کد خبر: ۳۱۳۵۱۱
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۵
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2

آنچه مدنظر شوراهای پروانه ساخت و نمایش قرار داشت

 
 
 
سعید مستغاثی
بخش یکصد و سی و شش
 
سعی اغلب اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش بر نوعی سالم‌سازی سینمای ایران و ایجاد فضائی برای خانواده‌ها بود که بتوانند با خیال راحت و در کنار همدیگر به تماشای فیلم‌ها رفته و پرده‌های حجب و حیای ایرانی در میان آنها برقرار باشد در عین اینکه مشکلات و معضلات اجتماعی هم بیان شود، شوخی و طنزهای خنده‌آور هم راه داشته باشند و در درجه اول ساعات و اوقات فراغتی برای در کنار هم بودن خانواده‌ها به‌وجود آید.
لازم به ذکر است که سال‌هاست سینمای ایران، برخلاف سینمای غرب و به خصوص آمریکا، از یک سینمای تین‌ایجری بی‌بهره است و مشتریان خود را بیشتر از میان خانواده‌ها و حتی زوج‌های جوان جلب می‌کند، از همین‌روی فضای آن بیشتر بایستی مناسب حال خانواده‌ها و جمع خانوادگی باشد.
در همین جهت سعی شد که به آیین‌نامه نظارت بر نمایش که آخرین مصوباتش در سال 1382 و دوران دولت اصلاحات ثبت گردید، به طور جدی عمل شود و نکاتی مانند اهمیت به خانواده و پدر و مادر (و عدم خدشه‌دار شدن جایگاه این سه عنصر مهم جامعه ما) و سبک زندگی ایرانی/اسلامی و ایجاد فضای سالم رفتاری و گفتاری، محدودیت نمایش مخدرات و مثبت جلوه‌دادن خلافکاری و حرفه‌های خلافکارانه و احترام به باورها و شئونات ملی و دینی مردم و عدم تحریف تاریخ و در نظر‌گرفتن شئونات انسانی و بشری و... مورد اعتنا قرار گیرند.
از همین‌روی تلاش بر این بود که بددهنی‌ها و فحاشی و کلمات و عبارات ناشایست تعدیل شده و حتی‌الامکان با کلمات و لغات مشابه و مؤدبانه‌تر جایگزین گردد، نمایش مستقیم مواد مخدر و سیگار محدود گردد (مگر بنا‌بر الزامات دراماتیک)، روابط ناهنجار و نامطلوب در میان شخصیت‌های داستان تعدیل شده و بنا‌بر توجیهات دراماتیک ایجاد گردد، شوخی‌های جنسی و پایین تنه‌ای و دو‌گانه و چندگانه جرح و تعدیل گردند و طنز و کمدی عمق بخشیده شود (قبول دارم که در برخی فیلم‌های کمدی چنین اتفاقی نیفتاد) و...
و همچنان‌که توضیح داده شد، همه این‌ها براساس مواد مصرح در آیین‌نامه نظارت برنمایش سال 1382 عمل گردید. (چون بعد از آن آیین‌نامه دیگری در دسترس نبود)
«برادران لیلا» ضوابط آیین‌نامه نظارت بر نمایش را رعایت نکرد
فی‌المثل بر‌خلاف آنچه تبلیغ شد و هنوز به خاطر ندانستن یا بی‌سواد بودن یا نفهمیدن و یا خود را به نفهمیدن‌زدن در تبلیغات گروه مدیران نیمکت‌نشین رواج دارد، فیلم‌هایی مانند «برادران لیلا» اساساً نه به دلیل یک صحنه (سیلی لیلا به پدرش یا ادرار کردن در دستشویی) یا دو و چند صحنه بلکه بر‌اساس تصریح ماده 5 آیین‌نامه نظارت بر نمایش، دچار مشکل پروانه نمایش شدند.
ماده 5 همان آیین‌نامه نظارت بر نمایش، به این شرح است: 
«کلیه فیلم‌هایی که در جشنواره‌های خارجی شرکت کرده یا قصد شرکت در آن را دارند و یا برای شرکت در جشنواره‌های خارجی اقدام کرده‌اند، بایستی دارای پروانه نمایش از شورای مربوطه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشند و اگر بدون رعایت چنین قانونی در جشنواره‌های خارجی شرکت نمایند، دچار معضل برای دریافت پروانه نمایش خواهند گردید». 
برای فیلم «برادران لیلا» نیز چنین اتفاقی افتاد و به دلیل اینکه بدون پروانه نمایش در جشنواره فیلم کن شرکت کرده بود، براساس همان ماده 5 آیین‌نامه نظارت بر نمایش، برای دریافت پروانه نمایش دچار مشکل گشته و اساساً توسط شورای نمایش بازبینی نشد.
موضوع احضار سازندگان فیلم به دادسرای انقلاب هم هیچ ارتباطی با ماده 5 و پروانه نمایش و محتوای فیلم نداشت، بلکه به دلیل اظهاراتی بود که عوامل فیلم علیه جامعه ایرانی در کنفرانس بعد از نمایش جشنواره کن ایراد کردند. 
موضوع اعتماد
از ابتدای کار شوراهای پروانه ساخت و نمایش، این موضوع از سوی فیلمسازان و همچنین برخی اعضای شوراها مطرح می‌شد که بایستی به برخی سینماگران از جمله پیشکسوتان و فیلمسازان با سابقه اعتماد شود و اگرچه فیلمنامه‌ای که ارائه نموده‌اند، دارای اشکالات بسیار از نظر ساختار و قوانین آیین‌نامه باشد اما بایستی براساس شخصیت طرف که مثلاً بعضاً به دلیل رفاقت با برخی اعضای شورا یا شناختی که بعضی دیگر از وی داشتند، به او اعتماد کرد و برایش پروانه ساخت صادر کرد. 
بارها و بارها این موضوع مطرح شد و در اوایل کار واقعاً به برخی فیلمسازان علی‌رغم فیلمنامه‌های ضعیف و پراشکالشان، اعتماد شد اما متأسفانه پاسخ مناسبی به آن اعتماد ندادند و اثری حتی ضعیف‌تر و بدتر از فیلمنامه ارائه شده از کار در آوردند. 
و وقتی فیلم ساخته می‌شد، در شورای نمایش گیر می‌کرد و حالا سرمایه تهیه‌کننده و زحمت گروه فیلمسازی و مسائل مختلف روحی و روانی افراد گروه، در مقابل اعتماد بی‌جایی که به سازندگان فیلم شده بود، قرار می‌گرفت. 
از همین‌روی از سال ۱۴۰۲ قرار بر این شد که برای هرگونه اعتماد ورای فیلمنامه ارائه شده، ضریبی در نظر گرفته شود. یعنی اینکه اصل فیلمنامه و ساختار و موضوعش ضریبی داشته باشند و خود فرد نویسنده یا کارگردان و تهیه‌کننده هم ضریبی داشته باشند. 
حتی یک‌بار رئیس سازمان سینمایی تأکید کرد که ملاک صدور پروانه ساخت بایستی فیلمنامه ارائه شده باشد که در سامانه سازمان سینمایی بارگذاری شده و به عنوان متن اصلی فیلم تلقی شده و بعداً براساس آیین‌نامه نظارت بر نمایش، فیلم تولید شده با همین فیلمنامه ثبت شده، تطبیق داده شود که در صورت عدم تطبیق جدی، صدور پروانه نمایش فیلم دچار مشکل خواهد شد.
فیلمنامه‌ سازی می‌زد و فیلم یک ساز دیگر!
در این مسیر چندین‌بار اتفاق افتاد که فیلمنامه چیز دیگری بود و فیلم ساخته شده چیز دیگری از آب درآمد مانند فیلم «رکسانا» ساخته پرویز شهبازی که در جشنواره توکیو هم به نمایش درآمد اما پس از مدتی وی به مدیران نظارت بر نمایش مراجعه و اظهار پشیمانی کرد و شورای نمایش هم قبول کرد فارغ از فیلمنامه، فیلم را بررسی کند که با چند اصلاحیه به این فیلم نیز پروانه نمایش داد.
یا به فیلمنامه تصویب شده و حتی فیلم ساخته شده، صحنه‌هایی اضافه شد که کلاً موضوع فیلم را به پدیده‌ای سیاسی و ضدایرانی تبدیل نمود و در جشنواره‌ها یا اکران خارج کشور مطرح کرد مانند فیلم «آشیل» ساخته فرهاد دل‌آرام به تهیه‌کنندگی سعید شاهسواری که خود فیلمساز صحنه‌های اضافی گرفته بود و به نسخه خارج کشور اضافه نمود! تا بلکه با نمایش آنها بتواند پناهندگی سیاسی بگیرد!!
سعی شورای پروانه نمایش و روش جاری‌اش، این بود که حتی‌الامکان هیچ فیلمی را به اصطلاح توقیف نکند و با پروانه نمایش همه فیلم‌ها موافقت نماید و چنین هم شد، یعنی اگر برای فیلمی پروانه نمایش صادر نشد، به معنی توقیف آن نبود بلکه سازندگان اثر، اصلاحات مورد نظر شورا را اعمال نکرده بودند.
حتی در بسیاری موارد بود که اگر از اصلاحات پیشنهادی، چند مورد را عمل می‌نمودند، شورا از بقیه اصلاحات مورد نظر، چشم‌پوشیده و با صدور پروانه نمایش موافقت می‌کرد که این مسئله چندین‌بار ازجمله درباره فیلم‌هایی مانند «جنگ جهانی سوم» و «جریان» و «عروسک» و «این جمعیت قابل کنترل» و «علت مرگ نامعلوم» و... رخ داد.
برخی فیلم‌ها نیز براساس نسخه اولیه فیلمنامه ساخته می‌شدند ولو براساس اصلاحات مورد نظر شورا، نویسنده و فیلمساز، نسخه‌های دیگری از فیلمنامه را ارائه داده بود اما بازهم فیلم ارائه شده مدنظر قرار می‌گرفت و از ماده قانونی آیین‌نامه مبنی بر تطبیق فیلمنامه چشم‌پوشی می‌گردید که اگر فیلم حاصل، مشکل جدی نداشت و یا با چند اصلاحیه حل می‌شد، پروانه نمایشش صادر می‌شد مانند فیلم «عزیز» ساخته مجید توکلی که علی‌رغم موکول بودن فیلمنامه به انجام اصلاحات و عدم صدور پروانه ساخت اما با رایزنی فیلمساز با مدیران سازمان سینمایی، فیلم علی‌رغم دارا نبودن پروانه ساخت (که براساس آیین‌نامه نمی‌تواند در شورای نمایش مورد بررسی قرار بگیرد) اما به طور مستقل دیده شد و پروانه نمایش آن صادر گردید.