ایمان چیست و چطور زیاد میشود؟
ایمان، تنها یک کلمه نیست؛ یک باور قلبی است. رسول خدا(صلیالله علیه و آله) فرمود: ألإسلاَمُ عَلَانِیهٌ وَ الإیمانُ فِی القَلبَ وَ أشَارَ إلَى صَدرِهِ (1)؛ اسلام آشکار و ظاهر بوده و ایمان در قلب قرار دارد. ایمان به زندگی انسان جهت میدهد و در چگونه زیستن او نقشی مهم دارد و اندیشهها، عواطف، رفتار و نیات انسانی را در چارچوب مشخصی تنظیم میکند. به دلیل همین اهمیت است که گام اول ورود به مسیر بندگی و تدیّن، ایمان است. بنا بر متون دینی، ایمان دارای مراتب مختلف است و کم و زیاد میشود.(2)
حقیقت ایمان
ایمان زمانی تحقق مییابد که فرد پس از آگاهی و شناخت، به وظایف و پیامدهای آن پایبند باشد و آمادگی عمل به آنها را داشته باشد. به بیان دیگر، ایمان دو رکن اساسی دارد: الف) علم و دانستن، ب) پایبندی عملی به الزامات آن دانستهها؛ حتی اگر این التزام به صورت جزئی و در برخی از موارد باشد. اما اگر با وجود آگاهی، هیچیک از لوازم آن را نپذیرد، این حالت، کفر و انکار (جحود) نامیده میشود؛(3) همانگونه که در قرآن آمده است: «و با آنکه در دلهایشان یقین داشتند، آن را انکار کردند.»(4)
از این نظر، ایمان، یک عنصر درونی و اختیاری است؛ نوعی تعهد و تعلقخاطر قلبی که صرفا از مقوله علم و دانستن نیست. ایمان و سایر حالات درونی مشابه، به گونهای هستند که اغلب نمیشود آنها را به صورت دقیق تعریف کرد و بیشتر از طریق تجربه یا توصیف آثار و نشانههایشان شناخته میشوند. برای مثال، «محبت» و «عشق» حالاتی درونی و مربوط به قلب و جان هستند. اگر از ما بخواهند که عشق را تعریف کنیم، قادر به بیان حقیقت آن نیستیم، اما میتوانیم نشانهها و تجلیات آن را شرح دهیم.
ایمان نیز هنگامی در قلب پدید میآید که پس از درک یک حقیقت، تصمیم بگیریم به لوازم آن پایبند باشیم و به آن عمل کنیم. در این صورت است که میگوییم به چیزی ایمان داریم. اما اگر چیزی را بدانیم، ولی نخواهیم به پیامدهای آن عمل کنیم، اینجا تنها علم وجود دارد، نه ایمان.
برای روشنتر شدن تفاوت این دو، مثالی میزنیم: بسیاری از سیگاریها، شواهد علمی و هشدارهای پزشکان درباره مضرات سیگار را بارها شنیدهاند. حتی افرادی را دیدهاند که در اثر مصرف سیگار به بیماریهای گوناگون دچار شدهاند. این اطلاعات برای آنها علم به ضرر سیگار ایجاد میکند؛ اما با وجود این آگاهی، به دلیل وابستگی روانی و عادت، حاضر نیستند این واقعیت را با تمام وجود بپذیرند و سیگار را ترک کنند. در نتیجه، به دلایل مختلفی متوسل میشوند تا رفتار خود را توجیه کنند.(5)
مراتب ایمان
اشاره شد که در آیات و روایات بسیاری به مراتب ایمان و درجات مختلف آن اشاره شده است. چگونگی شکلگیری مراتب ایمان نیز بر پایه میزان علم و التزام عملی افراد است؛ به این معنا که بالاترین مرتبه ایمان از آن کسی است که هم حقایق را بداند و بشناسد و هم به تمام لوازم عملى آن ملتزم باشد؛ تا برسد به مراتب بعدى که بتدریج از این التزام عملى کاسته مىشود و اگر کسى از اول اصلاً بنا را بر این گذاشته که بعضى از لوازم را بپذیرد و برخى را نپذیرد، چنین کسى کافر شمرده میشود و بهطور کامل از دایره ایمان خارج است. از این رو مراتب ایمان از کسانى که صددرصد و در همه موارد به بنایى که گذاشتهاند متعهد مىمانند و ذرّهاى از آن تخطى نمىکنند آغاز میشود که معصوم نامیده میشود تا افرادی که بنا را بر تعهد کامل و صددرصدی میگذارند اما در عمل سستی میکنند؛ چنین افرادی از مؤمنان گناهکار تا افرادی که در مراتب بالای تقوا هستند را شامل میشود.(6)
این تفاوت مراتب، مثل تفاوت مراتب نور است که شدت و ضعف دارد و شباهت و تفاوت مراتب آن، در خود «نور» است؛ نور کرمشتاب تا نور خورشید که کم و زیاد میشوند، هر دو در «نور» شبیه هستند و تفاوتشان نیز در خود «نور» است. ایمان نیز به همین شکل است. ایمانی که هست، دارای مراتب است و کم و زیاد میشود.
راههای افزایش ایمان
با توجه به اینکه ایمان از دو عنصر شناختی و قلبی برخوردار است، برای افزایش ایمان، میبایست این دو عنصر را تقویت کرد؛ یعنی تقویت ایمان از طریق افزایش علم و شناخت و تقویت ایمان از طریق افزایش تعهد قلبی.
برای تقویت و افزایش علم و شناخت، لازم است به مطالعه، تفکر و گفتوگو با مشاوران مذهبی پرداخت تا شناخت بهتری از مفاهیم دینی بدست آوریم، از دلایل مطمئنتری برخوردار شویم و در برابر شبهات و تردیدها، مصونیت بیشتری بیابیم. تداوم بخشیدن به این امور، سبب افزایش شناخت و تقویت بُعد شناختیِ ایمان میشود.(7) اما برای تقویت بُعد قلبی و اختیاری و درونی ایمان، باید تقوا پیشه کرد و امیال و غرائز پراکنده را تحت کنترل قرار داد. کسانی که امیال و غرائز افسارگسیخته دارند، نه تنها نسبت به ایمان، واکنش منفی نشان میدهند بلکه گاه در برابر وجدانیات اخلاقی و بدیهیات عقلی نیز مقاومت میکنند و آنها را نیز مورد تردید و تشکیک قرار میدهند. وقتی غرائز و امیال آدمی کنترل انسان را بهدست بگیرند، شنیدن ندای عقل و قلب، سختتر میشود و هر قدر غرائز و امیال کنترل شوند، ندای عقل و قلب، راحتتر و شفافتر شنیده میشوند. از این رو، تقوا و مهار غرائز (نه سرکوب آنها) یکی از راههای حفظ و تقویت ایمان است.(8)
کوتاه سخن آنکه ایمان همچون نهالی است که ریشه در ژرفای قلب انسان دارد و با دو عنصر اساسی «شناخت» و «تعهد» رشد میکند. وقتی ایمان در دل جوانه زد، میتواند در سطوح و مراتب گوناگونی تجلی یابد، همانند نوری که با شدت و ضعفهای مختلف میدرخشد. رشد و تعالی ایمان مستلزم تلاشی دوگانه است: از یکسو باید با گسترش دانش دینی، پایههای شناختی آن را مستحکم کرد و از دیگر سو باید با تمرین تقوا، مبارزه با هواهای نفسانی و پایبندی به ارزشهای اخلاقی، شاخههای تعهد عملی آن را پرورش داد. این فرآیند پویا نشان میدهد که ایمان پدیدهای ایستا نیست، بلکه همواره در حال تحول و تکامل است و میزان رشد آن به انتخاب و تلاش هر فرد بستگی دارد.
پینوشتها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 65، ص 239. 2. به عنوان نمونه: عنکبوت، آیه 10؛ توبه، آیه 124. 3. مصباح یزدی، محمدتقی، به سوی او، محقق: محمدمهدی نادری قمی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1383، ص 200. 4. نمل، آیه 14. 5. مصباح یزدی، به سوی او، ص 199. 6. همان، ص 211.
7. همان، ص 220. 8. همان، ص 223.
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی