران منطقهای جدیدی وارد این چارچوب شوند. مشارکت عربستان حیاتی است تا نقش میانجی ایفا کند، روابط اقتصادی برقرار سازد و مسیر عادیسازی روابط با تهران را ادامه دهد. لزوم جلوگیری از جنگ دیگر میان ایران و اسرائیل باید هدفی محوری باشد. درگیری تازه، بیثباتی منطقه را دوباره شعلهور و پیشرفت در غزه را نابود خواهد کرد. اینکه ایران در وضعیت انزوا و تقابل باقی بماند؛ در نهایت موفقیت ترامپ را تضعیف خواهد کرد. این وضعیت میتواند به این منجر شود که محور مقاومتِ تضعیف شده، تدریجاً دوباره احیا شود و برنامه هستهای ایران، از نو آغاز شود.
اندیشکده چتمهاوس در پایان نوشت: طرح ترامپ درباره غزه موفقیتآمیز است اما تا زمانی که چالش ایران مورد توجه قرار نگیرد، هر طرح صلحی شکننده خواهد بود. ترامپ باید اراده خود را برای شکل دادن به چارچوبی به کار گیرد که ایران را در نظم باثباتتر منطقهای ادغام کند، یا دستکم مانع از آن شود که مرحله بعدی دیپلماسی خاورمیانه را به بنبست بکشاند.