حکایت سینماتوگراف 2
توهین آشکار به جامعه رسانهای کشور
سعید مستغاثی
بخش 131
سال 1399 مصادف با شیوع و همهگیری ویروس منحوس کرونا بود. به همین دلیل بسیاری از پروژهها تعطیل شد و اکران فیلمها با مشکلاتی مواجه گردید، چراکه دیگر در سالنهای سینما امکان حضور تماشاگران در کنار هم وجود نداشت و براساس دستورالعملهای بهداشتی میبایست در محیطهای بسته فاصله اجتماعی رعایت شده، جریان آزاد هوا وجود داشته باشد و حتیالامکان افراد حاضر، گواهی بهروز تست منفی کرونا ارائه دهند.
در ابتدا سردرگمی عجیبی به وجود آمده بود، برخی تهیهکنندهها مانند سازمان اوج که از امکانات بهتری برخوردار بودند، اقدام به نمایش فیلمهایشان در فضای باز و با حضور تماشاگران در اتومبیل نمودند. یعنی برای اولینبار پس از دوران محوطههای تماشای فیلم با اتومبیل در دهه 40 که به «درایوین سینما» مشهور بودند (در ایران و در شهر تهران در همان زمان، دو «درایوین سینما» یکی در ونک و دیگری در تهرانپارس فعالیت مینمود که پس از مدتی به دلیل عدم استقبال مردمی تعطیل شدند)، اما پس از حدود نیمقرن، مجدداً برای نمایش فیلم «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا، به همت سازمان اوج، چنین فضائی در کنار برج میلاد بهوجود آمد و تماشاگران درون اتومبیل خود به تماشای فیلم «خروج» نشستند.
اما چنین امکانی برای بسیار از دیگر فیلمها وجود نداشت و تعداد معتنابهی از تهیهکنندگان تمایل داشتند فیلمهای خود را در فضای بهتری و شرایط معمولی و به دور از کرونا اکران عمومی نمایند.
به هر حال اگرچه تولید بسیاری از فیلمهای متوقف شد اما ساخت برخی از فیلمها که با رعایت اصول و دستورالعملهای بهداشتی ادامه یافته بود، با مشکلات عدیدهای مواجه گردید. در برخی موارد تعدادی از عوامل دچار کرونا شده و کارشان به بستری در بیمارستان کشید و در مواردی هم ناگزیر، پروژههای تولیدی به تعطیلی کشیده شدند.
در طی آن سال کرونایی، متأسفانه سینمای ایران به انحاء مختلف برخی از اهالی خود را بر اثر همین بیماری منحوس از دست داد و در غم فراق آنها، عزادار شد، از جمله:
اکبر عالمی، خسرو سینایی، سیروس گرجستانی، کریم اکبری مبارکه، پرویز پورحسینی و...
اما سرانجام جشنواره برگزار شد!
اما سیونهمین جشنواره فیلم فجر در 12 بهمن 1399 آغاز به کار کرد در حالی که به دلیل اپیدمی بیماری کرونا، برگزاری بسیاری از مهمترین جشنوارهها و مراسم سینمایی جهان لغو یا به تعویق افتاده و یا به صورت آنلاین و خیلی محدود برگزار میگردید.
این در حالی بود که جشنواره فیلم فجر طی سالهای قبل به دلائل مختلف بارها زمان برگزاریاش جا به جا شد (حتی دورهای در اسفندماه برگزار شد و دورهای در اواخر بهمن یا بخش بینالملل آن که اصلاً به اردیبهشت منتقل گردید) و بینظمی در نمایش فیلمها و برنامه سالنها و حتی زمان دریافت نسخه نهائی آثار و جابهجایی فیلمها و... از جمله خصوصیات آن به حساب آمده، اما در سال 1399 علیرغم توصیه خیرخواهان و دوستان، با اصرار غریبی، متولیان آن تصمیم گرفتند جشنواره را کاملاً منظم و سر موقع و بدون حتی یک ساعت تقدم و تأخیر آن را برگزار کنند! در حالی که آمار مبتلایان و فوتشدگان کرونا مجدداً سیر صعودی گرفته و نظر کارشناسان و متخصصین پزشکی از جمله در وزارت بهداشت این بود که با این سهلانگاریها و عادی پنداشتنها، موج چهارم این بیماری بسیار سختتر کشور را گرفتار خواهد کرد.
هرآنچه داوران خواستند را ببینید!
از طرف دیگر گفته شد که 110 فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر، ثبتنام کرده که از آن میان 62 فیلم و در اعلام بعدی 57 فیلم پذیرفته شدند ولی آنچه در برنامه نمایش جشنواره برای رسانهها و مردم اعلام شد، فقط 16 فیلم بود و گفتند در واقع این شانزده فیلم، آثاری هستند که از سوی داوران کاندیدای دریافت جایزه شدهاند!
در واقع رسانهها و منتقدین و روزنامهنگاران، فیلمهایی را به تماشا نشستندکه سلیقه یک هیئت داوران 7 نفره برای اعطای جایزه آنها را تعیین کرده بود!! یعنی آنچه اساساً مفهوم و معنی یک جشنواره و فستیوال فیلم را بهوجود میآورد که رسانهها و خبرنگاران و منتقدین و همچنین مردم به طور مستقل به تماشا و قضاوت درباره فیلمها پرداخته و انتخابهای خود را با برگزیدگان هیئت داورانی که مدیریت هر جشنواره انتخاب میکند به محک بگذارند، در جشنواره فیلم فجر سیونهم کاملاً نادیده گرفته شد!
در حقیقت در آن دوره از جشنواره، رسانهها و خبرنگاران و منتقدین و مردم، فیلمهایی را دیده و قضاوت کردند که هیئت داوران برای آنها برگزید و این یک دیکتاتوری سینمایی و استبداد هنری و یک توهین آشکار به جامعه رسانهای و منتقدین و مردم محسوب میگردید که یک گروه هفت نفره به عنوان قیّم، برایشان تصمیم بگیرند چه فیلمهایی را تماشا کرده و چه آثاری را نبینند!
به این ترتیب به طور خیلی واضح و روشن، امکان قضاوت و داوری و نقد و تحلیل مستقل از جامعه تاثیرگذار منتقدین و خبرنگاران سلب شد.
برخی فیلمهای قوی از میدان بیرون ماندند
یک وجه این توهین و تحقیر صریح جامعه نقد و رسانهای این بود که منتقدین و خبرنگاران نمیتوانستند فیلمهایی را که هیئت داوران نپسندیدهاند، تماشا کنند. در حالی که درمیان فیلمهای انتخاب شده، آثاری موجود بود که علیرغم ضعف روایتی و ساختاری، تنها به دلیل نامزدی جلوههای ویژه یا موسیقی و یا چهرهپردازی، به جمع 16 فیلم راه پیدا نمودند و در عین حال آثار قوی شایسته حضور در میان نامزدهای بهترین فیلم وجود داشتندکه به دلیل محدودیت تعداد کاندیداها برای هر رشته، در میان آن 16 فیلم غایب بودند!
روشنتر اینکه اگر چنین روالی در دورههای پیشین وجود داشت، یعنی براساس سلیقه هیئت داوران، فیلمها به نمایش گذارده میشود ما هرگز نمیتوانستیم در جشنوارههای قبل، فیلمهایی همچون «لاتاری» و «شیار 143» و «بوتیک» و «ماجرای نیمروز» و... را دیده و در مقایسه با دیگر آثار حاضر در دورههای جشنواره مربوطه، مورد داوری قرار دهیم، چراکه هیچکدام از آنها مورد پسند داوران آن دوره از جشنواره نبودند!!
با این حساب جشنوارههایی مانند برلین و کن و ونیز و... که تعداد جوایزشان هم محدود است، در هر دوره میبایست تنها 4-5 فیلم را در جشنواره به نمایش بگذارند!!
و دیگر اینکه آنچه گفته شد علاوهبر سایر رویکردهای غیراستاندارد جشنواره فیلم فجر بود که سالیان سال ادامه داشته. مثل همین ریختن فلهای تعدادی فیلم کوتاه و مستند در سبد هیئت داوران فیلم داستانی بلند در جشنواره سیونهم فیلم فجر، در حالی که هر یک از شاخههای مستند یا فیلم کوتاه، تخصص و کارشناسی ویژه خود را برای داوری میطلبید!!