چند نکته درباره ابهامات توافق با گروسی(نگاه)
رافائل گروسی مدیرکل آژانس پس از توافق با آقای عراقچی گفت: «سند فنی مشترکی با وزیر خارجه ایران امضا کردیم که چارچوب بازرسیها درباره تأسیسات هستهای ایران، از جمله مراکز مورد حمله را مشخص میکند. این توافق، گامی مهم برای ازسرگیری بازرسیهاست که به زودی آغاز خواهد شد».
توافق روز سهشنبه در قاهره، به علل گوناگون، نامعتبر است. متن توافق منتشر نشده و به اطلاع مخاطبان ایرانی نرسیده و حال آن که در دسترس آمریکا و اسرائیل است. عجیب اینکه توافق مذکور، اتفاقا با تعطیلی هفده روزهای مجلس مقارن شده است!
خواسته اصلی گروسی، بازگشت بازرسان آژانس به ایران است اما این کار، نقض قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس» است که در جلسه ۴ تیر ۱۴۰۴ مجلس شورای اسلامی، با رای موافق ۲۱۰ نماینده از مجموع ۲۱۹ نماینده حاضر، به تصویب رسید.
طبق این قانون، (با توجه به نقض حاکمیت ملی و حملات انجام شده علیه تمامیت ارضی و تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران توسط اسرائیل و آمریکا)، هرگونه همکاری با آژانس به تعلیق درمیآید و رفع این تعلیق، مشروط به حصول دو شرط است:
«۱ـ حصول اطمینان از رعایت کامل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و تأمین امنیت مراکز و دانشمندان هستهای به تشخیص شورای عالی امنیت ملی
۲ـ حصول اطمینان از رعایت کامل حقوق ذاتی ایران در بهره مندی از کلیه حقوق مصرح در ماده (۴)
معاهده انپیتی، به ویژه غنیسازی اورانیوم به تشخیص شورای عالی امنیت ملی
... تبصره۲ـ هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل توسط هر شخص که سبب عدم اجرا یا اجرای ناقص تکلیف مقرر در این قانون شود، جرم محسوب شده و در صورتی که مشمول مجازات شدیدتری نباشد، مرتکب به یک یا چند مورد از مجازاتهای تعزیری درجه شش موضوع ماده (۱۹) قانون مجازات اسلامی محکوم میشود».
قطعا در شرایط موجود، حصول دو شرط مذکور در قانون، امکانپذیر نیست و بنابراین، رفع تعلیق همکاری و صدور مجوز برای بازرسان آژانس نامعتبر است.
یک سند در این باره، اظهارات صریح آقای لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت است که ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، در واکنش به اقدامات مخرب آژانس و دبیرکل آن برای زمینهسازی حمله آمریکا و اسرائیل گفت: «جنگ تمام شود به حساب گروسی خواهیم رسید».
قطعا حسابرسی به نقش خائنانه مدیرکل آژانس، انجام نگرفته. گروسی، همچنان شریک جنایت اسرائیل و آمریکاست. و توافق با طرف خیانتکار، از نظر حقوقی نامعتبر است. ضمن اینکه دو شروط قانونی مذکور حاصل نشده است.
از سوی دیگر، آقای عراقچی پریروز گفت: تأکید میکنم که در صورت هرگونه اقدام خصمانه علیه ایران، از جمله بازگرداندن قطعنامههای لغوشده شورای امنیت، ایران این گامهای عملی را پایان یافته تلقی خواهد کرد.
سؤال این است که مگر گروسی میتواند چنین تعهدی بدهد، همانگونه که بازرسیها و گزارشهای آژانس درباره صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران، مانع حمله جنایتکارانه اسرائیل و آمریکا نشد. گروسی برخلاف وظیفه قانونی خود، حمله به مراکز فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران توسط آمریکا و رژیم صهیونی را محکوم نکرد.
خیانتکاری و غیرقابل اعتماد بودن گروسی به حدی روشن است که حتی آقای عباس آخوندی وزیر دولت روحانی، با وجود خوشبینی به تعامل، خطاب به گروسی گفت: «شما با گزارش اخیر، به طرز فریبکارانهای راه را برای تجاوز اسرائیل هموار کردید. شما هنوز حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران را محکوم نکردهاید، با وجود آنکه این حمله آشکارا نقض پیمان NPT است».
همچنین اسکات ریتر (افسر سابق پنتاگون/ بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل) گفته است: «در شرایطی که ایران به تعهداتش پایبند مانده بود، گروسی و همکارانش در آژانس با مقامات اسرائیل دیدار کردند. هیچ دلیل منطقی برای این ملاقات وجود نداشت، مگر اینکه او در حال انتقال اطلاعات محرمانه درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران باشد.
اطلاعاتی که از مسیر آژانس، به دست دشمنان ایران رسید، آشکارا در طراحی بمباران تاسیسات و ترور دانشمندان هستهای استفاده شد. دستان گروسی به خون این دانشمندان آلوده است».
گروسی که از سوی آمریکا در آژانس بر کشیده شد، نامزد دبیرکلی سازمان ملل است. او در آژانس از سال ۲۰۱۶، همکاری نزدیکی با رژیم صهیونیستی داشته و در فضاسازی علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، ایفای نقش کرده است.
اکنون هم ماموریت او و بازرسان آژانس، کسب اطلاعات سرّی درباره میزان تخریب ناشی از بمباران تاسیسات هستهای ایران و سرنوشت 400 کیلوگرم اورانیوم غنیسازی شده در فردو است. ترامپ با قطعیت از نابودی کامل تاسیسات بمباران شده خبر داد اما نهادهای اطلاعاتی آمریکا، تردید جدی کردند و از شکست خبر دادند. بازرسان (جاسوسان) آژانس ماموریت دارند خبر دقیق کسب کنند و این یعنی، گرا دادن برای اقدام نظامی جدید!
از سوی دیگر توافق با آژانس، راه شیطنت اروپا درباره مکانیسم ماشه را در حالی که خود بیاختیار و طفیلی آمریکاست، نمیبندد.
نکته آخر، مرور اظهارات گروسی است که نشان میدهد او بیطرف نیست؛ بلکه دلمشغولیهایش، تابعی از توقعات نامشروع آمریکا و اسرائیل است:
- (قبل از حمله) «دولت ترامپ مایل به دستیابی به توافق تازه با ایران است(!)
- (در درباره تهدید اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران): به خودشان مربوط است! نگرانیِ اسرائیل را درک میکنیم!
- قابلیتهای هستهای ایران را نمیتوان با یک حمله نابود کرد، حساسترین بخشها تقریباً نیم مایل زیرزمین یعنی ۸۰۰ متر زیرزمین هستند. من بارها آنجا بودهام، برای رسیدن به آنجا باید از تونلی مارپیچ پایین بروید، پایین و پایینتر.
- ایران ۱۰ سال پیش هیچ کاری به ایران فعلی ندارد! برنامه هستهای آنها حالا گسترده شده و پیشرفتهتر گسترده شده است. تحریم ایران بیاثر است. آنها بهوضوح تحریمها را دور میزنند.
- (بعد از حمله) در پی حملات به ایران، خسارات فیزیکی و تغییرات سیاسی صورت گرفته. ما نیاز داریم اقدامات لازم را انجام دهیم، از جمله سرنوشت ذخایر اورانیوم غنی شده. البته موضوعات دیگری مثل مکانیزم ماشه وجود دارد که تحت نظارت من نیست.
- ما باید بدانیم سرنوشت 400 کیلوگرم اورانیوم غنیسازی ایران چه شده است.
- محکومیت ترور دانشمندان، وظیفه مدیرکل آژانس نیست.
- ایرانیها همیشه میتوانند بخشی از فعالیتها را پنهان کنند... تنها راهحل، دستیابی به توافقی جامع است که در رأس آن، یک سیستم بسیار سختگیرانه برای نظارت ایجاد کند.
چند نکته درباره روایتهای متناقض از توافق
در این میان، توضیحات پنجشنبه شب آقای عراقچی درباره توافق با آژانس، دارای ابهامات جدی بود و ایشان از یکسو میگوید: «این توافق، جدا از مذاکرات با تروئیکای اروپایی است و این دو ربطی به هم ندارند»؛ و از طرف دیگر عنوان میکند: «اعتبار این توافق تا وقتی است که هیچ عمل خصمانهای علیه ایران صورت نگیرد به شمول اسنپبک. اگر فعالسازی این مکانیسم نهایتا صورت بگیرد، این توافق دیگر اعتبار ندارد».. اگر ما تعهدات خود را انجام دادیم و طرف اروپایی در مرور زمان (ولو با تمدید چند ماهه) نهایتا اسنپ بک را به اجرا گذاشت، بیاعتباری توافق دیگر معنا ندارد و کار از کار گذشته است.
آقای عراقچی همچنین گفت: «آژانس قبول کرده که حمله به تأسیسات ما غیرقانونی، خلاف حقوق بینالملل، و خلاف منشور ملل متحد و اساسنامه آژانس است».. اما مطلقا در اظهارات چند ماه گذشته رافائل گروسی، یک جمله هم پیدا نمیکنید که جنایت «بمباران تاسیسات و ترور دانشمندان ایرانی» را محکوم کرده و غیرقانونی دانسته باشد، بلکه حق را به رژیم جنایتکار صهیونیستی و آمریکا داده است. بعد از اعلام توافق هم، گروسی موضع مدنظر آقای عراقچی را بیان نکرد و اگر چنین کند، او را ساقط میکنند!
از سوی دیگر، آقای عراقچی گفت: «درخصوص تأسیسات هستهای بمباران شده، آژانس قبول دارد نگرانیهای امنیتی ایران، نگرانیهای مشروعی است. و همچنین قبول دارد که این نگرانیها را باید مورد توجه قرار دهد».. این تعبیر، خلاف رویکرد چند ماه اخیر گروسی حتی پس از توافق بوده است. بخش بعدی اظهارات آقای عراقچی، اختلاف جدی دو طرف را بیشتر نشان میدهد: «در هر توافقی، هر طرف روایت خود را دارد و هر طرف تلاش میکند روایت خود را برجستهتر بیان کند. آقای گروسی باید به شورای حکام گزارش دهد که توافقی صورت گرفته که مورد رضایت او بوده و منطبق بر قوانین است.».
چاره کار چیست؟ انتشار متن توافق، برای پایان دادن به روایتهای متناقض. قطعا متن توافق نمیتواند محرمانه باشد، چه اینکه آمریکا و اسرائیل و اروپا، از متن توافق مطلع هستند. بنابراین، محرمانگی، صرفا در نسبت با مجلس و افکار عمومی ایران است!
از سوی دیگر، نظارت شورای عالی امنیت ملی بر هر نوع توافق از این دست، حتما لازم است اما کافی نیست. سند متقن بر این ادعا، ماجرای برجام است که متن آن، در شورا هم بررسی و تایید شد و این در حالی بود که برخی هشدارهای جدی صاحبنظران درباره منافذ پر خسارت برجام، از سوی تیم مذاکرهکننده انکار میشد، از جمله: لغو نشدن و برگشتپذیری تحریمها، امکان جدی عهدشکنی آمریکا و اروپا، وجود مکانیسم ماشه در برجام و قطعنامه 2231 و...
مرور زمان ثابت کرد که تذکرات صاحبنظران درباره برخی خسارتهای تعبیه شده، کاملا درست بوده؛ چنان که کشور، با وجود اجرای یکطرفه برجام به مدت سه سال و پیمان شکنی آشکار طرف غربی، با مکانیسم ماشه دست بهگریبان است و به اعتبار همین سازوکار خائنانه، تیم آقای عراقچی ناچار به مذاکره دوباره با اروپای عهدشکن و بدهکار شدهاند!
اجمالا اینکه ضرورت دارد وزارت امور خارجه برای رفع ابهامات، متن توافق را منتشر کند. باید توجه داشت که فضای خوشبینی و خوشخیالی ده سال قبل نسبت به آمریکا و اروپا و آژانس، به خاطر عملکرد خود آنها از بین رفته است و باید طلبکارانه - و نه از موضع انفعال- با آنها مواجه شد.
محمد ایمانی