کد خبر: ۳۱۱۳۴۲
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۳

بدعـت نوآوری علیه دیـن

 

محمد توحیدلو

بدعت در دین و وارد ساختن چیزی که از دین نیست به عنوان دین، از گناهان کبیره و بدترین و زشت‌ترین اعمالی است که انسان انجام می‌دهد؛ چرا که چنین شخصی «مفتری» و «ظالم» است که دین و دنیای خویش را فروخته و گرفتار زیانکاری شده و از هدایت، محبت خدا و رستگاری ابدی محروم گشته است.
بدعت از نظر آموزه‌های قرآنی، گناهی بزرگ است که اگر به شکل «سنت» در آید و دیگران از آن پیروی کنند، نه‌تنها گناه بدعت بر دوش اوست، بلکه هر‌کسی که به پیروی از وی از آن سنت بدعت‌آمیز عمل کند‌، «وزر» و تبعات آن گناه بر دوش اوست.  پيامبر خدا‌(صلى الله عليه و آله) ‌می‌فرماید: إيّاكَ أنْ تَسُنَّ سُنّةَ بدعةٍ؛ فإنَّ العبدَ إذا سَنَّ سُنّةً سيّئةً لَحِقَهُ وِزْرُها و وِزْرُ مَن عَمِلَ بها؛ مبادا سنّتى را بدعت گذارى؛ زيرا اگر بنده سنّت بدى را به وجود آورد گناه آن و گناه كسى كه به آن عمل كند به گردن اوست.(بحار‌الأنوار،‌ ج ۷۷‌، ص ۱۰۴‌، حدیث ۱‌)
مفهوم اصطلاحی بدعت
بدعت به معنای «نوآوری» در چیزی است که برای آن مثل و سابقه‌ای نباشد؛ از همین‌رو یکی از نام‌های الهی «بدیع» است؛ زیرا خلقت‌های الهی بدون پیشینه و همانند و مثل از مصادیق ابتکار و ابتداع و مانند آنها است.
در آیات قرآن واژه «بدع» و مشتقات آن برای خدا به همین معنا به‌کار رفته است(بقره، آیه 117؛ انعام، آیه 101)؛ واژه «ابتداع» در آیه 27 حدید نیز به همین معنای اصطلاحی به‌کار رفته که «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» است؛ زیرا اهل رهبایت از مسیحیان، چیزهایی را در قالب نوآوری در دین ایجاد کرده و به دین نسبت دادند که خدا آن را جزو شریعت آسمانی نمی‌داند.
باید توجه داشت که در آموزه‌های قرآن، همین معنا و مفهوم اصطلاحی بدعت در دین، با واژگانی دیگر چون «افتراء» به خدا بیان شده است؛ چنان‌که بدعت‌های اهل جاهلیت یا اهل کتاب در شرایع آسمانی و نسبت به اموری چون تحریم برخی از چیزها مانند جنین شتر و گاو یا بحیره یا تحریم گوشت شتر و گاو یا برخی از محصولات کشاوری یا تغییر در ماه‌های حرام یا ظهار نسبت به زن یا اطلاق فرزند به فرزندخوانده و مانند آنها از مصادیق همین بدعت اصطلاحی است که خدا از آن به عنوان «افتراء» و «قول کذب» به خدا دانسته و به مبارزه با آن پرداخته است.(انعام، آیات 144 تا 138؛ توبه، ایه 37؛ احزاب، آیه 4؛ آل عمران، آیات 75 و 78)
بنابراین، برای کشف و استنباط نگرش قرآنی به امر بدعت اصطلاحی نباید تنها به واژه «بدع» و مشتقات آن بسنده کرد، بلکه باید به واژگان و جملاتی دیگر چون «افتری علی الله کذبا»(انعام، آیه 144)، «افتراء علیه»(انعام، آیه 138)، «یقولون علی الله الکذب»(آل عمران، آیه 78)، «یقولون هذا من عندالله»(بقره، آیه 79 و مانند آنها نیز مراجعه کرد.
عوامل، آثار و کیفر بدعت
بدعت در دین حرام و گناهی است که مجازات آن عدم رستگاری و سقوط در چاه «ویل» دوزخ است.(بقره، آیه 79؛ نحل، آیه 116) پيامبر خدا می‌فرماید: شَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها‌، ألاَ و كُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ، ألاَ و كلُّ ضَلالةٍ ففي النّارِ؛ بدترين امور آن است كه بدعت باشد‌، بدانيد هر بدعتى گمراهى است‌، بدانيد كه هر گمراهى فرجامش آتش است.(الأمالي للمفيد‌، ص ۱۸۸‌، حدیث ۱۴)
بی‌گمان چنین مجازات و کیفر سخت برای بدعتگذاران برای آن است که آنان با بدعت‌های خویش دین خدا را به سخره گرفته و نه‌تنها بستر دین‌زدایی از جامعه را فراهم می‌کنند، بلکه حتی با برخی از نوآوری‌های خویش، دین «سهله و سمحه» را به دینی سخت و دشوار تبدیل می‌کنند که اکثریت مردم طاقت عمل بدان را ندارند و این‌گونه گرفتار خیانت نسبت به دینداری می‌شوند یا بدتر از آن گرفتار «فسق» می‌شوند؛ چنان‌که بدعت رهبانیت در مسیحیت این‌گونه اهل رهبانیت را به فسق کشاند.(حدید، آیه 27)
از نظر قرآن، اهل بدعت تحت تاثیر هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی گرفتار «سفاهت» شده و از رشد عقلی باز می‌مانند. 
از همین‌رو بسیاری از اهل بدعت گرفتار اسراف در زندگی می‌شوند که می‌تواند اسراف در اعتقاد همانند شرک یا اسراف در امور جنسی مانند لواط و مساحقه و مانند آنها باشد. از نظر قرآن، قوم لوط اهل بدعت در مسئله جنسی بودند به طوری که به همجنس‌گرایی اقدام کردند که هیچ پیشینه‌ای نداشت و آنان بدعتگذار در این امر بودند.(اعراف، آیات 80 و 81؛ عنکبوت، آیات 28 و 29)
خاستگاه بدعت دو امر اساسی بی‌عقلی و بی‌علمی، یعنی جهالت عقلی و جهالت علمی است؛ زیرا اهل افتراء و بدعت چیزهایی را به خدا و دین خدا نسبت می‌دهند که فاقد عقلانیت و علمیت است. از همین‌رو قرآن از اهل بدعت به عنوان «سفها بغیر علم»(انعام، آیه 140) یاد می‌کند که فقدان عقلانیت و علمیت موجب می‌شود تا گرفتار بدعت در دین و نسبت آن به خدا شوند.
بر‌اساس آموزه‌های قرآن، افزون بر سفاهت و بی‌عقلی(انعام، آیه 140؛ مائده، آیه 103)، کفر(مائده، آیه 103)، پیروی از هواهای نفسانی(انعام، آیات 119 و 148 و 150) و پیروی از وسوسه‌های شیطانی(بقره، آیات 168 و 169؛ نساء، آیات 117 و 119؛ انعام، آیه 142) و مانند آنها از عوامل اصلی بدعتگذاری است.
البته هدف بدعتگذاران می‌تواند دستیابی به بهره ناچیز دنیوی(بقره، آیه 79؛ نحل، آیات 116 و 117) و توجیه رفتارهای نادرست همانند نقض تعهدات اجتماعی خود(آل عمران، آیه 75) و مانند آنها باشد.
چنین افرادی انسان‌های گمراه هستند که هیچ بهره‌ای از هدایت نبرده اند؛ بنابراین فاقد دینداری اند‌، هر چند که مدعی دین و شریعت و عمل به آن باشند.(انعام، آیات 140 تا 142) از همین‌رو خدا از آنها به عنوان محرومان از هدایت الهی یاد می‌کند که از چنین نعمتی محروم شده‌اند.(همان)
به سخن دیگر، اهل بدعت اصولا بر‌اساس دین و تعالیم و آموزه‌های وحیانی خدا عمل و رفتار نمی‌کنند هر‌چند که مدعی دینداری باشند و تظاهر به شریعت کنند؛ زیرا آنان دوست ندارند تا مطابق آموزه‌های دینی عمل کنند.(مائده، آیات 103 و 104) لذا خدا آنان را تهدید به عذاب الهی و دوزخ می‌کند تا دست از این رفتار زشت بردارند.(بقره، آیه 79؛ انعام، آیات 138 و 139)
اهل بدعت گرفتار «خسران» بوده(انعام، آیه 140)، و به سبب تعدّی و تجاوزگری‌، از محبت الهی محروم شده(مائده، آیه 87) و در نهایت از رستگاری ابدی بی‌بهره می‌شوند.(نحل، آیه 116)
همکاری با اهل بدعت و مبارزه با آنان
ماموریت پیامبر(ص) و عالمان دین، مبارزه با بدعت‌های دینی و تحریم‌ها و تحلیل‌های برخاسته از اوهام بشری با استفاده از عقل و علم الهی است که به نور هدایت فطری و نقل وحیانی در اختیار آنان است. (اعراف، آیات 32؛ انعام، آیات 143 تا
150)
مؤمنان نه‌تنها باید به مخالفت و مبارزه با بدعت و بدعتگذاران بپردازند، بلکه از هر‌گونه رفتاری که موافقت و سکوت در برابر آنان را به نمایش گذارد اجتناب کنند.
 اصولا از نظر قرآن، مؤمنان باید در کارهای نیک و تقوا با هم همکاری کرده و از تعاون در کارهای تجاوزگری و گناه پرهیز کنند.(مائده، آیه 2) 
بنابراین، هر‌گونه کتمان حق یا سکوت می‌تواند به عنوان گناه باشد؛ زیرا بر همگان است تا در چارچوب عقل و علم به امر ‌به‌ معروف و نهی از منکر قیام کنند تا گرفتار خشم الهی نشوند، چنان‌که اهل سکوت نسبت به اصحاب سبت، همانند قانون شکنان و بدعتگذاران‌، دچار مسخ به بوزینه شدند.(اعراف، آیات 163 تا 166)
بر مؤمنان است تا به مبارزه با اهل بدعت بپردازند. از جمله شیوه‌های مبارزه، روىگردانی از بدعتگذار است؛ چنان‌که پيامبر خدا می‌فرماید: إذا رأيتُم صاحِبَ بِدعةٍ فاكْفَهِرّوا في وجهِهِ؛ هرگاه بدعتگذارى را ديديد، به او رو تُرش كنيد. (كنز‌العمّال: ۱۶۷۶ )
همچنین پيامبر خدا می‌فرماید: مَن تَبَسّمَ في وجهِ مُبتَدِعٍ فقد أعانَ على هَدمِ دِينِهِ؛ هر كس به روى بدعتگذار لبخند بزند، به نابود كردن دين خود كمك كرده است.(بحار‌الأنوار، ج ۴۷‌،ص ۲۱۷‌، حدیث ۴)
در جایی دیگر ایشان می‌فرماید: مَن أرْعَبَ صاحِبَ بِدعةٍ مَلأَ اللّه ُ قلبَهُ أمْنا و إيمانا؛ هر‌كس بدعتگذارى را مرعوب سازد خداوند قلب او را از آرامش و ايمان پر می‌کند.(كنز‌العمّال: ۵۵۹۸) 
بر‌اساس آموزه‌های وحیانی، وظیفه علما به هنگام پدید آمدن بدعت‌ها سنگین‌تر است؛ چنان‌که پيامبر خدا‌(ص) می‌فرماید: إذا ظَهَرتِ البِدعُ في اُمّتي فلْيُظهِرِ العالِمُ علمَهُ‌، فمَن لَم يَفعلْ فعَلَيهِ لَعنةُ اللّه؛ هرگاه بدعت‌ها در ميان امّتم پديدار شوند بر عالِم است كه علم خود را آشكار سازد؛ هر كس چنين نكند، لعنت خدا بر او باد.(الكافي‌، ج۱‌، ص ۵۴، حدیث ۲‌)
در کتاب روایی وسائل الشيعة‌ـ به نقل از يونس بن عبد الرحمان‌ـ از امام باقر‌(ع) و امام صادق‌(ع) روايت شده که فرمودند: إذا ظَهَرتِ البِدعُ فعلَى العالِمِ أن يُظهِرَ عِلمَهُ‌، فإنْ لَم يَفعلْ سُلِبَ نورَ الإيمانِ؛ هرگاه بدعت‌ها سر برآرند، عالِم بايد علم و دانش خود را آشكار سازد و اگر چنين نكند، نور ايمان از او سلب مى شود.(وسائل‌الشيعة‌، ج ۱۱، ص ۵۱۱‌، حدیث ۹‌)
عامل بدعتگذاری
افزون بر هواهای نفسانی، وسوسه‌های شیطانی است که عامل اصلی بدعتگذاری است. ابلیس سلطه‌ای بر انسان ندارد مگر آنکه انسان خود ولایت و سلطه او را بپذیرد(ابراهیم، آیه 22) که البته ابلیس برای ایجاد سلطه از هر ابزار حق و باطلی استفاده می‌کند تا جایی که با سوءاستفاده از مقدسات و سوگند دروغ به خدا، حضرت آدم(ع) را وسوسه کرد تا بر خلاف حکم الهی از میوه درخت ممنوع بخورد و ضمن از دست دادن پوشش و گرفتار شدن به برهنگی از بهشت خویش هبوط کندد و اخراج شود و به شقاوت دنیوی گرفتار آید.(اعراف، آیات 12 تا 27؛ طه، آیات 117 تا 122)
بر‌اساس آموزه‌های وحیانی، مؤمنان حتی پیامبران هرگز به خود نمی‌خواندند بلکه مردم را به خدا دعوت می‌کردند تا اهل توحید و عبودیت برای خدا باشند؛ بنابراین، کسانی که دکانی برای خویش می‌گشایند، اهل بدعت هستند؛ چنان‌که امام صادق‌(ع) می‌فرماید: مَن دعـا النـاسَ إلى نفسِه و فيهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ؛ هر كه مردم را به خود فرا خواند، حال آنكه در ميان آنان داناتر و عالم‌تر از او هست، بدعتگذارى گمراه است.(تحف‌العقول، ص ۳۷۵‌)
از نظر آموزه‌های اسلامی عمل بدعتگذار حتی به ظاهر دینی باشد، باطل است؛ چنان‌که پيامبر خدا می‌فرماید: إنَّ اللّه َ تعالى لا يَقبَلُ لصاحِبِ بِدعةٍ صَوما و لا صَلاةً و لا صَدَقةً و لا حَجّا و لا عُمرةً و لا جِهادا و لا صَرْفا و لا عَدْلاً؛ خداوند از بدعتگذار نه روزه‌اى مى پذيرد، نه نمازى، نه صدقه‌اى‌، نه زكاتى، نه حجّى، نه عمره‌اى، نه جهادى، نه توبه‌اى و نه فديه‌اى.(كنز‌العمّال: ۱۱۱۵‌)
همچنین پيامبر خدا می‌فرماید: عَملٌ قليلٌ في سُنّةٍ خيرٌ مِن عملٍ كثيرٍ في بِدعةٍ؛ عمل اندك مطابق با سنّت، بهتر است از عمل بسيار كه با بدعت همراه باشد.(الأمالي للطوسي‌، ص ۳۸۵ ‌، حدیث ۸۳۸‌)
بدعتگذار به‌ویژه وقتی آن را سنت می‌کند و دیگران را به سوی آن دعوت می‌کند، توبه‌اش پذیرفته نیست؛ زیرا وزر دیگران نیز بر گردن اوست. پيامبر خدا می‌فرماید: أبَى اللّه ُ لصاحِبِ البدعةِ بالتّوبةِ؛ خداوند توبه بدعتگذار را نمى‌پذيرد.(بحار‌الأنوار، ج ۷۲‌، ص ۲۱۶‌، حدیث ۸‌)