کد خبر: ۳۱۸۲۰۶
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۰
نکته ورزشی

فقدان سیستم کشف و پرورش استعدادها

سرویس ورزشی-
ورزش ایران از سرمایه‌هایی ارزشمند و غنی در ابعاد مختلف برخوردار است که مهم‌ترین آن، سرمایه انسانی، بالاخص جوانان برومند و مستعدی است که در سراسر این سرزمین پهناور و این ملک پرگهر زندگی می‌کنند و در جنب‌وجوش هستند. بسیاری از آنها ذاتا و به طور طبیعی و با توجه به جوانی، در کنار سایر علایق و مشغولیت‌های خود، به ورزش علاقه‌مندند و از توانایی‌های نهفته و استعداد پنهان برخوردارند. بخشی از آنها به هرشکل‌(مدرسه، محله و...) راه و مسیر خود را پیدا می‌کنند و تا رده‌های بالای قهرمانی و پوشیدن پیراهن تیم ملی و افتخارآفرینی در سطح جهان پیش می‌روند ولی بسیاری هم علی‌رغم استعدادی که دارند، هیچ‌گاه فرصت شکوفایی آن را پیدا نمی‌کنند و در حد بازی و تفریحات دورهمی و... به ورزش می‌پردازند. 
فقدان یا عملکرد ضعیف مکانیزم «کشف و پرورش» استعدادها یکی از نقص‌های ورزش ماست که مثل سایر کمبودها، مسئولان اراده‌ای جدی برای برطرف کردن آن ندارند! به صورت «سنتی» همیشه افراد عاشق و دلسوخته‌ای بوده‌اند که بچه‌های نوپا و علاقه‌مند را زیر پر‌وبال خود می‌گرفتند و بدون توقع و چشمداشت- و حتی با زدن از سفره زن و فرزند- آنها را در مسیر پیشرفت و بزرگی و شهرت و ملی‌پوش شدن قرار می‌دادند.
اهل ورزش با این حرف ما به خوبی آشنا هستند و می‌دانند درباره چه کسانی سخن می‌گوییم. کسانی که در همین شهر تهران گمنام و بی‌هیاهو و همچنین در گوشه و کنار این آب و خاک عاشقانه به کشف و پرورش استعدادهای جوان- که تقریبا اکثر قریب به اتفاق آنها متعلق به طبقات پایین و اقشار ضعیف و بی‌بضاعت بودند- می‌پرداختند و بی‌مزد و منت آنها را به دروازه‌های شهرت و افتخار می‌رساندند و...
البته در کنار این که تاکید می‌کنیم تا همین حالا و در حالی که یک چهارم قرن بیست و یکم هم سپری شده، بزرگ‌ترین عامل کشف و پرورش استعدادهای ورزش ایران همین روش «سنتی» و خودجوش و دیرپاست، کارهای پراکنده واقدامات جسته‌گریخته‌ای از این مدیر و آن مدیر و از این رشته و آن رشته سر می‌زند اما این کاری است که فراتر از میل و سلیقه، باید به یک «سیستم» یا «مکانیزم» در ورزش و سازکار مدیریتی آن تبدیل شود و یکسره و بی‌وقفه در کار کشف استعدادهای جوان در گوشه و کنار این مملکت و سپس معرفی آنها به فدراسیون‌ها و هیئت‌های ورزشی باشیم و آنگاه شروع به تربیت و پرورش روحی و فنی آنها کنیم و قس علیهذا.
جان کلام اینکه این هم یکی از آن کارهای اساسی و معطل مانده ورزش ماست که بارها درباره‌اش نوشته و به سهم خود ضرورت‌شان را یادآور شده‌ایم. کارهای اساسی مثل همین مورد که ذکر شد، محتاج تحمل سختی و برنامه‌ریزی و صبر و آینده‌نگری و این‌طور چیزهاست. متاسفانه مدیران ورزش در مقاطع و دوره‌های مختلف نشان داده‌اند که زیاد حوصله دردسر و کار سخت و برنامه‌ریزی ندارند و بیشتر دل در گروی روزمرگی و هیاهوی بازی‌ها و نتایج زودگذر دارند!
در رشته‌هایی مثل کشتی و در دو سه دهه اخیر والیبال، خوشبختانه به نسبت سایر رشته‌ها چون در اغلب موارد سکان دست اهلش بوده، کارها اساسی و مبتنی بر برنامه و آینده‌نگری صورت می‌گیرد و بدون شک به این خاطر است که اوضاع روبراه‌تری دارند و در خیلی از میادین قاره‌ای و جهانی می‌درخشند و نتایج خوبی خلق و دل مردم را شاد می‌کنند.
چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار
ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار