کد خبر: ۳۱۸۴۳۰
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۴

تعصب‌های کور و آثار آن(پرسش و پاسخ)


پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام، انسان چگونه گرفتار تعصب‌های کور و باطل می‌شود و چه‌ آثار و پیامدهایی را در زندگی او به همراه دارد؟
پاسخ:
مفهوم تعصب
تعصب در لغت عربی از ریشه «عصب» به معنی «رگ» گرفته شده است و در گذشته هر نوع جانبداری به خاطر همرگی و همبستگی را «تعصب» می‌گفتند، و اجتماعات خویشاوندی را که افراد قبایل دور هم گرد می‌آمدند «عصبه» می‌خواندند. اما در اصطلاح امروزه دو لفظ معنی اصیل و محدود خود را از دست داده و هم‌اکنون گرایش‌های باطل و دور از منطق و عقل را «تعصب» می‌خوانند، و به هر گروه و اجتماعی که خواه در میان آن‌ها پیوند خویشاوندی باشد یا نباشد، اگر از چیزی بی‌جهت طرفداری‌ کند و پشتوانه عقلی و منطقی نداشته باشد «عصبه» می‌گویند.
جایگاه و اهمیت تعصب
تعصب در میان ملل و طوائف جهان، کم‌و‌بیش وجود دارد، و افراد واقع‌بین، جانبداری بی‌جهت از فرد یا گروه و یا عقید‌ه‌ای را زشت و نازیبا می‌خوانند و آن را نشانه‌ ضعف منطق و سستی دلیل و وجود گرایش‌های غیر انسانی در طرفداری تلقی می‌کنند، و افراد مبتلا به این رذیله اخلاقی برای موجه‌ جلوه دادن کارهای خود، مي‌کوشند تا به اعمال خویش لباس حق بپوشانند و آن را یک عمل زیبا جلوه دهند تا از این راه خود را از فشار درونی وجدان که دارندگان این رذیله اخلاقی را به‌شدت می‌کوبند و همچنین از دست انتقاد و نکوهش مردم برهانند. این شیوه نکوهیده تعصب‌ورزی همان‌طور که در افراد مذهبی پیدا می‌شود، همچنین در افراد و گروه‌های غیرمذهبی نیز فراوان دیده می‌شود. علی(ع) در خطبه 192 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «حال که بناست بر سر پندار و کردار و (سنت‌هایی) تعصب بورزیم پس چه‌ بهتر که در راه تثبیت و گسترش خصلت‌های ستوده تعصب به خرج دهیم، مثلا در حفظ حقوق همسایگان، وفای به پیمان، فرمانبرداری از فرماندهان نیکوکار، عصیان‌گری در برابر گردن‌کشان، و گسترش نیکوکاری کوشش کنیم و درباره اهمیت بخشیدن به خون پاکان و انصاف دادن به توده‌های محروم و فرو بردن خشم و دوری از فساد، ثبات و استقامت ورزیم» (هرچند نام چنین ثبات و استقامت در راه حق، تعصب نکوهیده نیست، بلکه به یک معنا اصلا تعصب نیست و یک نوع حقیقت‌جویی و پیروی از حق است) آری ثبات و ایستادگی روی عقیده‌ای که با دلیل و برهان همراه است نشانه حق‌جویی و حقیقت‌گرایی است.
دلایل تعصب‌های کور
در گذشته علت تعصب‌ورزی عمدتاً همان پیوند خویشاوندی و حمایت از اقوام بود، در حالی که حمایت از اقوام و بستگان به صورت غیر‌منطقی یکی از دلایل تعصب است، و برای پیدایش این رذیله اخلاقی، عوامل و اسباب فراوانی وجود دارد که می‌توان به برخی از اهم آنها اشاره کرد: 1- حفظ جاه و مقام 2- تکاثرطلبی در مال و ثروت 3- کبر و خودخواهی 4- قضاوت‌ و پیش‌داوری‌های غلط 5- بهره‌برداری‌های نادرست از برخی سخنان حکیمانه مانند: حرف مرد یکی است. البته درست است که یک فرد ممکن است در تشخیص حقیقت دچار اشتباه گردد و حق را ناحق و ناحق را حق پندارد، ولی تا علائم و نشانه‌های پیروی‌های غیرمنطقی و نامعقول در رفتار و کردار و گفتار یک فرد آشکار نگردد، هرگز نمی‌توان او را به تعصب‌های باطل و کور متهم کرد. قرآن‌کریم این حقیقت را با بیان بسیار لطیفی مطرح می‌کند و می فرماید: «افمن زین له سوءعمله فراه حسناً» آیا آن کسی که عمل زشت او در نظر وی زیبا جلوه می ‌کند (با آن کسی که حقیقت‌جوست یکسان است؟) (فاطر- 8) 
آثار تعصب‌های کور
 تعصب‌های باطل، غلط و کور و افکار و اعمال و سنت‌های دور از منطق و عقلانیت آنچنان به انسان حقارت و تنزل می‌بخشد که از حیوان نیز پست‌تر می‌گردد. مثلا هر جانداری نسبت به فرزند خود در آغاز زندگی دلبستگی شدیدی پیدا می‌کند، ولی تعصب جاهلانه و کور آدمیزاد آنچنان غرائز انسانی و عواطف درونی او را به انحراف می‌کشاند که فرزندکشی برای او یک کار زیبا تجلی می‌کند و چه‌بسا از آن لذت هم ببرد و به آن افتخار کند. قرآن‌کریم می‌فرماید: «و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم» همچنین برای بسیاری از افراد مشرک، کشتن فرزندان زیبا جلوه‌گر شده است. (انعام- 137) علی(ع) در خطبه 107 نهج‌البلاغه این نوع افراد را بیمار معرفی کرده و می‌فرماید: آن‌‌کس که عاشق چیزی می‌شود، چشم او کور، قلب او بیمار می‌گردد. او با دیده ناسالم و گوش ناشنوا با حقیقت مواجه ‌می‌شود.