تأثیر مال حرام در نسل (شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: آیا مال حلال یا حرام در نسل و ذریه اثر مثبت یا منفی دارد؟ در اقوام ما کسانی مقید به مال حلال هستند، اما فرزندان خوبی ندارند؛ ولی برعکس، یکی از دوستانم با اینکه مقید به حلال و حرام نیست، فرزندش بسیار سربهراه و خوب است.
پاسخ: با وجود تأکیدهای موجود بر دوری از مال حرام و آثار منفی که برای آن بیان شده است، درباره این مسئله بحث است که اثر منفی روی نسل و ذریه به چه شکل است و چه معنایی دارد؟ همچنین این مسئله آیا با عدالت خدا یا آیات دیگر منافاتی دارد یا نه؟ برای توضیح بیشتر نکاتی بیان میشود.
روایات فراوانی درباره لقمه حرام و آثار منفی آن بیان شده است؛ اما حدیثی دلالت بر تأثیر حرام بر ذریه (نسل یا نسلهای بعدی) دارد. این روایت از امام صادق(ع) نقل شده است: «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ؛ بهدست آوردن سود حرام، در فرزندان اثر خودش را ظاهر مىکند.»(1) این روایت که در کتاب کافی، از مهمترین کتب شیعه نقل شده است، از نظر سندی حدیث موثق و اعتمادپذیری است. درباره معنای حدیث پیشگفته، برخی شارحان و محدثان دیدگاههای مختلفی ارائه دادهاند. علامه مجلسی ذیل روایتی که میفرماید: «وَ إِذَا عُصِیتُ غَضِبْتُ وَ إِذَا غَضِبْتُ لَعَنْتُ وَ لَعْنَتِی تَبْلُغُ السَّابِعَ مِنَ الْوَرَى؛ اثر غضب و لعنت خداوند تا هفت نسل گناهکار را در بر میگیرد»(2)، مینویسد: «چنین اثری [تأثیر عملکرد روی نسل] در جایی است که الف) رضایت به افعال پدران باشد؛ ب) یا به این دلیل است که عبرت برای دیگران باشد، ولی در آخرت خداوند برای ایشان جبران میکند؛ ج) یا به دلیل آن است که فرزندان بترسند و راه پدران را نروند.»(3)
برای روشنشدن معنای روایت، باید کلمه «یبین» بررسی شود که آیا به معنای ظهور اثر است، یعنی کسب حرام اثر مادی و دنیوی بر اولاد دارد یا اثر منفی معنوی و دوری از خدا؟ آنچه از سخن علامه مجلسی برمیآید، اثر مادی و دنیوی است؛ ولی باید مشخص شود که این اثر بهگونه علت تامه است یا اقتضا؟ یعنی کسب حرام علت تامه مشکلات دنیوی فرزندان و نسل اوست و بیچونوچرا اتفاق میافتد؟ به نظر میرسد تأثیر مال حرام در ذریه و نسل به شکل اقتضا و زمینه است؛ یعنی فرد با کسب حرام، زمینه مشکلات و ابتلائات برای نسل خود را مهیا میکند. چون در روایت شکل اثر در نسل و ذریه بیان نشده است، لزومی ندارد مثلاً بگوییم مال حرام موجب ایجاد بدبختی یا بلا یا مشکلات آسمانی در زندگی نسل او میشود، بلکه میتوان گفت مال حرام اثر منفی در نسل میگذارد؛ به این معنا که زمینه تصمیمهای منفی را در فرزند و نسل ایجاد میکند؛ یعنی فرزند فرد هم متمایل به مال حرام میشود. این مسئله یعنی همان تأثیر محیط تربیتی بر فرزند و نسل که در منابع هم بر آن تأکید شده است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «و سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان پروردگار میروید، اما سرزمینهاى بدطینت جز گیاه ناچیز و بىارزش از آن نمیروید.»(4)
آیتالله مکارم شیرازی با اشاره به تأثیر محیط در این آیه میگوید: «در این مثال انسانها به گیاهان و محیط زندگی آنها به زمینهای شور و شیرین تشبیه شدهاند؛ در یک محیط آلوده، پرورش انسانهای پاک مشکل است، هرچند تعلیمات قوی و مؤثر باشد. همانگونه که قطرات حیاتبخش باران هرگز در شورهزار سنبل نمیرویاند؛ به همین دلیل برای تهذیب و تحکیم اخلاق صالح باید به اصلاح محیط اهمیت فراوان داد.»(5) همانطور که اگر کسی در خانه فحاش باشد، به فرزندش فحش یاد میدهد و او را بدزبان بار میآورد، یا اگر کسی اهل فساد و فحشا باشد، در فرزندش زمینه گناه و فسادهای جنسی ایجاد میشود، اگر کسی اهل کسب حرام هم باشد، زمینه حرامخواری فرزند را فراهم میآورد؛ یعنی فرزند و نسلش را به این خطا نزدیکتر میکند.
تأثیر مال حرام و عدل الهی
اما اگر اثر مال حرام در نسل به شکل اقتضا باشد که معنای صحیحتر همین است، پرسش این است که آیا با عدالت الهی سازگاری دارد؟ در پاسخ باید گفت ایجاد زمینه، موجب اجبار فرزند نمیشود و اختیار را از او سلب نمیکند؛ یعنی با گناهکردن والدین، فرزندان مجبور به خطا نمیشوند. از اینرو در جامعه مشاهده میشود کسانی که مقید به مال حلال هستند، ولی فرزندان خوبی ندارند و برعکس، برخی با اینکه مقید به حلال و حرام نیستند، فرزندان بسیار سربهراه و خوبی دارند. حتی باید گفت خوببودن و اهل حلال و خیراتبودن والدین هم تضمینی برای انتخاب درست فرزندشان نیست؛ بنابراین در جایی که کسب حلال است هم باز زمینه خیر و سعادت در فرزندان ایجاد میشود نه اینکه آنها بهیقین در راه درست قدم خواهند گذاشت. به همین دلیل برخی فرزندان امامان نیز به راه خطا رفتهاند؛ مانند جعفر کذاب فرزند امام هادی(ع) که در تاریخ ثابت شده است ادعای خلاف امامت کرد. از سوی دیگر، برخی فرزندان بودند که اعمال آنان هیچ ربطی به پدر نداشته است، مانند محمد بن ابیبکر. پس محیط با اینکه اثر دارد، اما فرزند را مجبور نمیکند که مثل پدر عمل کند؛ بنابراین عدالت جایی بر هم میخورد که فرزند مجبور به انتخاب پیروی از پدر باشد و با این حال عذاب شود؛ در حالی که اینگونه نیست و هیچ فرزندی حتی اگر پدرش اهل کسب حرام باشد، مجبور نیست حرامخوار باشد. بنابراین اگر خطائي کرد، به انتخاب خودش است و عذاب دیگری بر سر او فرود نخواهد آمد. البته زمینه خطا توسط محیط در او شکل گرفته و انتخاب مسیر درست برایش سختتر است، ولی بهیقین پاداش او نیز بالاتر خواهد بود؛ چراکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا؛ با فضیلتترین کارها، سختترین آنهاست»(6)؛ بنابراین وقتی انتخاب سختتر باشد، اجرش هم بالاتر است. از آنچه بیان شد، روشن میشود این روایت اگر بهدرستی معنا شود و به معنای ایجاد زمینه انتخاب بد برای نسلهای بعدی باشد، منافاتی با آیات دیگر قرآن ندارد؛ مانند این آیه که خداوند میفرماید: «و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمىکشد.»(7) چون با کسب حرام اصلاً معلوم نیست تاوان یا عذاب کسی به نسل و ذریهاش برسد و معنای درست روایت این است که زمینه انتخاب بد برای فرزند مهیاتر میشود؛ پس اگر فرزند انتخاب بد کرد، تصمیم و عملکرد خودِ اوست و عذاب به دلیل رفتار پدرش نیست، بلکه برای عملکرد خود اوست. از اینرو بار گناه پدر را پسر نمیکشد و این حدیث منافاتی با آیات قرآن ندارد.
نتیجه
روایتی موثق درباره اثر لقمه حرام بیان شده است که میفرماید: «بهدست آوردن سود حرام در فرزندان اثر خودش را ظاهر مىکند»؛ اما درباره معنای حدیث، برخی شارحان و محدثان دیدگاههای مختلفی ارائه دادند. به نظر میرسد تأثیر مال حرام در ذریه و نسل به شکل اقتضا و زمینه است؛ یعنی میتوان گفت مال حرام اثر منفی در نسل میگذارد؛ به این معنا که زمینه تصمیمهای منفی را در فرزند و نسل ایجاد میکند؛ در واقع فرزند فرد هم متمایل به مال حرام میشود. این معنا همان تأثیر محیط تربیتی بر فرزند و نسل است که در منابع هم بر آن تأکید شده است. از سوی دیگر، ایجاد زمینه تصمیمهای بد، موجب اجبار فرزند نمیشود و اختیار را از او سلب نمیکند. عدالت زمانی بر هم میخورد که فرزند مجبور به انتخاب به پیروی از پدر باشد و با این حال عذاب شود، در حالی که اینطوری نیست؛ بنابراین اگر فرزند انتخاب بد کرد، عملکرد خود اوست و عذاب به دلیل رفتار پدرش نیست و بار گناه پدر را فرزند نمیکشد؛ از اینرو این حدیث منافاتی با آیات قرآن ندارد.
پینوشتها:
1. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق، ج 5، ص 125، ح 5). 2.همان؛ ج 2، ص 275). 3. محمدباقر مجلسى؛ بحارالانوار؛ چ 2، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1404 ق، ج 70، ص 341. 4.اعراف: 58. 5. ناصر مکارم شیرازی؛ اخلاق در قرآن؛ قم: مدرسه الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج 1، ص 152. 6. محمدباقر مجلسى؛ بحارالانوار؛ چ 2، بیروت: [بینا]، 1403 ق، ج 67، ص 237). 7.إسراء: 15.
محمدهادی خالصی