نتیجه یک ذهن استعمارزده: همیشه ما مقصریم!
حمید بعیدینژاد عضو تیم مذاکراتی برجام با مشاور برکنار شده وزارت خارجه گفتوگوی رسانهای کرده و مدعی شده است حداقل دو مقطع وجود داشت که میتوانستیم به توافقهایی با آمریکا برسیم که در وضعیت موجود نباشیم. آقای بعیدینژاد یکی از آن مقاطع را ماههای پایانی دولت حسن روحانی خوانده و گفته است: «دولت بایدن سر کار آمده بود و آنها آمادگی داشتند که بتوانیم از مسائل دوران ترامپ عبور بکنیم.» آقای بعیدینژاد مقطع بعدی را در دولت شهید رئیسی عنوان میکند و مدعی شده است در آن زمان نیز مقدمات کاملاً فراهم شده بود.
اما نکته جالب آنجاست که در روایت آقای بعیدینژاد علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات و عدم انعقاد توافق نه فریبکاری و سوءسابقه طرف آمریکایی، بلکه عدم آمادگی و ذهنیت اشتباه برخی مسئولان کشور عنوان شده است! آقای بعیدینژاد هیچ اشارهای نمیکند که نتیجه همان توافقی که خودشان از دستاندرکارانش بودند چه شد؟ آیا توانستند با آن توافق زمانی که سفیر ایران در انگلیس بودند، حساب بانکی سفارت ایران را باز کنند؟ آیا آن توافق توانست یک باک سوخت به هواپیمای محمدجواد ظریف در مونیخ برساند؟ احتمالاً آقای بعیدینژاد دوست ندارند این خاطرات تلخ خود را مرور کنند، برای همین چیزی در این مورد بیان نکردهاند. با این حال معلوم نیست وقتی نتیجه خسارتبار توافق قبلی پیش چشم مسئولان کشور بوده آقای بعیدینژاد و دوستانش با چه رویی به دنبال یک توافق دیگر بودهاند؟ پس از آنکه صنعت هستهای کشور را طی توافق قبلی در ازای «تقریباً هیچ»(توصیف رئیس کل بانک مرکزی وقت از عواید برجام)، نیمهتعطیل کردند، در توافق بعدی میخواستند چه امتیاز دیگری بدهند و همچنان تحریمها را بالای سرمان نگه دارند؟ آیا میخواستند صنعت موشکیمان را معامله کنند یا قدرت منطقهایمان را؟
سخنان عجیب آقای بعیدینژاد در تطهیر آمریکا و مقصرنمایی کشور با واکنش رئیس شورای اطلاعرسانی دولت شهید رئیسی نیز مواجه شد. سپهر خلجی در واکنش به این اظهارات خلاف منافع ملی نوشت: «مصاحبه جناب آقای بعیدینژاد عضو تیم مذاکرات برجامی را ببینید. عجیب و دردآور و البته درسآموز است و حاکی از قصه طولانی همه این سالها و روحیه غالب در ساختار سیاستزده سیاست خارجی ماست... مکانیسم معیوب سیاست خارجی ما دقیقاً همینجاست و در همین چندجمله کل ماجرا روشن است که در ذهن دیپلماسی ما چه میگذرد. یعنی همواره ایراد از ماست! و ماییم که تصمیم نمیگیریم!... ۴۶ سال است که همین ذهنیت و همین جریان تلاش دارد با غرب مشکلات را حل کند اما هیچ وقت دقیق نمیگوید چه میشود که نمیشود. یعنی این جریان از فرصت ۸ ساله دولت ۱۱ و ۱۲ و ۶ سال مذاکره فقط گیر دو سه ماه آخر بود! یعنی غربیها گیر این دو سه ماه بودند که ما تصمیم سیاسی بگیریم در داخل؟ اینکه نتیجه تصمیمات قبلی چی شد؟ اینجا را کسی روایت نمیکند... هیچگاه نمیگویند، ارادهای آن طرف میز بر حل و فصل مشکلات نیست. نمیگویند تو دقیقاً بدجایی نشستهای و حضورت مانع چپاول منطقه است. نمیگویند باید تسلیم شوی. نمیگویند باید سلاحت را تسلیم کنی. نمیگویند باید معادن و چاههای نفتت را بدهی تا قضیه فیصله یابد. اینها را کسی نمیگوید... لطفاً یکبار بفرمایید، کجا دقیقاً این بازی تمام میشود و دقیقاً چه چیزی را باید بدهیم تا شما موفق شوید و آنها بیخیال؟»