مصادیق اتحاد و ایستادگی مردم ایران در برابر تهاجم صهیونیستی - آمریکایی
12 روز مقاومت مردمی با سـلاح همـدلی
تارا وحیدی
جمعه 23/3/1404 جنگ ساعت سهونیم صبح شروع شد! وضو گرفتم تا زیر نور آشپزخانه، نماز صبح بخوانم. هیچوقت فکر نمیکردم دوباره جنگ را در عمرم تجربه کنم؛ یکی جنگ ایران و عراق و دیگری جنگ ایران و اسرائیل.
- اللهاکبر
ناگهان موج انفجاری همه چیز را لرزاند. پنجره آشپزخانه روشن و خاموش شد. نورش نارنجی بود. همیشه رنگ نارنجی برایم یادآور خورشید و زندگی بوده، اما حالا رنگ جنگ بود.
پلهها را دو تا یکی تا کوچه درآمدیم. همسایه طبقه پایین هم به ما پیوست.
چشمهای هراسان تا انتهای کوچه، رد نگاه مضطربشان را کشیدند. در دوردست روی تپهها که پدافند شرق تهران مستقر بود، دودی چون اژدهای سیاه برای اولینبار رخنمون شد.
متعجب، دستهجمعی زمزمه کردیم: «جنگ شده!»
صدای انفجار دوم به هوا برخاست.
از صبح دلم شور افتاده بود. موقع رهسپاری به محل کارم رو به همسایهمان گفتم: «من میروم سرکار، برگشتم با خداست، مراقب بچههای ما باشید.»
بین شوخی و جدی گفتم؛ آن هم به همسایهای که سنوات گذشته رابطه جیک تو جیکی با هم نداشتیم.
جنگ آدمها را با هم مهربان و غریبهها را خویشاوند میکند.
او هم درددلش باز شد و گفت: «دخترم باردار است، فرستادیمش شمال.»
امروز خیلیها که اصلاً انتظارشان را نداشتم و فکر میکردم به من فکر نمیکنند، پیامک و زنگ زدند. جنگ میتواند قیامت آدمهایی باشد که گوشه ذهن ما فراموش شده بودند.
ترسیم تابلو اتحاد و همدلی با استقامت مردم
آقای نانوا!... تومان کارت بکشید و به کسانی که با کارت بانکیشان نمیتوانند خرید کنند، نان بدهید تا کور شود چشمِ آن اسرائیلی که نمیتواند ما را کنار هم ببیند.
این 12 روز مردم ایران مشغول ترسیم تابلوی همبستگی و اتحاد و همدلی بودند، بهگونهای که زیباترین صحنهها را آفریدند.
آزاده در این 12 روز جنگ ایران و اسرائیل در تهران ماند؛ در خانهاش در یکی از بلوکهای شهرک اکباتان به همراه همسرش که از روزنامهنگاران قدیمی و همچنان مشغول به کار مطبوعاتی است و درکنار دو فرزندش؛ پوریای 15 ساله و آریای 19 ساله. آزاده، روزهای اول جنگ، لابهلای همان ساعات و دقایقی که موشک و پهپادهای اسرائیلی بر سر فرودگاه مهرآباد و نواحی اطرافش فرود میآمد و دیوار و سقف شهرک اکباتان را میلرزاند، یک پیام در صفحه مجازیاش گذاشت و اعلام کرد که آماده کمکرسانی به تمام افرادی است که در تهران تنها ماندهاند.
وی با ورق زدن خاطرات ذهنیاش به گزارشگر کیهان میگوید: «بعد از این پیام، افرادی با من تماس گرفتند. خانه یک خانم 80 سالهای رفتم و برایش نان خریدم. خانواده این خانم از تهران خارج شده بودند. حدود دو ساعتی با هم حرف زدیم و از دوره جوانیش گفت و از من قول گرفت که اگه جنگ ادامه داشت، باز هم به او سر بزنم.»
این هموطن مسئولیتپذیر در ادامه میگوید: «نفر دومی که به خانهاش رفتم، آقای سالمندی بود که حاضر نشده بود با بچههایش از تهران برود. این آقا، تنها زندگی میکرد و در راهرفتن دچار مشکل بود. برای این آقا و به درخواست خودش، داروهای مورد نیازش را گرفتم، به همراه یک بطری شیر، یک عدد نان و کمی خیار و گوجهفرنگی. در روزهای بعد هم چند بار دم خانهاش رفتم و به او سر زدم.»
روز جمعه هم که اینترنت بهسختی وصل میشد، اعلام کردم که افراد خارج از ایران میتوانند از طریق من از خانوادهشان خبر بگیرند. در جواب این پیام هم حدود 7 نفر شماره تلفن خانوادهشان را برام فرستادند و خواهش کردند با خانوادهشان تماس بگیرم یا کارهای بانکی برایشان انجام بدهم. بین این افراد، تعدادی هم آدمهای غریبهای بودند که هیچ همدیگر را نمیشناختیم، ولی از من خواستند به پدر و مادرشان خبر بدهم و خبری بگیرم.»
مینا رازقیان، شهروند تهرانی به گزارشگر کیهان میگوید: «تمام تلاشم در این 12 روز این بود که هراسم را پنهان کنم. به دلیل فضائی که احاطهمان کرده بود، بغض زیادی داشتم. احساس میکردم این وطن چه مظلوم واقع شده است؟ با همین حس و حال پر از درد، تمام گلدانهایم را آوردم وسط خانه و شروع کردم به هرس کردن آنها و حین تعویض خاک، برایشان شعرهای حماسی خواندم.»
از بازار و دریا تا خط مقدم جبهه نرم
در روزهایی که دشمن، با حملات ناجوانمردانه به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران و تجاوز مستقیم به خاک کشور، تلاش میکند ملت ایران را در تنگنای تصمیم و واکنش قرار دهد، جنوب مقاوم، دوباره به میدان آمده است؛ این بار نه فقط با موشک، بلکه با همت نانوا، غیرت صیاد، اراده بازاری و شعور رسانهای فرزندان دریادلان شهرستان دیر.
در بازار قدیمی دیر، جایی میان کوچههای آفتابخورده و مغازههای ساده اما پررونق، روحیه مردم نهتنها تضعیف نشده، بلکه به گفته محمد حقیقت، یکی از بازاریان قدیمی شهر، انگار تازه شروع یک حماسه است.
او با لبخندی محکم میگوید: «زمان جنگ تحمیلی هم بازار دیر تعطیل نشد، حالا که دشمن به خود جرأت داده به خاک ما حمله کند، ما باید قویتر باشیم. از صبح، جنس بیشتر آوردهام تا مردم نگران کمبود نباشند. جنوب همیشه در سختیها بزرگتر از بحران بوده است.»
در نانوایی خیابان معلم، صف کوتاهی از مردم دیده میشود، اما صف ایمان، بیپایان است. نانوادار غلامرضا عمرانی است که با حرارت تنور حرف میزند: «ما امروز سنگر نان را حفظ میکنیم. مردم باید احساس کنند هیچ چیز تغییر نکرده است. اگر خمپاره هم بیاید، تنور روشن است.»
در ساحل بندر دیر، صیادان در حال آمادهسازی قایقهای خود برای رفتن به دریا هستند. سالار سهولی و حاج عبدالله بلندنظر، دو صیاد دیری هستند که کنار تورهای آفتابخورده ایستاده و با لحن آرام اما پرصلابت میگویند: «در این روزها که اسرائیل در آتش است، ما صیادان هم دریا را رها نمیکنیم. کار ما ادامه دارد؛ چون اعتقاد داریم هر عدد ماهی که از خلیجفارس بیرون میکشیم، پاسخ به تحریمها و توهینهای دشمن است.»
در کوچهپسکوچههای شهر، مردم دیر میدانند که در خط مقدم یک مقاومت جهانی قرار دارند. آنها از تنگه هرمز تا میدان قدس، خود را مدیون خون شهدای اخیر میدانند و میگویند: اگر نوبت ما برسد، این بندر را هم به سنگر تبدیل میکنیم.
آنچه در جنوب ایران میگذرد، نه صرفاً پایداری اقتصادی یا امنیتی، بلکه نماد پایداری ملی است. دشمن اگر خیال کرده با موشکباران، ایران را به عقبنشینی وادار میکند، باید دوباره حساب کند؛ زیرا جنوب، بیدارتر از همیشه، آرامتر از همیشه، و آمادهتر از همیشه در میدان است.
وحدت مثالزدنی مردم ایران در جنگ 12 روزه
ادریس بهشتینیا، استاد جامعهشناسی و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه با بیان اینکه مردم در زمان جنگ رژیم جنایتکار اسرائیل بسیار همدل و یکصدا بودهاند، میگوید: «با توجه به شرایط موجود در داخل کشور شاهد همدلی و وحدت مثالزدنی مردم هستیم.»
وی در ادامه میافزاید: «واقعاً این سطح از همگرایی در بین مردم بینظیر است و به نظر میرسد که شالوده و شاکله اجتماعی کماکان همان کارکرد خود را که از آن انتظار میرود، حفظ کرده است.»
این جامعهشناس با بیان اینکه خوشبختانه اتفاقات اخیر شرایطی را ایجاد نکرده که جامعه دچار نوعی مشکلات عمیق اجتماعی شود، ادامه میدهد: «به نظر میرسد واقعاً مردم سعی دارند هرطور که شده با وضعیت موجود کنار آیند و سعی کردهاند که پشتیبان ساختار و نظام باشند. درست برعکس قصد دشمنان که میخواستند عملاً شرایطی را در جامعه ایجاد کنند که باعث بروز مشکلات اجتماعی شود.»
این عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد میافزاید: «مشکلات موجود سطح همگرایی و اتحاد مردم را افزایش داده است؛ اگر چنین شرایطی در هر جامعهای دیگر اتفاقات میافتاد قطعاً چنین همدلی و وحدتی را شاهد نبودیم.»
بهشتینیا با اشاره به وجود همزمان چندین مشکل در کنار هم غیر از جنگ کنونی، میگوید: «مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری قبل از جنگ به دلیل تحریمها در ایران وجود داشت و با توجه به انبوهی از این مشکلها، با بروز جنگ جامعه به سمت یک نوع همگرایی سوق پیدا کرد که این امر برای بسیاری از تحلیلگران شگفتیبرانگیز بوده
است.»
وی ادامه میدهد: «پیشنهاد اصلی برای حفظ آرامش و همدلی بیشتر در جامعه این است که از دانشگاهیان و افراد مورد اعتماد مردم برای کمک به آرامش جامعه استفاده شود.»
بهشتینیا میگوید: «توجه به نقش نخبگان فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و بزرگان استان و شهرستانها و همچنین توجه به قومیتها میتواند نقش بسزایی در حفظ آرامش و ایجاد هرچه بیشتر همدلی ایفا کند.»
این جامعهشناس با بیان اینکه باید سعی شود از پتانسیلهای اجتماعی موجود بهتر استفاده کنیم، بیان میکند: «باید نخبگان و بزرگان را به میدان آورد تا با مردم گفتوگوهای نزدیکتری انجام دهند و درواقع با بهرهگیری بیشتر از نقش آنان اتحاد قویتری بین دولت و مردم شکل گیرد.»
سلاح مردم ایران؛ حقیقت، وحدت و همدلی
مسعود خواجهوند، گوینده رادیو، ضمن محکوم کردن جنایات جنگی رژیم صهیونی، بر اهمیت حفظ همدلی میان مردم ایران تأکید کرده و میگوید: «مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس همراه و همدل بودند و این اتحاد در حمله رژیم خونخوار صهیونیستی بیشتر از قبل شد.»
وی با تسلیت به مردم ایران به خاطر از دست دادن عزیزان، فرماندهان و دانشمندان بیگناه، میگوید: «ملت ایران با همدلی و اتحاد، هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته و اجازه نداد حتی یک وجب از خاک کشور به دست دشمن بیفتد.»
این گوینده رادیو میافزاید: «همان حس همدلی و اتحاد در حمله صهیونیستها به خاک کشورمان بیشتر شد و این موضوع در گذر از این مقطع حساس تاریخی به ملت کمک زیادی کرد.»
وی با اشاره به سنگدلی دشمنانی که به مردم بیدفاع و غیرنظامیان هم رحم نمیکنند، تأکید میکند: «مردم ایران با توکل به خدا و همبستگی ملی از این جنگ تحمیلی نیز پیروزمندانه بیرون آمدند. مردم نشان دادند در کنار هم میتوانند از سختیها عبور کنند. این اتفاق برای باری دیگر رخ داد.»
وی با تشکر از مردمی که در این روزها همدلی و وحدت خود را حفظ کردهاند، تأکید دارد: «مردم ایران نشان دادند از هرگونه سوءاستفاده شبکههای معاند جلوگیری خواهند کرد.»
خواجهوند ادامه میدهد: «دشمنان با هدف قرار دادن مواضع رسانهای کشور، نتوانستند خللی در اراده و انگیزه همکاران رسانهای کشور ایجاد کنند و سلاح مردم ایران، صدای حقیقت، وحدت و همدلی است.»
گوینده رادیو، ضمن محکوم کردن جنایات جنگی رژیم اسرائیل، بر اهمیت حفظ همدلی میان مردم ایران تأکید کرده و میگوید: «مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس همراه و همدل بودند و این اتحاد در حمله رژیم خونخوار صهیونیستی بیشتر از قبل شد.»
وی با اشاره به سنگدلی دشمنانی که به مردم بیدفاع و غیرنظامیان هم رحم نمیکنند، تأکید دارد: «مردم ایران با توکل به خدا و همبستگی ملی از این جنگ تحمیلی نیز پیروزمندانه بیرون آمدند. مردم نشان دادند کنار هم میتوانند از سختیها عبور کنند. این اتفاق برای باری دیگر رخ داد.»
این گوینده رادیو ضمن تشکر از مردمی که در این روزها همدلی و وحدت خود را حفظ کردهاند، اظهار میدارد: «مردم ایران نشان دادند از هرگونه سوءاستفاده شبکههای معاند جلوگیری خواهند کرد.»
وی اضافه میکند: «دشمنان با هدف قرار دادن مواضع رسانهای کشور، نتوانستند خللی در اراده و انگیزه همکاران رسانهای کشور ایجاد کنند و سلاح مردم ایران، صدای حقیقت، وحدت و همدلی است.»
خواجهوند در بخش دیگری از سخنان خود به لزوم توجه به نسل جوان در شرایط جنگ روایتها پرداخته و میگوید: «امروز بیش از هر زمان دیگر باید به جوانان اعتماد کرد و ظرفیت آنها را در عرصه رسانه و فرهنگ به کار گرفت. جوانان ایرانی در میدانهای مختلف نشان دادهاند که با وجود تحریمها و فشارهای خارجی، میتوانند پرچمدار آگاهیبخشی، امیدآفرینی و مقاومت باشند. تقویت سواد رسانهای در میان نوجوانان و جوانان، پادزهر نفوذ رسانههای مغرض است.»
وی در پایان گفتوگو بر لزوم همصدایی رسانههای داخلی تأکید کرده و میافزاید: «زمانی که همه رسانهها اعم از دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی در یک جبهه واحد با هدف روشنگری حرکت کنند، هیچ صدای دروغینی نمیتواند میدان را در دست گیرد. رسانههای ما باید نهتنها به بازتاب اخبار، بلکه به تحلیل هوشمندانه و تقویت روحیه ملی توجه کنند. آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، بازسازی سرمایه اجتماعی و تقویت اعتماد عمومی در سایه صداقت و همدلی است.»