کد خبر: ۳۱۹۶۳۶
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۹

آمریکا تیک‌تاک را تصاحب کرد نمادهای مربوط به فلسطین سانسور شد (مقاله وارده)

علیرضا معشوری
 دکتری روابط بین‌الملل
در جهان امروز رسانه نه فقط ابزار اطلاع‌رسانی بلکه مهم‌ترین سلاح برای شکل‌دهی به افکار عمومی و رفتار جمعی است. قدرت‌های بزرگ دریافته‌اند که کنترل ذهن‌ها مؤثرتر از کنترل مرزهاست. آمریکا همواره کوشیده است با تسلط بر بسترهای اطلاعاتی جهان نوعی امپراتوری دیجیتال ایجاد کند که در آن «دسترسی» و «آزادی بیان» فقط تا جایی معنا دارد که به منافع واشنگتن آسیب نزند. ماجرای تیک‌تاک نمونه‌ای تازه از این رویکرد در حوزه امنیت سایبری و سیاست رسانه‌ای آمریکاست.
وقتی مقامات آمریکایی از خطرات تیک‌تاک سخن می‌گویند معمولا از واژه‌هایی مانند «امنیت ملی» و «حفاظت از داده‌های کاربران» استفاده می‌کنند. اما تحلیل ساختاری این مفهوم نشان می‌دهد که منظور اصلی آنها امنیت از منظر سیاسی است نه فنی.
در منطق امنیت ملی آمریکا هرگونه بستر اطلاعاتی که خارج از کنترل ساختار سرمایه‌داری آمریکایی باشد تهدید تلقی می‌شود. «امنیت داده» در واقع به معنای حفظ برتری اطلاعاتی آمریکا است. این که داده‌ها، الگوریتم‌ها و جریان اطلاعات از کانال‌هایی عبور کنند که نهادهای امنیتی آمریکا بتوانند آنها را رصد یا در مواقع لزوم سانسور کنند.
از این‌جهت مشکل واشنگتن با تیک‌تاک نه ماهیت فنی آن بلکه مالکیت غیرآمریکایی و استقلال الگوریتمی آن بود. الگوریتمی که بدون عبور از صافی ارزش‌های آمریکایی امکان داشت صدای نسل جوانی را بازتاب دهد که نگاهش به جهان با هژمونی غرب همخوان نیست.
رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بزرگ نظیر متا(فیسبوک و اینستاگرام)، یوتیوب و ایکس(توئیتر سابق) عملاً تحت حاکمیت قوانین و منافع اقتصادی آمریکا عمل می‌کنند. دولت آمریکا با تکیه بر نهادهایی مانند NSA 
و Cyber Command، از این پلتفرم‌ها نه تنها برای تبلیغات سیاسی بلکه برای عملیات روانی و جمع‌آوری داده‌های رفتاری استفاده می‌کند. افشاگری‌های ادوارد اسنودن نشان داد که چگونه آژانس امنیت ملی آمریکا به داده‌های خصوصی کاربران اروپایی و آسیایی دسترسی دارد. بر این اساس می‌توان گفت که ایالات متحده از طریق شرکت‌های فناوری یک زیرساخت نظارتی جهانی ایجاد کرده است؛ زیرساختی که همزمان نقش جاسوس و سانسورچی را بازی می‌کند. در این ساختار هر کشوری که پلتفرم بومی قدرتمند خود را توسعه دهد، به منزله چالشی علیه «نظم دیجیتال آمریکایی» دیده می‌شود. چین با معرفی تیک‌تاک برای نخستین بار توانست پلتفرمی ارائه دهد که در زمین آمریکا موفق‌تر از رقبای داخلی‌اش ظاهر شود؛ و همین برای آمریکا غیرقابل‌تحمل بود.
آمریکا همواره خود را پرچمدار آزادی بیان معرفی می‌کند؛ اما بررسی عملکرد آن نشان می‌دهد که این آزادی در فضای دیجیتال تابع جهت سیاسی محتواست. وقتی پیام یا جنبشی همسو با منافع آمریکا است (مانند اعتراضات در کشورهای رقیب) پلتفرم‌های آمریکایی آن را با عنوان «جنبش مدنی» تبلیغ می‌کنند. ولی اگر آن پیام و جنبش برعلیه ساختارهای مورد حمایت آمریکا به ‌کار رود به ‌سرعت با برچسب‌هایی چون «نفرت‌پراکنی» و «اطلاعات نادرست» حذف می‌شود. سانسور محتواهای ضدصهیونیستی، محدود کردن حساب‌هایی که تصویر شهید سلیمانی را منتشر کرده‌اند و یا حذف ویدئوهایی که جنایات اسرائیل را نشان می‌دهند نمونه‌های آشکار از این سیاست دوگانه است. این یعنی آزادی برای همراهان آمریکا و سانسور برای مخالفان آمریکا.
منازعه بر سر تیک‌تاک را می‌توان یک جنگ سرد اما در قالبی نو دانست؛ جنگی که نه با موشک، بلکه با الگوریتم و داده هدایت می‌شود. آمریکا مدعی است که تیک‌تاک ابزار جاسوسی دولت چین است؛ اما در واقع نگرانی اصلی‌اش آن است که الگوریتم این پلتفرم بتواند کنترل روایت‌های اجتماعی و فرهنگی در آمریکا را از دست شرکت‌های بومی خارج کند. در نهایت فشارهای سیاسی و قانونی باعث شد شرکت چینی «بایت‌دنس» بخش عمده مالکیت و مدیریت تیک‌تاک را به مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاران آمریکایی واگذار کند. این رخداد در واقع نوعی تسخیر نرم بود و آمریکا با تهدید و تحریم، مالکیت را تغییر داد تا کنترل این پلتفرم در دست خودش باشد.
در سطح امنیت بین‌الملل، آمریکا بزرگ‌ترین بهره‌بردار از داده‌های شخصی کاربران جهانی است. تحلیل داده‌های رفتاری، موقعیت جغرافیایی، عادات خرید و حتی احساسات کاربران منبعی حیاتی برای دستگاه‌های اطلاعاتی و نهادهای تبلیغاتی این کشور به شمار می‌رود. به بیان دیگر آمریکا از همان ابزارهایی که به‌ ظاهر برای «امنیت» طراحی شده‌اند برای مهندسی افکار عمومی جهانی استفاده می‌کند. فیس‌بوک در انتخابات ۲۰۱۶، یوتیوب در بحران سوریه و توئیتر در آشوب‌های ایران نقش مستقیمی در هدایت افکار و عملیات روانی ایفا کردند. این همان شیوه مدرن جاسوسی اجتماعی است که از کاربران به داوطلبانه‌ترین شکل انجام می‌شود؛ کاربران داده‌های خود را با رضایت به شبکه‌ای می‌سپارند که خود ابزار کنترل‌شان است.
همان‌گونه که در ماجرای حذف ایموجی «آبمیوه» در تیک‌تاک مشاهده شد، سانسور شدید نسبت به نمادهای انتقادی از رژیم صهیونیستی پس از انتقال مالکیت به سرمایه‌گذاران آمریکایی افزایش یافته است. هرچند این رویداد در ظاهر موضوعی حاشیه‌ای به نظر می‌رسد اما نشان می‌دهد که کنترل «معنا» از کنترل «محتوا» مهم‌تر است. وقتی حتی یک ایموجی می‌تواند تهدید تلقی شود، یعنی سانسور از سطح «گفتار» به سطح «نشانه» رسیده و این بیان‌کننده تلاش برای مدیریت ادراکات است.
هر کشوری که زیرساخت اطلاعاتی‌اش به‌ طور کامل در اختیار شبکه‌های آمریکایی باشد عملا حاکمیت دیجیتال ندارد. تسلط بر زیرساخت‌های اطلاعاتی برای آمریکا تولید قدرت می‌کند، قدرتی که نه به طور مستقیم از طریق زور بلکه از طریق تعیین قواعد بازی اعمال می‌شود. آمریکا با تسخیر اقتصادی و حقوقی شرکت‌های رسانه‌ای مرزهای حاکمیت سایر کشورها را در فضای مجازی از بین برده است. از دیدگاه امنیتی، این وضعیت به معنی اشغال نرم ذهن‌ها است؛ یعنی مردم جهان در فضائی زندگی می‌کنند که قواعدش را سرویس‌های آمریکایی تعیین می‌کنند. 
راهبرد کشورهای مستقل در برابر این هژمونی باید بر خودکفایی فناوری و حاکمیت داده استوار باشد. توسعه‌ی پلتفرم‌های بومی و وضع قوانین جامع در زمینه‌ مدیریت داده و اطلاعات ملی، هم یک ضرورت امنیتی و اقتصادی است و هم شرطی اساسی برای حفظ هویت فرهنگی. ایران، چین و روسیه به تدریج این مسیر را آغاز کرده‌اند؛ اما تا زمانی که مصرف‌کننده صرف بسترهای آمریکایی باشند روایت جهانی همچنان از واشنگتن صادر خواهد شد.
پرونده تیک‌تاک در ظاهر مناقشه‌ای درباره امنیت داده‌هاست اما در واقع نبردی بر سر کنترل افکار است. آمریکا به واسطه تسلط بر زیرساخت‌های اطلاعاتی و رسانه‌ای، ساختاری از سانسور گزینشی ایجاد کرده است که در آن هر صدای منتقدی یا حذف می‌شود یا در جریان غالب حل خواهد شد. این سلطه آمریکا بر رسانه‌های جهانی نماد تداوم استعمار در قالبی نوین است.