شلیک به قلب اقتصاد آمریکا با کنترل ترددها در تنگه هرمز
سرویس اقتصادی-
بستن و کنترل تنگه هرمز، ابزاری است که میتواند با شلیک به قلب بازارهای مالی آمریکا، غربیها را از جنگ تحمیلی علیه کشورمان پشیمان کند.
به گزارش خبرنگار ما، با گذشت 8 روز از تجاوز صهیونیستها به خاک کشورمان و مقابله پرقدرت ایران با این جنگ تحمیلی، به روزهای سرنوشتساز و تعیینکنندهای در سرنوشت جنگ رسیدهایم.
نکتهای که از همان روز نخست عیان شد، حضور همهجانبه آمریکا در کنار اسرائیل برای ارتکاب این جنایت و حماقت بود و اظهارات رئیسجمهور آمریکا و سایر مسئولان آمریکایی و اسرائیلی هم جایی برای ابهام در این زمینه باقی نگذاشت؛ بر این اساس واضح است که جنگ فعلی، عملاً نبرد ایران و آمریکاست.
اگرچه ایران با سرعتی شگفتانگیز، از شوک اولیه شهادت جمعی از فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای خارج شد و توانست با وارد کردن ضربات سهمگین پیدرپی، ورق جنگ را برگرداند، محاسبات آمریکا و اسرائیل را نقش بر آب کند و دست بالا را در اختیار بگیرد، اما برای خاتمه دادن به این جنگ و رفع اساسی تهدید، به یک ابزار پرقدرت، اثرگذار و بازدارنده نیاز است. از آنجا که طرف مقابل ایران، آمریکاست نه اسرائیل، ضربه اصلی باید به آمریکا وارد شود؛ ولی حرف از چه نوع ابزاری در میان است؟
صاحبنظران معتقدند که این ضربه باید به اندازهای بازدارنده باشد که آمریکاییها تأثیر آن را تا مغز استخوان خود احساس کنند. اگر هدف پایان جنگ و رسیدن به سطح قابل اتکایی از بازدارندگی است، باید یک شوک به بازار نفت و متعاقباً به بازارهای مالی آمریکا وارد شود. اگر آمریکا چنین هزینهای را نپردازد، عملاً دلیلی نمیبیند از تهدیدات خود عقبنشینی کند. کارشناسان بازار انرژی پیشبینی میکنند با شوک نفت ناشی از بستن تنگه هرمز، بازارهای مالی آمریکا در کوتاهمدت ۵ تا ۸ درصد از ارزش خود را از دست خواهند داد. برای درک بهتر ابعاد این موضوع باید یادآور شد که در بحران مالی 2008 نیز بازارهای آمریکا چنین ریزشی را تجربه کردند، اما در یک بازه چند ماهه!
چرا تنگه هرمز؟
براساس دادههای رسمی اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، تنگه هرمز روزانه حدود 21 میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی را منتقل میکند. این مقدار معادل تقریباً ۲۱ درصد از کل مصرف روزانه نفت جهان است. همچنین حدود ۸۵ میلیون تن گاز طبیعی مایع شده (LNG) در سال نیز از این مسیر حیاتی عبور میکند که سهم عمدهای از صادرات قطر- بزرگترین صادرکننده LNG در جهان- را شامل میشود. این گذرگاه، آبراهی راهبردی بین خلیجفارس و دریای عمان و در ادامه، اقیانوس هند بهشمار میرود. کشورهای نفتخیز مانند عربستانسعودی، ایران، عراق، کویت، امارات و قطر عمده نفت و گاز خود را از این مسیر صادر میکنند. اختلال در این مسیر، نهفقط عرضه جهانی انرژی را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه زنجیره تأمین صنایع، ناوبری، پتروشیمی، حملونقل هوائی و دریایی و حتی بازارهای کشاورزی را دچار اختلال جدی خواهد کرد.
قابل تأمل است که در حالی که هنوز ایران هیچ اقدامی برای بستن تنگه انجام نداده، از زمان شروع جنگ ایران و اسرائیل، هزینه عبور نفتکشها بیش از دو برابر شده است. طبق گزارش شرکت کلارکسون، هزینه روزانه عبور یک نفتکش غولپیکر (VLCC) از خلیجفارس به شرق آسیا، در عرض چند روز از حدود 20 هزار دلار به ۴۷ هزار و 609 دلار رسید. این افزایش هزینه ناشی از افزایش ریسکهای امنیتی، بیمههای جنگی، تدابیر امنیتی کشتیرانی و نگرانی از مینگذاری در آبراههای منطقهای است.
پیامدهایی برای اقتصاد جهانی
در صورت بسته شدن کامل یا حتی محدود تنگه هرمز، جهان با بحرانی ژئو- اقتصادی مواجه خواهد شد. به گزارش اقتصاد معاصر، اولین پیامد آن افزایش شدید قیمت انرژی است، زیرا تقاضا ثابت و عرضه کاهش یافته منجر به افزایش تصاعدی قیمتها میشود. نفت ممکن است در کوتاهمدت از مرز ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار عبور کند. این افزایش قیمت مستقیماً منجر به افزایش هزینه تولید، حملونقل، انرژی خانگی و صنعتی میشود.
دومین پیامد، تورم جهانی است. افزایش هزینه انرژی یکی از محرکهای اصلی تورم جهانی است. کشورهایی که واردکننده خالص انرژی هستند، بهویژه در آسیا، آفریقا و اروپا، متحمل فشار مضاعف خواهند شد. بانکهای مرکزی ناچار به افزایش نرخ بهره خواهند شد که به رکود دامن میزند.
سومین پیامد رکود اقتصادی و بیکاری است، زیرا افزایش نرخ بهره، کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش سرمایهگذاری میتواند منجر به رکود اقتصادی گسترده شود. بخشهایی چون حملونقل هوایی، تولید خودرو، گردشگری و کشاورزی آسیب جدی خواهند دید. در پی آن، موجی از بیکاری شکل میگیرد.
چهارمین پیامد اخلال در زنجیره تأمین جهانی است، به طوری که تاخیر در تحویل انرژی به پالایشگاهها، کارخانهها و نیروگاهها موجب اختلال در زنجیره جهانی تولید میشود. شرکتهای چندملیتی با کاهش تولید و افزایش هزینهها مواجه میشوند و سودآوری آنها تحتالشعاع قرار میگیرد.
پنجمین پیامد، فروپاشی بازارهای مالی است؛ ناپایداریهای ژئوپلیتیک همواره موجب ریسکگریزی سرمایهگذاران میشود. بازارهای بورس جهانی سقوط میکنند، ارزش ارزهای پرریسک کاهش مییابد و سرمایهگذاریهای خارجی در کشورهای درگیر یا نزدیک به منطقه خاورمیانه متوقف میشوند.
طبق دادههای تانکر ترکرز و تحلیل مؤسسه بروگل، در غرب آسیا کشورهایی چون قطر با توقف صادرات LNG، در کوتاهمدت با کاهش ۳۰ درصدی تولید ناخالص داخلی مواجه میشوند.
حتی عربستان با وجود خط لوله شرق- غرب، تنها میتواند بخشی از صادرات خود را حفظ کند و حدود ۳۰ درصد آن فلج خواهد شد.
اروپا نیز در تیررس موج دوم این بحران قرار دارد. افزایش ۵۰ درصدی قیمت گاز به خاموشی صنایع آلمان و ایتالیا میانجامد.
بالاتر از بمب اتم!
اما در این بین، واکنش اقتصاد آمریکا مهمتر از همه است. خبرگزاری فارس با انتشار گزارشی از دیدگاه مراکز مطالعاتی غربی در این زمینه، نوشت: آمریکا نیز در صورت جهش قیمت نفت به بالای ۱۵۰ دلار، شاهد تورم ۱۸ درصدی قیمت بنزین خواهد بود. بر همین اساس برخی از کارشناسان معتقدند که قیمت نفت به دلیل تبعات اقتصادی که در خود آمریکا به وجود میآورد، از اهرم سلاح هستهای ایران برای غربیها آزاردهندهتر است. وبسایت اخبار و تحلیلهای اقتصادی اسرائیلی «گالوبز» در گزارشی درباره احتمال بسته شدن تنگه هرمز هشدار داد و آن را سلاحی قویتر از موشکهای ایران توصیف کرد.
بدین ترتیب، ثبات ایران به معنای ثبات بازار انرژی است و تنگه هرمز نهفقط آبراهی ژئوپلیتیک، بلکه خط قرمز امنیت اقتصادی جهان است. همانگونه که یک دیپلمات ارشد اروپایی در گفتوگوی محرمانه عنوان کرده بود که «اگر هرمز بسته شود، جهان به دو بخش تقسیم میشود: کشورهایی که ذخایر کافی دارند و کشورهایی که در آستانه ورشکستگی انرژی ایستادهاند.»
نفت 300 دلاری
بانک جیپی مورگان هشدار داده که در صورت بروز یک درگیری نظامی فراگیر و بستهشدن کامل تنگه که روزانه نزدیک به یکپنجم نفت جهان از آن عبور میکند؛ در یک هفته نخست، قیمت نفت ممکن است با افزایش 80 درصدی به ۱۲۰ تا ۱۳۰ دلار در هر بشکه برسد. برآورد هزینه حملونقل نفت از مسیر جایگزین آفریقا ۳۰۰ درصد افزایش مییابد و بیمه کشتیها نیز براساس گزارش لویدز لندن، ۵۰۰ درصد گرانتر میشود.
در عین حال، برخی تحلیلگران افزایش قیمت نفت را تا ۲۰۰ دلار هم پیشبینی کردهاند. بالاتر از همه این برآوردها، اظهارات فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت است که قیمت نفت را پس از مسدود شدن تنگه هرمز تا 300 دلار هم پیشبینی کرده است.
اهمیت شوک
در حالی که هزینههای جانبی تردد در خلیجفارس بالا رفته، اما آمریکاییها به دلیل اینکه ایران هنوز حق قانونی خود برای کاهش محدودیت تردد در تنگه هرمز را اعمال نکرده، توانستهاند با ابزارهای مختلف از افزایش شدید قیمت نفت جلوگیری کنند به طوری که قیمت هر بشکه نفت در هفته اخیر نهایتاً به 76 دلار رسید؛ بر همین اساس، صاحبنظران معتقدند برای ایجاد بازدارندگی و تغییر محاسبات آمریکاییها، باید تردد در تنگه هرمز بهشدت و فوراً محدود شود. این موضوع آنطور که در برآوردها ذکر شد، در کوتاهمدت قیمت نفت را به بالای 100 دلار تا 300 دلار میرساند.
کارشناسان بسیاری در داخل، بر ضرورت و فوریت استفاده از این ابزار تأکید دارند. سیداحسان خاندوزی، وزیر اسبق اقتصاد در نخستین روزهای شروع تجاوز صهیونیستها تصریح کرد: از فردا به مدت ۱۰۰ روز، هیچ نفتکش و محموله LNG نباید بتواند از تنگۀ عبور کند مگر با تأیید ایران. این سیاست اگر «به موقع» اجرا شود تعیینکننده است. هر تأخیر در اجرای آن، یعنی تحمل بیشتر جنگ در داخل خاک. نبرد ترامپ را باید با ترکیب اقتصاد- امنیت خاتمه داد.
او در توئیت دیگری نوشت: زین پس ایران است که باید اجازه عبور از تنگه را صادر کند تا مطمئن شود محمولهها به منظور ضربه زدن به ایران نیست. صحبت از مسدود کردن کور نیست. صحبت از مجوز تردد هوشمند و منعطف است. زمان تاکتیکهای فرانظامی رسیده است. تصمیمها را برای روز مبادا نگه ندارید. روز مبادا امروز است.
مجید شاکری، کارشناس اقتصادی هم تذکر داد: اگر امروز جنگ را به نفت نکشانید، فردا دیگر نخواهید توانست بجنگید. گزینه امروز، فردا کار نمیکند.
مهدی خراتیان کارشناس سیاسی نیز در این زمینه یادآور شد: حتی اگر یک بمب ساخته و بهکارگیری شود، در بهترین حالت دهها میلیارد دلار به طرف مقابل ضرر میزند. این در حالی است که تقریباً با هر سقوط پنج درصدی بازار سهام آمریکا به تنهائی دو تریلیون دلار ضرر ایجاد میشود که اگر منجر به رکود شود این ضرر به راحتی جبران نمیشود. وی تصریح کرد: ترامپ برای حمله به ایران نگرانیهایی از جانب بمب احتمالی ایران دارد، اما بارها نشان داده که از جانب جهش قیمت نفت بسیار نگرانتر است.
سیداحسان حسینی، کارشناس انرژی هم با تأکید بر اینکه وارد کردن شوک قیمتی موضوعیت دارد، گفت: اقدامات واکنشی مانند زدن پالایشگاه در برابر پالایشگاه و یا موشک زدن، اگرچه مؤثر است ولی ما به اعمال یک شوک تعیینکننده نیاز داریم. آنها شوک ترور جمعی از فرماندهان را وارد کردند، ما هم باید شوک وارد کنیم. با ایجاد شوک از طریق تنگه هرمز، قیمت جهانی نفت جهش پیدا میکند و این باعث فروپاشی بخشی از بازارهای مالی آمریکا میشود.
او با اشاره به ترفندهای طرف مقابل برای ناکارآمد کردن ابزار نفتی درصورت تعلل ما، توضیح داد:
در صورت تعلل در بستن تنگه هرمز، ممکن است آمریکا اقداماتی کند که ما نتوانیم به راحتی الان، تنگه را ببندیم. خبرهایی درباره راههای دورزدن تنگه مانند کشیدن خط لوله به دریای سرخ شنیده میشود. همچنین ممکن است غربیها راههای دیگری در میان مدت پیدا کنند برای کاهش نیاز به تنگه که این سلاح ما را بیاثر کند؛ بنابراین الان پنجره زمانی مناسب و اثرگذار است.
حسینی درباره خطر ائتلاف غربیها علیه ایران پس از بستن تنگه، توضیح داد: الان هم این ائتلاف از سوی اروپاییها و آمریکا در حال کار علیه ایران است و هر کاری بتوانند برای اسرائیل میکنند. کشورهای عربی هم میزبان تسلیحات و نیروهای آمریکایی هستند و مهمتر اینکه الان موضوع بقای ایران مطرح است و باید بقیه هم هزینه بدهند. باید بدانیم در صورت تعلل، این برگ برنده از دست ما گرفته خواهد شد.
نهاد اسماعیل، تحلیلگر انرژی هم در اینباره تأکید کرد: ایران به صادرات نفت به چین وابسته است اما در شرایطی که بقاء و پاسخ به حملات مطرح باشد، استفاده از این کارت منطقی به نظر میرسد.
همانطور که این کارشناس تأکید میکند، در وضعیت حساس کنونی، بسیاری از محاسبات عادی کنار میرود و باید تصمیمهای شجاعانه اتخاذ شود. ابزار مکمل تنگه هرمز، منع تردد از بابالمندب است که باید فعال شود. حدود ۹ میلیون بشکه نفت از آنجا عبور میکند حدود ۱۰ درصد تجارت نفت دنیا را تشکیل میدهد.
البته باید یادآور شد که بستن الزاماً به معنی منع کامل تردد نیست. میشود از بازرسی کشتیها شروع کرد برای اطمینان از اینکه عامل صدمه به ایران نباشد.
نهایتاً باید به تدابیر فرماندهان جنگ اعتماد کامل کرد و البته میدانیم که بستن تنگه بخشی از راهبرد جنگی کلانتر و زمانبندی شده کشور است که در صورت استفاده به هنگام، مانع از ادامه جنگ یا صلح تحمیلی خواهد بود.