ابعاد و شیوههای جنگ نرم(5)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
جنگ نرم در چه ابعاد و گسترهای و با چه شیوهها و روشهایی در جبهه مقابل به کار گرفته میشود؟
پاسخ:
در چهار بخش قبلی پاسخ به این سؤال به ابعاد چهارگانه: 1- حیطه شناختی، معرفتی و اعتقادی 2- حیطه اخلاقی و اجتماعی 3- حیطه اقتصادی 4- حیطه سیاسی و روشهای حیطه شناختی شامل: 1- القای شبهه و تردیدافکنی
2- کتمان و تحریف حقایق 3- ترویج خرافات و باورهای غلط 4- تاثیر تبلیغات دروغ 5- غفلت 6- همنشینی با منحرفان و فاسدان 7- دور شدن از مبانی، اصول و آموزههای دینی 8- پیروی از بدعتها و در حیطه اخلاقی و اجتماعی روشهایی شامل: 1- تحقیر و استهزاء 2- ترویج فساد اخلاقی 3- دروغپردازی و افتراسازی 4- فریب و نیرنگ 5- سوءاستفاده از مقدسات 6- نفاق و چند چهرهگی 7- تزیین اعمال و در حیطه اقتصادی روشهایی شامل: 1- ترویج تجملگرایی و رفاهزدگی 2- تطمیع با رشوه و جاذبههای نفسانی 3- دامن زدن به فساد اقتصادی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم:
4- حیطه سیاسی
از دیگر شیوههای کاربردی و کلیدی دشمنان اسلام در جنگ نرم سیاسی روشهای زیر است که اهداف شوم خود را از طریق آنها پی میگیرند:
1- القای یأس و ترس
ناامیدی که از دو واژه قرآنی «یأس» و «قنوط» گرفته شده به معنای نومیدی از رحمت خدا و قطع امید نسبت به آیندهای روشن است. ناامیدی عامل از خود بیگانگی و بحران هویت انسان است. بدترین حالتی که بر اثر یاس پدید میآید، بدگمانی به خداست که همه آرمانها و ارزشهای والا را بر باد میدهد. از این رو قرآن کریم یأس و ناامیدی را نه به مؤمنان بلکه فقط به کافران نسبت میدهد. «انه لا ییأس من روحالله الا القوم الکافرون» تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس میشوند. (یوسف- 87) ترس هم بر سه نوع است: 1- ترس غریزی و طبیعی که در حقیقت نوعی واکنش طبیعی به محیط خود است. این نوع ترس ناپسند نیست. 2- ترس معنوی و عقلائی حالتی است که از علم و آگاهی و تقوای فرد ناشی و در آیات و روایات از آن به خوف و خشیت تعبیر میشود. این نوع ترس آثار و برکات زیادی دارد و پسندیده و سفارششده است 3- ترس مذموم که در آموزههای دینی از آن به «جبن» تعبیر شده است. این نوع ترس ریشه در ضعف نفس آدمی دارد و بسیار ناپسند است. القای این نوع ترس از شیوههای دشمنان در جنگ نرم است. بنابراین شیاطین و دشمنان اسلام با دمیدن لهیب یأس و ترس در جنگ نرم سیاسی، میکوشند امید مردم را به نومیدی بدل کنند و آنان را از حرکت و اهداف بلندشان بازدارند. قرآن کریم در آیات بسیاری به استفاده شیاطین، کفار و منافقان از شیوه القای یأس و ترس استناد کرده و میفرماید: «همانا شیطان است که پیروان خود را (با سخنان بیاساس) میترساند. پس از آنها نترسید. از من بترسید اگر از مؤمنانید.»(آلعمران-175) یا در آیه دیگری میفرماید: «آن مؤمنان که چون مردمی (منافقان و کافران) به آنها گفتند: «لشکر انبوهی (از مشرکان و پیروان ابوسفیان) علیه شما فراهم آمدهاند، از آنان بترسید» پس بر ایمانشان بیفزود.»(آلعمران-173)
2- هنجارشکنی و نسخ ارزشهای دینی و ملی
طبق تعریف جامعهشناسان، هنجار قاعدهای است که به هدایت الگوی رفتار اجتماعی میپردازد. هنجارها دربرگیرنده قوانین، اصول و ارزشهای اخلاقی، عادات و رسوم و قواعد رفتارهای مؤدبانه است که در جامعه، نظم اجتماعی را برعهده دارد. هنجارها از نظام ارزشها جداناشدنی است، به ویژه در جامعه دینی که حاکمیت آن بر ارزشهای دینی بنیان نهاده شده است. فرو ریختن ارزشها، ناشی از تهاجم پنهان دشمن در جنگ نرم است که با هنجارشکنی و بیاعتبار ساختن ارزشها میکوشد، جامعه دینی را بیهویت ساخته و ضدارزشها را که هموارکننده مسیر سقوط جامعه هدف و سیطره دشمن است، جایگزین کند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: (تاخیر و جابهجای کردن ماههای حرام) فقط زیادت در کفر (کفار و مشرکان) است که با آن گمراه میشوند. کافران یک سال آن را حلال و سال دیگر آن را حرام میکنند، تا با مقدارماههایی که خداوند تحریم کرده هماهنگ شود؛ و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد. و به این ترتیب آنچه را خدا حرام کرده حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زینت داده شده و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمیکند» (توبه- 37) یا مثلا ارزش تساهل و تسامح در دین که به محتوای دین آسان و ساده منطبق با فطرت انسانها اشاره دارد را نسخ کرده و به مداهنه و سازش با هرکس یا پیرو هر مکتبی معنا میکنند و در واقع این معنا تبدیل ارزش تساهل و تسامح دینی به ضدارزش و نسخ ارزشهای دینی است که مایه هلاکت و نابودی مسلمانان میشود.
3- فتنهگری و برپایی آشوب
فتنه به معنای قراردادن و گداختن طلا در آتش است تا خالص و خوب از بد آشکار شود (مفردات راغب، ذیل ماده فتن) واژه فتنه و مشتقات آن در قرآنمجید به معانی: شرک و بتپرستی، سد راه ایمانآورندگان (انفال- 39) اضلال و گمراهی (مائده- 41) و فریبدادن (اعراف- 27) آمده است- ولی ظاهر این است که تمام این معانی به همان ریشه اصلی بازمیگردد. پس فتنه عبارت است از: «آمیخته شدن حق با باطل و جور با عدل و خدا با طاغوت، بهگونهای که نتوان حق را به آسانی بازشناخت. به بیان دیگر یعنی گشودن یک جبهه فرعی برای غافل ساختن مردم از جبهه حق و دشمن اصلی. دشمنان اسلام فتنهگری را شیوهای مناسب برای تفرقه امت اسلامی و همچنین شبههافکنی و تردیدآفرینی یافتهاند. که مهمترین پیامد آن را میتوان ایجاد بحران حقانیت امتزاج حق و باطل دانست که با این شیوه مردم را در تشخیص حق و باطل به اشتباه میکشانند. زیرا اگر حق و باطل به تنهایی و عریان عرضه شوند، مردم آنها را به درستی میشناسند و به خطا نمیروند. (نهجالبلاغه- خطبه 50)
(ادامه دارد)