واکنش حکیمانه امام رضا(ع) به پیشنهاد ولایتعهدی مأمون(پرسش و پاسخ)
پرسش:
واکنش امام رضا(ع) و عملکرد آن حضرت بعد از دعوت مأمون از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی مأمون خلیفه وقت چگونه بود؟
پاسخ:
ولایتعهدی، پیشنهاد الزامی و ریاکارانه مأمون
هنگامی که مأمون در سال 198 از جنگ قدرت با برادرش امین فراغت یافت و خلافت بلامنازع را به چنگ آورد یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات شیعیان بود. او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربهای که نشانگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشهکن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او میدید که سطوت (غلبه) و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود، بنابراین مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه حکومتی خود واقعبینانه فکر میکرد و لذا درصدد مقابله با آن برآمد و دعوت از امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت را مطرح کرد که واکنش مدبرانه و حکیمانه امام رضا(ع) را به همراه داشت.
سیاستها و تدابیر حکیمانه امام رضا(ع)
1- پر کردن فضای مدینه از کراهت و نارضایتی خود
هنگامی که امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان دعوت کردند، آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایتی خود پر کردند به طوری که هرکس در پیرامون امام بود یقین کردند مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میکند. لذا امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به گوش همگان رساند، و بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.
2- پیشنهاد الزامآور ولایتعهدی مأمون
هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت توسط مأمون مطرح شد، امام بهشدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. این مطلب همهجا پیچید که امام رضا(ع) ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. خود امام هم از هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش همگان میرساند و همواره میگفت: من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم.
3- شرایط امام رضا(ع) برای پذیرش منصب ولایتعهدی
امام رضا(ع) شرایطی را برای پذیرش منصب ولایتعهدی مطرح فرمودند که عبارتند از: در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد. امام با بیان این شرایط در واقع میخواست به مردم و مخاطبان خود بگوید که با دستگاه خلافت مأمون مخالف و به آن معترض است و کارهای خلاف مأمون را به پای حضرت ننویسند؟!
4- آشکار ساختن داعیه امامت شیعه در سطح جهان اسلام
امام رضا(ع) با قبول ولایتعهدی دست به حرکتی میزند که در تاریخ زندگی ائمه(ع) پس از پایان خلافت اهلبیت(ع) در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است، و آن برملا کردن داعیه امامت شیعه در سطح عظیم جهان اسلام و کنار زدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانان است.
تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام از این طریق، سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه به خواص و یاران نزدیک خود میگفتند، با صدای بلند فریاد زدند و با استفاده از امکانات حکومتی آن را به گوش جهانیان رساندند.
5- تقویت ارتباط با مردم و انجام رسالت ارشادی
در حالی که مامون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدایی را در نهایت وسیلهای برای قطع ارتباط معنوی و عاطفی میان امام و مردم میخواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد، با اینکه مامون آگاهانه مسیر حرکت امام را از مدینه تا مرو به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت(ع) مانند: کوفه و قم در سرراه قرار نگیرند، اما امام در همان مسیر تعیین شده از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد. در بصره خود را در معرض محبت دلهایی که با او نامهربان بودند قرار داد. در نیشابور حدیث «سلسله الذهب» را برای همیشه به یادگار گذاشت.
6- پشتوانهای برای معارضین
اوضاع جدید و موقعیت رسمی امام رضا(ع) موجب دلگرمی معارضینی شد که بیشترین دورانهای عمر خود را در کوههای صعبالعبور و آبادیهای دوردست با سختی و دشواری میگذراندند و با حمایت و پشتوانه امام حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند. شاعر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل قرائی که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده بود، توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروفترین و شیواترین قصیده خود را که ادعانامه نهضت علوی بر ضد دستگاههای خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد.