کد خبر: ۳۱۹۹۸۵
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۵

آقای ظریف! با امنیت ملی بازی نکنید(یادداشت روز)

1- جناب آقای «محمدجواد ظریف» وزیر اسبق امور خارجه، اخیراً در اظهارنظری تأمل‌برانگیز گفته است:
«اجازه مذاکرات غیرهسته‌ای را نداشتم، اما امروز دیگر حل مشکل هسته‌ای با هسته‌ای ممکن نیست. موشک بسیار مهم است اما مردم مهم‌تر هستند و مردم، ایران را در قرن‌های گذشته نگه داشتند.»
2- در ابتدا باید از ایشان پرسید که شما به زعم خودتان با همان «اجازه مذاکرات هسته‌ای» چه دستاوردی کسب کردید؟! خودتان می‌دانید که «تقریبا هیچ» دستاوردی کسب نکردید؛ ولی ‌ای کاش صرفا همان «تقریبا هیچ» بود. مذاکرات هسته‌ای که شما سکاندار آن بودید، نه تنها هیچ دستاوردی نداشت، بلکه خسارت محض در پی داشت. به واسطه آن مذاکرات، هم تحریم‌ها 
دو برابر شد و هم در قلب راکتور هسته‌ای که حاصل مجاهدت و تلاش شبانه‌روزی دانشمندان کشورمان بود، بتن ریخته شد. 
3- متاسفانه جناب ظریف در سخنان اخیر خود، عملاً دو عنصر اساسی کشور یعنی «امنیت ملی» و «رفاه عمومی» را در مقابل یکدیگر قرار داده است. این اظهارات در بطن خود حامل پیامی خطرناک است که تلاش دارد جایگاه «توان دفاعی» را در برابر «مردم» قرار دهد.
این اظهارنظر جناب ظریف از آن جهت قابل تأمل است که درست در زمانی مطرح شده است که بعد از جنگ تحمیلی 12 روزه و تجربه‌ تهدیدات مستقیم دشمن، اهمیت توان موشکی ایران در دفاع از جان و مال مردم بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
اگر امروز تهران و اصفهان و مشهد و اهواز و سنندج و تبریز و خرم‌آباد و زاهدان و اقصی نقاط کشور در آرامش‌اند، به ‌دلیل همان توان موشکی است که هر متجاوزی را از فکر حمله باز می‌دارد. امروزه و به خصوص پس از جنگ
12 روزه، آحاد ملت ایران بر این مسئله تاکید دارد که قدرت دفاعی ایران اهرم قدرتمندی برای دفاع از جان و مال و زندگی مردم است.
4- برخلاف تصور غربگرایان، موشک‌ها ابزار جنگ‌طلبی نیستند، بلکه زبان صلح از موضع اقتدارند. چنان‌که «جورج کِنان» دیپلمات مشهور آمریکایی و نظریه‌پرداز برجسته سیاست مهار، گفته بود: «این نیروی نظامی است که در پشت صحنه، قدرت دیپلماسی را افزایش می‌دهد.»
5- دولت‌هایی که بدون قدرت دفاعی سر میز مذاکره نشسته‌اند، معمولاً نه شریک، بلکه قربانی دیپلماسی بوده‌اند.
نمونه‌اش را می‌توان در سرنوشت لیبی دید؛ کشوری که پس از خلع سلاح، طعمه‌ تجاوز شد.
بنابراین، سخن گفتن از دوگانه‌ «موشک یا مردم» عملاً باز تکرار همان خط تبلیغی غرب است که می‌خواهد ایران را از مؤلفه‌های قدرت تهی کند. واقعیت این است که دشمنان بیرونی در تحقق این هدف شکست خورده‌اند و حالا برخی در داخل، آگاهانه یا ناآگاهانه، ادامه‌دهنده‌ همان پروژه‌اند.
6- اینکه آقای ظریف می‌گوید «مردم مهم‌ترند» در ظاهر سخنی درست است، اما وقتی از زبان کسی مطرح می‌شود که تصمیماتش فشار بی‌سابقه‌ای بر دوش همین مردم گذاشت، معنای دیگری پیدا می‌کند. مردم در دهه‌ ۹۰ و در دولت مدعی تدبیر و امید به واسطه خسارت محض برجام و قصور و تقصیرهای برخی دولتمردان، با گرانی افسارگسیخته دست و پنجه نرم کردند. در آن مقطع تحریم‌ها دو برابر شد و همزمان صنعت هسته‌ای با محدودیت‌های شدید مواجه شد. آن وضعیت حاصل همان برجامی بود که قرار بود «هم چرخ سانتریفیوژها را بچرخاند و هم چرخ زندگی مردم را»!
اکنون همان جریان سیاسی که دهه‌ها با سوءمدیریت، وضعیت اقتصادی را به این نقطه رسانده است، بار دیگر در نقش مدافع مردم ظاهر شده و امنیت را در برابر رفاه قرار می‌دهد. این سخنان در واقع تلاشی برای بازگرداندن همان گفتمان شکست‌خورده است؛ گفتمانی که گمان می‌کرد با امتیاز دادن به دشمن، می‌توان امنیت و رفاه خرید.
در حالی‌که تاریخ انقلاب اسلامی، بارها خلاف این تصور را ثابت کرده است: هر جا مقاومت بوده، پیشرفت نیز از دل آن زاده شده است.
7- و اما جنبه دیگر اظهارنظر تأمل برانگیز جناب آقای ظریف، دمیدن بر دو قطبی‌سازی است. امام خمینی(ره) در ۱۴ مهر ۱۳۶۲ در دیدار اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران فرمودند:«از شیاطین غافل نباشید...آنچه که امروز آنها دست به آن زده‌اند، قضیه ایجاد - به خیال خودشان - تفرقه است... هیچ خطی جز خط اسلام در ایران نیست و همه با هم در یک خط هستند.»
ایشان در ادامه با اشاره به تجربه تلخ مشروطه افزودند: «دست‌هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم کرد... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری را به دار زدند و مردم کف زدند.»
رهبر معظم انقلاب نیز ۵ اسفند ۱۳۹۴ در دیدار مردم نجف‌آباد با هشدار نسبت به ایجاد دوقطبی‌سازی در کشور تأکید کردند:«در ایران اسلامی فقط یک دوقطبی وجود دارد؛ دوقطبی انقلاب و استکبار.»
8- جناب آقای ظریف در میان جریان غربگرا و بدنه تندرو مدعی اصلاحات به‌عنوان «قهرمان دیپلماسی»! معرفی می‌شود، اما واقعیت، تصویری متفاوت دارد. او که مسئول اصلی مذاکرات برجام بود، در نهایت توافقی را به امضا رساند که نتیجه‌اش نه رفع تحریم، بلکه افزایش تحریم‌ها و پرواز قیمت دلار بود. میلیون‌ها ایرانی هزینه‌ آن تصمیم را با تورم، رکود و سقوط ارزش پول ملی پرداخت کردند. با این حال، ظریف هیچ‌گاه مسئولیت آن اشتباهات را برعهده نگرفت و امروز نیز به جای پاسخگویی، در قامت منتقد ظاهر می‌شود.
جالب‌تر اینکه- بهتر است بگوییم تأسف برانگیزتر اینکه- وی در سال‌های بعد در مصاحبه‌ای مدعی شد بعضی از بندهای برجام را شخصی به نام «فرانچسکو» افزوده و او از آن مطلع نبوده است! آیا پذیرفتنی است که وزیر امور خارجه یک کشور، از مفاد دقیق توافقی به آن اهمیت بی‌خبر باشد؟!
این پاسخ نه‌تنها از بار مسئولیت او نمی‌کاهد، بلکه عمق بی‌دقتی در یکی از مهم‌ترین پرونده‌های تاریخ معاصر ایران را نشان می‌دهد.
9- و اما تناقض‌گویی‌های جناب ظریف به همین‌جا ختم نمی‌شود. وی در مردادماه سال ۱۳۹۴(چند هفته پس از امضای برجام) با اطمینان گفت: «آمریکا نمی‌تواند از برجام خارج شود.» اما سه سال بعد، رئیس‌جمهور آمریکا با یک امضا، عملاً و بدون هیچ هزینه‌ای از برجام خارج شد.
ظریف در همان مقطع امضای برجام در اظهارنظری دیگر گفت در متن توافق، واژه‌ «تعلیق» وجود ندارد و همه تحریم‌ها لغو شده‌اند؛ در حالی که نمایندگان مجلس همان روز متن را نشانش دادند و خلافش را ثابت کردند. واکنش ظریف تنها این بود: «عه! عه! من اینجاها را ندیده بودم.»!
10- متاسفانه جناب آقای ظریف در سال‌های گذشته بارها با طرح دوگانه‌های تصنعی و اقدامات هزینه‌ساز، واقعیت‌های کشور را وارونه جلوه داده است. از دوگانه‌ معروف و البته دروغین «میدان و دیپلماسی» در اوج نبرد با داعش در منطقه تا رفتار پرحاشیه‌اش در ماجرای سفر بشار اسد به تهران که با تهدید استعفا، این سفر را به حاشیه برده و زمینه سوءاستفاده دشمن را فراهم کرد. متاسفانه موارد مذکور همگی نشانه‌ تمایل وی به التهاب‌آفرینی در بزنگاه‌های حساس است. 
اکنون نیز همان خط فکری در قالبی جدید بازتولید شده است: «موشک یا مردم»! این در حالی است که اکثریت قاطع ملت ایران، فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی، به‌خوبی می‌دانند که امنیت و مردم از یکدیگر جدا نیستند. در حقیقت امنیت و مردم، دو روی یک سکه‌اند.
11- ملت عزیز ایران، تکیه‌گاه نظام‌اند و امنیت، حصار مردم است. هیچ‌کس نمی‌تواند با شعار مردم‌دوستی، ابزار دفاع از مردم را تضعیف کند. اگر موشک‌های ایران نبودند، کشورمان بارها و بارها توسط دشمنان این مرز و بوم شخم زده شده بود و اگر مردم نبودند، آیا این موشک‌ها معنا و اراده‌ای برای استفاده داشتند؟ بنابراین این دو، نه در تقابل، بلکه در تکامل یکدیگر معنا پیدا می‌کنند.
تجربه‌ چهل‌وهفت ساله‌ جمهوری اسلامی نشان داده است که هرگاه وحدت ملی و توان دفاعی در کنار هم قرار گرفته‌اند، کشور از سخت‌ترین بحران‌ها عبور کرده است. در مقابل، هر زمان که جریان‌های غربگرا با دوگانه‌سازی‌های مصنوعی مانند «هسته‌ای- معیشت» یا «موشک- مردم»، جامعه را دچار شکاف کرده‌اند، دشمن از همان شکاف‌ها وارد شده است.
12- جناب آقای ظریف، با همه‌ سابقه و تجربه‌اش، باید بهتر از هرکس بداند که امنیت ملی را نمی‌توان قربانی ژست‌های رسانه‌ای کرد. امروز بیش از هر زمان دیگری، پیوند مردم و امنیت آشکار شده است؛ پیوندی که نه با فشار، نه با تحریم و نه با تبلیغات دشمن گسسته نخواهد شد.
13- افکار عمومی به خاطر دارد که یک جریان سیاسی در داخل کشور طی سالیان گذشته مدعی بود «دنیای فردا، دنیای گفتمان است و نه موشک». تصور کنید که اگر بر فرض، حاکمیت در ایران، این طرز فکر را پیاده‌سازی می‌کرد و تعطیلی قدرت دفاعی و توان نظامی را رقم می‌زد، در حال حاضر در چه وضعیتی بودیم؟!
14- جنگ تحمیلی اخیر، بیش از پیش ثابت کرد که تقویت صنایع دفاعی و تحقیق و توسعه در این زمینه بسیار حیاتی است. برای همین است که می‌گویند: «اگر صلح می‌خواهی، باید برای جنگ آماده‌ باشی.» این ضرب‌المثل در طول تاریخ در فرهنگ‌های مختلف تکرار شده و به عنوان یک اصل مهم در روابط بین‌الملل و سیاست‌گذاری نظامی و دفاعی کشورها مورد توجه قرار گرفته است.
15- و اما همان‌طور که رهبر حکیم انقلاب فرمودند، در ایران تنها یک دوقطبی واقعی وجود دارد:« انقلاب و استکبار» و مردمی که قریب به نیم قرن است این حقیقت را در میدان عمل ثابت کرده‌اند، هرگز اجازه نخواهند داد دوقطبی‌های دروغین، وحدت و انسجام ملی‌شان را تحت‌الشعاع قرار دهد. 

مسعود اکبری