کد خبر: ۳۱۷۴۰۰
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۱

حکمت وجود شیطان

شبهه: چرا خداوند در آیه 64 سوره اسراء به ابلیس دستور داد که برود انسان‌ها را گمراه کند: «و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده»؟ آیا این کار خدا، دستور به اضلال و گمراهی و ترویج فساد نیست؟
پاسخ: شیطان و یا «ابلیس» یکی از مفاهیم پرتکرار در قرآن کریم است که از آن به‌عنوان دشمن انسان و عامل انحراف او از صراط مستقیم یاد شده است.  هنگامی‌که خدای سبحان آدم را خلق کرد و به ملائک دستور داد که بر او سجده کنند، همه ملائک سجده کردند الا ابلیس که تکبر ورزید و سجده نکرد، به خاطر همین از مقامی که داشت رانده شد و مورد لعن خدا قرار گرفت، پس از آن ابلیس قسم خورد که بر سر راه انسان‌ها می‌نشیند و تمام آنها را گمراه می‌کند و خدای سبحان نیز می‌فرماید: 
«با آواز خود هرچه توانستى از آنها بفریبى بفریب و از مدارج کمال پایین بیاور و تا آنجا که می‌توانی لشکر سواره و پیاده‌ات را بر سرشان بتازان و احاطه‌شان کن و در اموال و اولادشان شرکت کن و وعده‌های دروغی‌ بده، آرى شیطان چیزى جز دروغ و فریب وعده‌شان نمی‌دهد.»(۱) حال این شبهه پیش می‌آید که چرا خداوند اجازه داده است که شیطان بندگانش را گمراه کند؟ که در ادامه به بررسی این شبهه می‌پردازیم.
آفرینش شیطان
خداوند «ابلیس» را از ابتدا «شیطان» نیافرید، بلکه ابلیس از گروه جنیان بود(2) و هزاران سال در مسیر عبودیت الهی و همراه فرشتگان بزرگ قرار داشت، کمااینکه از امام علی‌(ع) نقل‌شده که او شش‌هزار سال عبادت کرده است،(3) اما شیطان از آزادى خود سوءاستفاده کرد و در مقایسه‌ای نادرست گفت که خداوند او را از آتش آفریده و انسان را از گل؛ و آتش برتر از گل است.(4) بنابراین تکبر ورزید و از فرمان خدا در سجده بر آدم سرپیچى کرد و از درگاه الهی رانده شد.(5)
اما چون سال‌های زیادی عبادت کرده بود، خداوند به مقتضای عدلش با درخواست باقى ماندن و طلب امکاناتى براى به گمراهى کشاندن انسان‌ها که از خواسته‌های او بود، موافقت کرد تا هم ابلیس به سبب رانده شدن از بهشت باوجود آن‌همه عبادت و بندگی، بهانه‌ای نداشته باشد و هم ابزاری برای آزمایش انسان‌ها باشد.
حکمت وجود شیطان
وجود شیطان مایه آزمایش بزرگى براى انسان‌ها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد باایمان می‌شود زیرا وجود این دشمن نیرومند براى مؤمنان آگاه و کسانى که می‌خواهند راه حق را بپیمایند نه‌تنها زیانبخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است؛ زیرا می‌دانیم پیشرفت‌ها و تکامل‌ها معمولاً در میان تضادها صورت می‌گیرد و هنگامی‌که انسان در مقابل دشمن نیرومندى قرار می‌گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج می‌کند، به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هرچه بیشتر می‌گردد و در نتیجه ترقّى و تکامل 
حاصل می‌شود.
امّا کسانى که بیماردل و سرکش و آلوده و گنهکارند، بر انحراف و بدبختی‌شان افزوده می‌شود و آنها در حقیقت مستحق چنین سرنوشتى هستند، بنابراین وجود شیطان و شیطنت و گمراه‌سازی او بر اساس حکمت و مصلحت و فوایدی است که برای انسان دارد.
قلمرو شیطان
نکته دیگری که توجه به آن ضروری است، این است که قلمرو شیطان در زمینه گمراه‌سازی انسان فراتر از «وسوسه» و «دعوت» و «تزیین» و «تسویل» نیست و نفوذ وسوسه‌های شیطانی در انسان‌ها یک نفوذ ناآگاه و اجباری نیست؛ و این‌طور نیست که شیطان بتواند قدرت اختیار را از انسان بگیرد، بلکه انسان به میل و اختیار کامل راه نفوذ را به روى او مى‌گشاید و اجازه ورود او به مملکت جانش را صادر می‌کند. خدای سبحان در این‌باره می‌فرماید: «تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند.»(6) و در جاى دیگر می‌فرماید: «تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده‌اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم می‌شمردند.» (7)و(8)
نتیجه:
1. شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشده است.
2. هدف خلقت او هم اضلال و گمراهی انسان نیست.
3. خلقت شیطان نه‌تنها بدون هدف و برای اضلال انسان نبوده، بلکه وسیله‌ای برای امتحان الهی و تکامل انسان است.
4. فلسفه مهلت یافتن ابلیس هم نه برای گمراهی انسان، بلکه به‌عنوان نتیجه عبادات قبلی او و تکمیل آزمایش اوست.
5. محدودیت قلمرو شیطان فقط در حد وسوسه بوده و هیچ‌گونه تسلط تکوینی بر انسان ندارد. ازا ین‌رو شیطان تنها بر کسانی که ولایت او را پذیرفته‌اند، ولایت داشته و بر مؤمنان مخلَص تسلطی ندارد.
6. خداوند در برابر وسوسه‌های اغواگرانه شیطان، ابزار هدایت، اراده و قدرت انتخاب را نیز در اختیار انسان قرار داده است. انسان گناهکار با اختیار، از وسوسه شیطان پیروی می‌کند، لذا مستحق مجازات می‌شود.
پی‌نوشت‌ها:
1. اسراء، آیه ۶۴.
2. کهف، آیه 50.
3. الشریف الرضى، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ‏انتشارات هجرت، قم، 1414 ق، چاپ اول‏، ص287، خطبه192.
4. ص، آیه 76.
5. ص، آیه 77.
6. حجر، آیه ۴۲.
7. نحل، آیه ۱۰۰.
8. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۷ ش، ج۱، ص ۱۹4؛ ج6، ص111.
مجید غلامی