کد خبر: ۳۱۴۶۱۳
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۸

سوریه را خوب تماشا کنید...!(یادداشت روز)

7 ماه و 9 روز از رفتن بشار اسد می‌گذرد. سوریه‌ پس از بشار اسد در این 221 روز حتی یک روز خوش به خود ندیده است. از بمباران زیرساخت‌های نظامی این کشور و اشغال آن از سوی رژیم صهیونیستی، آمریکا و صد البته ترکیه بگیر تا جنگ‌های داخلی و کشتار وحشیانه مردم و اقلیت‌های این کشور، از جمله تحولات پس از بشار اسد در سوریه بوده است. طی چند روز گذشته، درگیری‌های خونینی بین دروزی‌ها و رژیم جولانی که با حمایت ترکیه، جمهوری آذربایجان، آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه به قدرت رسیده است، رخ داده و این درگیری‌ها دیروز با حملات رژیم صهیونیستی به ساختمان وزارت دفاع سوریه و کشتن شماری از فرماندهان این رژیم ادامه دارد. دیروز حتی اعلام شد، رژیم صهیونیستی که طی این 7 ماه، پایگاه‌های نظامی خود را در خاک سوریه احداث کرده است، خیلی راحت و بدون زحمت به ساختمان ریاست جمهوری سوریه نیز حمله کرد و آن را «هشدار به جولانی» نامید. در سوریه چه خبر است؟ آیا شاهد تجزیه رسمی این کشور هستیم؟ پاسخ غربگرایانی که پس از رفتن اسد تیتر زدند «در ستایش لحظه جادویی رهایی/تصور کن اگر حتی...» یا «به سوریه آزاد خوش آمدید؟» به این شرایط چیست؟ جمله ترامپ که می‌گوید «چنانچه ایران هم مثل سوریه حرف گوش‌کن باشد، تحریم‌هایش را برمی‌دارم»، چگونه با این وضع قابل جمع است؟ آیا علت خوشحالی غربگرایان از رفتن اسد، از «جهل» و «ضعف قدرت تحلیل» ناشی می‌شود یا نه، اتفاقا آنها این روزها را خوب می‌دیدند؟ آیا ما با «نفوذی‌های غرب و رژیم صهیونیستی» طرفیم یا یک عده غربگرا که صرفا فرهنگ غرب، دل و دینشان را برده؟! بخوانید:
1- به نظر می‌رسد، آنچه در سوریه جاری است، تلاش رسمی رژیم صهیونیستی برای تجزیه این کشور است. رژیم صهیونیستی بخشی از خاک سوریه از جمله «جولان» را از قبل در اشغال خود دارد اما طی این 221 روز، پیشروی‌های بیشتری در سوریه کرد و مناطق حساس و استراتژیک متعددی را از آن خود نمود. این رژیم، چندین پایگاه نظامی نیز در همین مدت در خاک سوریه احداث کرد که امروز می‌توان دلیل آن را خیلی خوب فهمید! احتمالا صهیونیست‌ها به دنبال تشکیل کشوری در دلِ سوریه برای دروزی‌ها هستند و تاریخ مصرف رژیم جولانی نیز تمام شده است. دیروز اعلام شد هزاران دروزی از سرزمین‌های اشغالی وارد سوریه شده و پرچم آنها در استان سویدا نیز به اهتزاز درآمده است. دلیل آن هم ارادت این رژیم به دروزی‌های سوریه نیست چرا که همه می‌دانند وضعیت «دروزی»‌ها در سرزمین‌های اشغالی فلسطین خوب نیست و آنها در «اسرائیل» به عنوان شهروند درجه دو و سه شناخته می‌شوند. به این هم توجه داشته باشید که رژیم جولانی در این مدت تمام‌قد در خدمت صهیونیست‌ها بوده و مشکلی با این رژیم نداشته است. بنابراین هدف از حملات دیروز رژیم صهیونیستی به سوریه و ساختمان‌های دولتی این کشور می‌تواند تجزیه این کشور باشد. تجزیه سوریه نیز بخشی از یک برنامه کلان یعنی تغییر مرزها و «باز طراحی نظم منطقه‌ای» است. هیچ‌گاه فراموش نکنید که، دکترین «بن گوریون» می‌گوید، هیچ کشوری در منطقه نباید بزرگ‌تر و قوی‌تر از اسرائیل باشد! راز دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران هم دقیقا همین است! حالا کمی به خام بودن تحلیل افرادی که می‌گویند دلیل دشمنی اسرائیل و آمریکا با ایران، شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل» است، بیندیشید و به حماقتشان بخندید. همین‌طور به تحلیل‌هایی که می‌گویند دلیل دشمنی نظام سلطه با ایران این است که، ما کشور نرمالی نیستیم!
2- جریانی در کشور سال‌هاست که علیه سوریه، فلسطین و به طور کلی «جبهه مقاومت» فعال است. شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» مال همین جریان است. آنها پس از اینکه دیدند با زخم برداشتن همین غزه و لبنان سد دفاعی ترک برداشت و دشمن به خاک وطن یورش بُرد و معلوم شد، تحلیل‌هایشان چقدر «آبکی» است؛ چند روزی است روی مبارک را به سمت دیگر چرخانده و از لزوم مبارزه با نفوذ، می‌نویسند! در حالی که خود، متهمان ردیف اول مسئله نفوذند و همان‌طور که پیش از این در همین ستون نوشتیم، قوه قضائیه و مراکز امنیتی و اطلاعاتی باید سراغ تک‌تکشان بروند چرا که باید به سؤال‌های زیادی پاسخ دهند. یکی از روزنامه‌های متعلق به این طیف وقتی دمشق سقوط کرد، طی یادداشتی با عنوان «در ستایش لحظه جادویی رهایی» درباره مردم سوریه: نوشت «آنها این روزها در حال تخیل آزادی هستند. این تخیل محقق شود یا نه، باز چیزی از قداست آن لحظه خوش رهایی نمی‌کاهد؛ آن زمان که دیوار ترس فرو می‌ریزد و آدم‌ها می‌بینند که می‌توان جور دیگری هم نفس کشید؛ آن لحظه سرنوشت‌سازی که جای رعایا و حاکمان عوض می‌شود و مردم متوجه می‌شوند عمر هیچ حکومتی بی‌پایان نیست...» این اظهارات و تحلیل‌های رمانتیک! بیش از اینکه 
بر اساس داده‌ها و واقعیت‌های میدانی باشد، آرزوهایی است که تبدیل به عقده شده و به محض دیدن کوچک‌ترین علائم می‌ترکند. اینجا عقده و نفرت، جای قدرت تحلیل را می‌گیرد، فرد را به جایی می‌رساند که از جایگاه یک تحلیلگر می‌نویسد: مهم نیست پس از رفتن اسد چه اتفاقی برای مردم می‌افتد مهم این است که مردم کمی خوشحالند....! اینکه چنین تحلیل‌هایی از سر نادانی است، خوش‌بینانه است وگرنه آنها باید پاسخ دهند، آیا شرایط خونینی که امروز بر سوریه حاکم شده و در حال چند تکه کردن این کشور است، قابل ستایش است؟!
3- طیفی از همین جریان «واداده» وقتی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر کشورمان حمله کرد و همزمان رژیم تروریستی حاکم بر سوریه را از لیست گروه‌های تروریستی خارج و تحریم‌هایش را لغو کرد، تلاش کرد این کشور را به عنوان «الگویی برای ایران» معرفی کنند. به عبارتی بگوید «در سوریه تغییر رژیم انجام شد، تحریم‌هایش هم لغو شد ما هم با تغییر پارادایم و تشکیل مجلس موسسان (بخوانید تغییر رژیم) و... می‌توانیم تبدیل به کشور نرمالی شویم»! ترامپ هم همصدا با این طیف گفت اگر ایران مثل سوریه حرف گوش‌کن باشد، تحریم‌هایش را لغو می‌کنم. سوریه‌ای که دیروز به ساختمان وزارت دفاع، ساختمان ریاست جمهوری، و سایر ساختمان‌هایش حمله شد در حالی که توان و حتی اجازه شلیک یک گلوله نداشت، همان الگویی است که این طیف انتخاب کرده‌اند. آیا اگر بگوییم این طیف همان نفوذی‌ها هستند، خطا کرده‌ایم؟! 
4- بیایید به کمی عقب‌تر برگردیم. به زمانی که داعش را به جان و مال و ناموس کشورهای منطقه انداختند. هدف از راه‌اندازی غائله داعش دقیقا همان هدفی است که امروز دنبال می‌شود. بارها گفته‌ایم، اینجا دوباره تکرار می‌کنیم: «پروژه داعش شکست خورد اما هرگز رها نشد.» امروز رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه همان هدفی را دنبال می‌کنند که دیروز با ابزار داعش دنبالش بودند و آن چیزی نیست جز تغییر نظم منطقه‌ای به نفع رژیم صهیونیستی از طریق کوچک، ضعیف و چند پاره کردن کشورهای بزرگ منطقه! و ایران عزیز یکی از این کشورهای بزرگ و قدرتمند است که صهیونیست‌ها را «له» کرد که اگر نکرده بودیم، حملاتش لحظه‌ای متوقف نمی‌شد. اگر موشک‌های قدرتمند ما نبود، اسرائیل و آمریکا درخواست آتش‌بس می‌دادند؟! سوریه امروز چنین موشک‌ها و پهپادهایی ندارد چون دو روز پس از رفتن اسد، تمام موشک‌ها و پهپادها و زیرساخت‌های نظامی‌اش از سوی رژیم صهیونیستی منهدم شد! برای همین کاملا بی‌دفاع است و چنین تحقیر می‌شود.
5- اینجا بد نیست کمی هم به اصطلاحاتی بیندیشیم که در دوران یکه‌تازی داعش در سوریه و عراق ساخته و غربگرایان آن را به صورت مویرگی در افکار عمومی ایران تزریق می‌کردند: «دوستان سوریه، ارتش آزاد سوریه، سوریه آزاد و...» و همین‌طور به نامه‌ای که به نام «جمعی از پزشکان ایرانی» منتشر و در آن از بشار اسد خواسته شد، از قدرت کناره‌گیری کند! در حالی که سوریه‌ زیر آتش را تماشا می‌کنید، کمی هم به این فکر کنید که، جمع شدن این همه «نادانی» در طیف غربگرای ایرانی آیا اتفاقی است؟ اصلا این همه خطا در تحلیل از سر نادانی است؟ بعید می‌دانم!

جعفر بلوری