تفاوت تفکر و تعقل و تدبر در قرآن
مفهوم شناسی تفکر، تعقل و تدبر
«فکر» نیرویی است که «علم» را بهسوی «معلوم» میبرد و «تفکر» کوشش و جولان نیروی فکر به اقتضاى عقل و خرد است. این نیرو ویژه انسان است و در حیوان نیست. تفکر یا اندیشه تنها در چیزى است که ممکن باشد صورتى از آن در خاطر و قلب انسان حاصل شود.(1) «عقل» به نیرویی میگویند که آماده پذیرش علم است. همچنین به علمی که بهوسیله آن به دست آید. (۲) «عاقل» یعنی کسی که نفس خود را حبس کند و نگذارد که هواها به او سرایت نماید.(3) «تدبّر» در اصل از ماده «دبر» به معناى پشت سر و عاقبت چیزى است.(۴) بنابراین، تدبّر یعنی بررسى نتایج و عواقب کار و تفاوت آن با «تفکر»، آن است که تفکر مربوط به بررسى علل و خصوصیات یک موجود است.(5)
تفکر در قرآن
در قرآن کریم مشتقات واژه تفکر ۱۸ بار به کار رفته است. قرآن به تفکر فردى و جمعى تشویق و سفارش کرده و میفرماید: «بگو: شما را تنها به یکچیز اندرز میدهم و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمد) هیچگونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید(الهی) است.» (۶) واژه تفکر همانطور که در معنای لغوی آمده، به معنای اندیشه درخصوصیات و دلایل چیزی است به همین دلیل مقصود از بیان مثالها و قصص قرآنی، تفکر و پندگیری ذکر شده است؛ «این داستانها را (برای آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند(و بیدار شوند)» (۷) «این مثلها را برای مردم میزنیم تا بیندیشند.» (8)
تعقل در قرآن
عقل به معناى ادراک و فهمیدن چیزى است، البته ادراک و فهمیدن کامل و تمام، به همین سبب نام آن حقیقتى را که در آدمى است و او بهوسیله آن میان صلاح و فساد و میان حق و باطل و میان راست و دروغ را فرق مىگذارد، عقل نامیدهاند.(۹) خدای متعال در قرآن، عقل را به نیرویى تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهرهمند شود و بهوسیله آن راه را بهسوی حقایق معارف و اعمال صالح پیدا نموده و در پیش گیرد. (۱۰) در واقع «عقل» فهمیدنى است که انسان را از گفتار و رفتار ناروا بازمیدارد. (11)
تفاوت تعقل و تفکر در قرآن
مطالعه و تأمل درآیات 9 تا 13 سوره مبارکه نحل، بخشی از تفاوتهای بین این واژگان را روشن میکند. شاید نکته تفاوت بین واژگان تفکر و تعقل درآیات مذکور این باشد که مسئله در مورد الوان نعمتهای موجود در زمین آنقدر روشن است که تنها تذکر و یادآوری کافی است، ولی در مورد زراعت و زیتون و نخل و انگور و بهطورکلی میوهها، کمی بیشتر اندیشه لازم است تا به خواص غذایی و درمانی آنها آشنا شویم، به همین جهت تعبیر به «تفکر» میکند؛ اما در مورد تسخیر خورشید و ماه و ستارگان و اسرار شب و روز بازهم اندیشه بیشتری لازم است، به همین دلیل تعبیر به «تعقل» که گویای سطح بالاتری از اندیشه است فرموده است. (12)
تدبر در قرآن
در قرآن کریم کلمه «تدبّر» فقط در مورد قرآن به کار رفته است و انسان به تدبر در قرآن و آیات آن فراخوانده شده است: «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟ و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلافى بسیار مییافتند.» (13) در تلاوت آیات قرآن هرگز نباید بدون تدبّر و تأمّل رد شد زیرا آیات قرآن با تدبّر در آنها خودشان را نمایان میکنند. تدبّر در آیات هرگز معطّل شدن و توقّف بیحرکت و تفکر نیست؛ بلکه در واقع تفسیر آیات به آیات دیگر است، تطبیق آیات با یکدیگر و توأم با حرکت فکرى است، در اثر تدبّر درآیات، همسویى و هماهنگى معانی و معارف آنها نمایان میشود آنگاه انسان میتواند به معانی اصیل و ناب آیات قرآن دست یابد. (14)
نتیجه:
در قرآن کریم هر سه واژه تفکر، تعقل و تدبر به اندیشیدن اشاره دارند، اما هر یک به نوع خاصی از آن.
واژه تفکر به معنای اندیشه درخصوصیات و دلایل چیزی است، به همین دلیل مقصود از بیان مثالها و قصص قرآنی، تفکر و پندگیری ذکر شده است.
تعقل به معناى ادراک و فهمیدنى است که انسان را از گفتار و رفتار ناروا بازمیدارد و آن حقیقتى است که آدمى بهوسیله آن میان صلاح و فساد و میان حق و باطل و میان راست و دروغ فرق میگذارد؛ به همین دلیل قرآن زمانی که به سطح بالاتری از اندیشه نیاز است از واژه تعقل استفاده کرده است. در قرآن کلمه «تدبّر» فقط در مورد خود قرآن به کار رفته است. تدبّر در آیات قرآن در واقع تفسیر آیات به آیات دیگر است، تطبیق آیات با یکدیگر، توأم با حرکت فکرى است.
برای مطالعه بیشتر
- غیاثی، محمد زاهد، مقاله تفکر از منظر قرآن، بشارت، 1380، شماره 25.
پینوشتها:
1. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق، ص۶۴۳. 2. راغب اصفهانی، پیشین، ص577. 3. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق، ج۵، ص۴۲۵. 4. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، ج4، ص268. 5. عسکری، ابوهلال، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، 1400 ق، ج1، ص67. 6. سبأ، آیه 46. 7. اعراف، آیه 176. 8. حشر، آیه 21. 9. ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417 ق، ج1، ص405/ طباطبایی، سید محمدحسین و سید محمدباقر موسوى همدانى، ترجمه تفسیرالمیزان، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1376 ش، ج1، ص611. 10. طباطبایى، پیشین، ج2، ص250. 11. طباطبایى، پیشین، ج2، ص255. 12. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج11، ص177. 13. نساء، آیه 82. 14. آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، محقق سید محسن الموسوی التبریزی، چاپ اسوه، بیتا ج۱، ص۱۳۴.
سیده راضیه امامیان