کد خبر: ۳۱۴۵۰
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۱
خبرنگار العالم در گفتگوی اختصاصی با کیهان :

تروریست‌ها پاسخ خبر را با ترور می‌دهند (بخش پایانی)


 علیرضا آل یمین

هفته پیش، بخش نخست از گفت و گو ی خبرنگار اعزامی کیهان با خبرنگار العالم – حسین مرتضی – را خواندید.
در آن بخش،حسین مرتضی از ماهیت و فتنه گری های گروهکهای تکفیری و جنایات آنان و حمایت امریکا و ترکیه و کشورهای عربی از فتنه گران و ... گفت.حالا بخش دوم این مصاحبه را از نظر می گذرانید:
بعد از اینکه جنگ مسلحانه شد و مشخص شد که خارجی ها هم آمده اند و در صف تروریست ها می جنگند ؛موضع مردم سوریه، مثل اهالی حمص که قبلا می آمدند به خیابان و اعتراض هایی هم به دولت داشتند چطور بود.
بعضی از اهالی یک بستری برای مسلحین بودند . بالاخر آنها با مسلحین بودند. دیگرانی هم ضد مسلحین بودند. خیلی ها  از کشور خارج شدند. بحران سوریه بحران تعجیل مردم است. بعضی از کشور خارج شدند، بعضی‌ها آمدند به دمشق .بعضی ها رفتند در محله هایی که طرفدار نظام بودند. یک تقسیم‌بندی‌هایی بود بین طرفداران و مخالفان دولت. بیشتر اهالی از خیلی از مناطق آمدند بیرون و فرار کردند و خود مسلحین مانع شدند. چون از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کردند. می خواستند در این منطقه فقط مسلحین نباشند که ارتش نتواند آنها را بمباران کند. اگر هم ارتش، حمله کند؛ می گویند ارتش سوریه غیر نظامی‌ها را می‌کشد. مردم می خواستند فرار کنند و بروند اما آنها مانع می شدند.
اهالی حلب اهل سنت هستند. الان آنها کجا هستند؟
 بیشترشان به  لاذقیه و طرطوس پناه برده اند. در حالی که مردم این دو شهر علوی هستند، اما الان با هم زندگی می کنند. مثل یک خانواده، این دلیلی است بر اینکه مسئله سوریه مذهبی نیست .  آنها از مسلحین فرار کردند از مناطق سنی فرار کردند و آمدند در منطقه علوی ساکن شدند و در جایی که ارتش هست احساس امنیت می کنند. این بهترین دلیل است که مسئله سیاسی است. یک مسئله سیاسی که مربوط به  غربی ها و مقاومت است. ما هر روز تمرکز می کردیم به درگیریهای بزرگ حمص و غوطه شرقی و سیده زینب. در منطقه سیده زینب گروه های مسلح 50 متر با حرم فاصله داشتند. بعضی وقت ها فقط یک خیابان بین اینها فاصله می شد. آنها روی دیوار‌ها خطاب به حضرت زینب می نوشتند که "تو خواهی رفت همچنان که نظام خواهد رفت"یا "تو با نظام خواهی رفت." حتی حرم را تهدید کردند. حرم حجر بن عدی  و زیارتگاه سر امام حسین در حلب را منفجر کردند. در رقه، حرم ها را منفجر کردند. بنابراین ما تمرکز کردیم روی این مسئله که این گروههای تکفیری هرچیزی که به دین ربط دارد را می خواهند ویران کنند و در گزارش‌ها  توانستیم تصویر واقعی و حقیقی را منعکس کنیم و این خیلی تاثیرگذار بود که اعلام کنیم این گروه‌های مسلح اصلا نماینده مردم سوریه نیستند. چرا که حرم حضرت زینب صدها سال اینجا بوده و اینها می‌خواهند با تخریب آن فتنه درست کنند. حزب الله آمد آنجا و در حرم حضرت زینب، امنیت برقرار کرد. برای حرم برای اینکه گروههای مسلح حرم را ویران نکنند. حزب الله نقش بسیار مهمی را در دفاع از این حرم ایفا کرد. وقتی نقش رسانه ای ما آشکار شد و آنها حس کردند که ما داریم آنها را اذیت می کنیم و جنایت هایشان را  منعکس می کنیم و مردم متوجه کارهایشان می‌شوند، من را هدف قرار دادند. هر دو- سه روز به من زنگ می زدند و تهدیدم می کردند. در فیس بوک تهدید می کردند و می گفتند ما تو رو می کشیم. تا اینکه یک بار در عملیات حجر الاسود نزدیک به اردوگاه یرموک برای من کمین کردند و مجروح شدم. وقتی هم که به بیمارستان منتقل شد همان موقع با من تماس گرفتند و گفتند ما هشدار دادیم که تو را خواهیم کشت و مطمئن باش این کار را خواهیم کرد. دوباره بعد از چند ماه در میدان اموی وقتی می خواستم  وارد ستاد ارتش شوم یک تک تیر انداز مرا هدف قرار داد. خبرنگار پرس تی وی شهید شد و من مجروح شدم. من را به ایران بردند و آنجا معالجه شدم. بعد دوباره برگشتم سوریه. اما این بار، ماشین" اس ان جی" ما را منفجر کردند. به ماشینم بمب چسباندند. آنها فقط می خواستند دوربین ما را خاموش کنند و صدای ما را قطع کنند .به این دلیل که ما تاثیرگذار بودیم و تاثیر مثبت بر محافل رسانه‌ای گذاشتیم. در آخرین عملیاتی که در لاذقیه بود ماشین ما مستقیم  هدف قرار گرفت و یکی از دوستانم مجروح شد. این مسائل بر ضعفشان تاکید می کند. ضعف این گروهها و ضعف کشورهایی که از این ها حمایت می کند. آنها تعداد زیادی کانال دارند. تمام تجهیزات را دارند. تمام امکانات را در اختیار دارند. حتی خبرنگارانی که وارد مناطق تحت سیطره گروههای مسلح می‌شوند، تمام "اس ان جی" های همراه را با خودشان دارند که خیلی هم گران است .بیشتر از 80 تا کانال دارند .اما کانال های ما چهار یا پنج تا بیشتر نیست. با این وجود می‌خواستند مار و بکشند که صدایمان را ساکت کنند. چون آنها ضعیف هستند. شما خبرنگارهستی. فرض کن من علیه شما یک خبر دروغ منتشر کردم. خوب شما هم با خبر دروغ با من مبارزه کنید. چرا با گلوله مبارزه می کنید؟ با کلمه با دوربین و با تصویر جواب من را بدهید. ما وقتی فیلم می گیریم آنها می آیند بمب می‌گذارند. این دلیل ضعف آنهاست.  تقریبا در این وضع همه چی واضح شدو نقش غربی ها و حمایت آمریکایی ها آشکار گردید. حمایت سیاسی غرب از آنچه مسلحین انجام می دادند آشکار شد. آنها می گفتند ما دنبال راه حل‌های سیاسی هستیم برای حل بحران سوریه. اما آنها در واقع از جنایت های مسلحین حمایت می کردند.
در مقطعی، آمریکا گفت می خواهم به حکومت بشار حمله کنم. بعد از مدتی گفت می خواهم به داعش حمله کنم و ائتلاف ضد داعش را راه انداخت. چرا حمله نکرد و بعد چرا حداقل در ظاهر شیوه کارش را تغییر داد؟
جنگ در سوریه چند مرحله است. درباره مرحله اول صحبت کردیم که در تظاهرات هیچ اتفاقی نیفتاد و نتوانستند کاری از پیش ببرند. جنگ را مسلحانه کردند و گروههای مسلح مثل "ارتش آزاد" و"جبهه النصره"را راه انداختند. اما باز هم موفق نشدند بعد آمریکا خودش مستقیم  وارد عمل شد و گفت می خواهیم وارد جنگ شویم و نظام را هدف قرار دهیم که بیایند در دمشق یک سری مراکز حساس را نابود کنند. بعد پیاده نظام وارد شود. تعداد زیادی از مسلحین از اردن و غوطه شرقی وارد کشور شدند و رفتند در منطقه ای به نام عتبه مستقر شدندتا  وقتی آمریکا دمشق را هدف قرار داد ،آنها وارد پایتخت شوند. اینجا وقتی موضع آمریکایی‌ها واضح بود در مقابل مقاومت هم باید موضع مشخصی می گرفت. موضع جمهوری اسلامی هم کاملا مشخص بود. جمهوری اسلامی گفت؛ ما اجازه نخواهیم داد که بشار اسد سرنگون شود و سرنگون نخواهد شد. ایران در خلال بعضی از سخنان حاج قاسم سلیمانی پیام های زیادی را فرستاد و ناوچه های ایران در خلیج فارس حرکت داده شد. ایرانی ها می گفتند آمریکا شاید جنگ را شروع کند اما نمی تواند پایان دهد. چون ایران و مقاومت سکوت نخواهند کرد.  اگر جنگ علیه سوریه راه بیفتد هزاران موشک به طرف اسرائیل روانه خواهد شد. روسیه هم این پیام را به آمریکا رساند که ایران تهدید می کند و این تهدید جدی است. آمریکا فهمید ممکن است یک جنگ منطقه ای اتفاق بیفتد. بنابراین کم کم عقب نشینی کردند. توجه کنید وقتی عقب نشینی کردند حتی به همپیمانان خودشان هم خبر ندادند. عربستان و فرانسه به واسطه شبکه سی ان ان فهمیدند که اوباما عملیات علیه سوریه را لغو کرده است. تحرکاتی که مقاومت در برابر آنها نشان داد دلیل اساسی برای عقب نشینی آمریکا شد. بعد از آن برای ایجاد یک راه حل سیاسی بحث بر سر کنفرانس ژنو یک و ژنو دو راه افتاد. اما آمریکا در عرصه سیاسی موفق نبود.  ما متوجه شدیم که خطر گروه های تکفیری حتی برای خود آمریکا هم یک دردسر ایجاد خواهد کرد. سازمان های امنیتی و جاسوسی آمریکا و اروپا، داعش را بوجود آورده اند و حالا متوجه خطر داعش شدند که داعش به منطقه اربیل رسیده است. اربیل برای آمریکا اهمیت زیادی دارد. در آنجا مراکز نظامی آمریکا هستند و فرودگاه اربیل یک فرودگاه بسیار مهم برای آمریکاست. بنابراین آن ها تصمیم گرفتند داعش را درآنجا هدف قرار دهند. همین طور نمی خواستند منتشر شود .آبروی آمریکا مقابل ملت خودش از بین رفت .آیا امریکا می خواهد با داعش بجنگد؟ اولین گام برای جنگ با هر سازمانی این است که مرزها بسته شود. آیا ترکیه مرزهایش را بست و مانع ورود آنها به سوریه شد؟ این کار را نکرد و هواپیماهای آمریکا هم به جای اینکه کمک‌های نظامی را برای کوبانی بفرستند برای داعش فرستادند. اگر آماری داشته باشیم از تمام حمله های هوایی که غربی ها و امریکایی ها ضد داعش انجام دادند و تعداد کسانی که از داعش کشته شدند؛ می بینیم حمله‌ها نتایج بی‌اهمیت در پی داشته است. فقط می خواهند از این جریان استفاده رسانه ای کنند .این ها می خواهند جلوی انتشار داعش را را بگیرند اما هنوز شرط بندی می کنند روی گرو‌‌ه‌های تروریستی که شاید هدفی را که دنبالش هستند؛ این گروه ها به نتیجه برسانند.
غربی ها تروریست ها را به تروریست خوب و تروریست بد دسته بندی کرده اند.
بله. این تعریف ها هست. اما واقعیت این است که گروهها مسلح در سوریه همه شان یک فکر دارند. فکر تکفیری یکی است. مثلا اوایل جنگ کسانی که سر می بریدند این ها از النصره نبودند. اسم آنها  ارتش آزاد بود. این همان فکر است. کسی که آمد سینه آن یکی سرباز را شکافت و قلبش را خورد از جبهه النصره بود. او هم همان فکر تکفیری را دنبال می کند که قاعده‌اش کشتار و سر بریدن است. کسی که قبر حجر بن عدی را شکافت از جبهه النصره بود. این‌ها حامل یک فکر هستند. اما آنچه که آمریکا می خواهد این است که از این اسم‌ها استفاده کند. وقتی هم که داعش ظهور کرد به شکل قوی جبهه النصره خیلی از نیروهاش با داعش بیعت کردند.
من وقتی وارد اتاق شما شدم فکر کردم آقای حسین مرتضی چطور دلش می آید این اتاق گرم و شیک را رها کند و به صحنه جنگ برود.
بعضی از عملیات ها که مهم است من خودم می روم . حتی اگر دور از دمشق باشد. در جنگ حلب محاصره شدم .27 روز محاصره بودیم. در عملیات‌های زیادی بودم. وقتی فرودگاه آزاد شد و مسیر حلب آزاد شد؛ تقریبا 15 روز از اول عملیات تا آخرش من از همان جا فیلم می گرفتم. در عملیات قصیر در مرز لبنان که حزب الله انجام داد تقریبا 20 روز آنجا بودم اما در شرایط عادی ما در تمام استان ها خبرنگارانی داریم که خبر و گزارش برایمان تهیه می کنند. دو خبرنگار در حلب ،یکی در حمص ،در دیرالزور ،در لاذقیه، در حسکه در ...
این ها مقیم همان مناطق هستند؟
بله. آنها از همان مناطق هستند آنها روزانه به ما خبر می رسانند. وقتی نیاز به تصویر باشد ،برای مان تصویر می‌گیرند و می فرستند .در دمشق سه خبرنگار داریم .
در دیرالزور و رقه که تحت تسلط داعش است خبرنگاران مشکلی ندارند؟
خبرنگاران در قسمتی هایی هستند که ارتش هم حضور دارد. مناطقی که تحت سیطره ماست.خبرنگاران در همان جا هستند. در دمشق سه خبرنگار داریم چون منطقه بزرگی است. مردم سوریه رابطه قوی با من برقرار کردند و یک دوستی خوب و علاقه بالا. بیشتر جوانانی که در این استان هستند خودشان به ما خبر می رسانند . مثلا یا تماس می گیرند یا در فیس بوک یا در توییتر به من خبر می دهند که مثلا در فلان منطقه انفجاری رخ داد. شبکه ای از مردم با  ما در ارتباط هستند .چون می دانند که ما در خبرهایی که نقل می کنیم صادق هستیم.
مهم‌ترین خاطراتتان در این چندان سال چه بوده؟
خاطره های زیادی دارم اما سخت ترینش برای من، ،وقتی است که در عملیات همکارم شهید شد. من مجروح شدم و او شهید شد. همه با هم در این دفتر کار می کردیم. این تصویر در ذهن من نقش بسته است. یا وقتی بچه های حزب الله یا نیروهای ارتش یکی شان شهید می شود برایم خیلی سخت است. رابطه من با خانواده و فرزندانم چهار سال است ،به این شکل می گذرد. آنها همیشه در حال اضطراب و نگرانی به سر می برند. در این مدت من مادرم را از دست دادم. او همیشه نگران بود که من در سوریه هستم .روزی که فوت کرد؛ من بیرون بودم ؛در یک عملیات. این از مسائلی است که همیشه در ذهنم می‌ماند. اما در مقابل؛ وقتی می بینم کاری که انجام می دهم یک جور دفاع مقدس است؛ به نظرم این مسائل در مقابلش قابل تحمل می آید. چون هدفم ،هدف بزرگی ست و اگر تمام کارهایمان در راه خداست باید این ها را تحمل کنیم.
نمی خواهید از سوریه بروید؟
اگر دست من باشد نمی خواهم بروم تا جنگ تمام شود. اما در نهایت شاید به من به عنوان مدیر دفتر بگویند که می خواهیم شخص دیگری را جایگزین کنیم و من مجبورم قبول کنم. اما اگر دست خودم باشد اینجا می مانم تا جنگ تمام شود.
در این مدت که با هم حرف زدیم من احساس نکردم شما لبنانی هستید یا خبرنگار یک شبکه ایرانی در سوریه. احساس کردم سوری هستید. انگار که شما هم جزئی از مردم سوریه شده اید.
بله بالطبع. مردم سوریه جزئی از من هستند و من جزئی از مردم سوریه؛ بخصوص جوانان سوریه .چون من لحظه لحظه با این بحران زندگی کردم .بعضی وقت ها در همین دمشق نان و غذا نداشتیم. گاز قطع بود. یکی دو روز بدون گاز و غذا بودیم. این سختی ها را با این مردم پشت سر گذاشتیم. این مردم صبرشان بالاست .ایستادند و ما باید کنارشان بایستیم .مردم سوریه از مردم، رهبر و ارتش، وقتی لبنان تحت اشغال بود به لبنان کمک کردند .تا اینکه مقاومت پیروز شود. ایران هم پشتیبان ماست. کمترین چیزی که ما می توانیم انجام بدهیم در برابر این مردم، دفاع از آنهاست. ما در حال حاضر از شخصیت خاص دفاع نمی کنیم. از کشور دفاع نمی کنیم .از خط اهل بیت دفاع می کنیم. این خط اگر قطع شود محور، مقاومت از بین خواهد رفت.
ما در ایران خیلی درباره محور مقاومت حرف می زنیم. بعضی وقت‌ها فکر می کنم شاید این یک مفهوم برای ما در ایران است. به نظر شما محور مقاومت برای مردم سوریه هم مفهوم دارد؟
بله مفهوم مقاومت بخصوص در این جنگ برای ملت سوریه یک مفهوم بالایی پیدا کرد.  مثل لبنانی ها که برای شان قابل توجه است. در این جنگ مردم بیشتر به مقاومت چنگ زدند .مسئله فقط شیعه نیست .حتی مسیحی ها درک می کنند که اگر حزب الله در جنگ سوریه نبود ،مردم را از شهرهایشان می راندند. حتی مسیحی ها جزوی از حزب الله و محور مقاومت شدند. اهالی حلب سنی هستند اما می‌گویند اگر ارتش سوریه و مقاومت نبودند؛ حلبی در کار نبود. می گویند اگر حمایت ایران نبود حلب سقوط می کرد و سوریه تمام می‌شد . اگر اسرائیل در 2006 لبنان را شکست می داد شیعیان تمام می شدند. اگر الان هم مقاومت در سوریه شکست بخورد شیعیان به شدت ضعیف می شوند.