دولت شهیـد رئیسی انحصارطلبی در فرهنگ و هنر را شکست داد
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت شهید سید ابراهیم رئیسی دعوت ما را پذیرفت و به کیهان آمد و در گفتوگویی صریح و تفصیلی به تشریح رویکردها و دستاوردهای وزارتخانه متبوع خود در دولت سیزدهم پرداخت. او در این مصاحبه، با تأکید بر فرهنگی بودن انقلاب اسلامی و نقش رهبران فرهنگی آن، آرمانهای حکمرانی فرهنگی را تشریح و به چالشهای پیش روی دولت شهید رئیسی، از جمله شیوع کرونا و جنگ ترکیبی سال ۱۴۰۱، اشاره کرد. اسماعیلی همچنین از دستاوردهای مختلف مدیریت فرهنگی دولت شهید رئیسی طی سه سال فعالیت سخن گفت؛ ازجمله احیای کارخانه کاغذ مازندران، توزیع عادلانه امکانات و توجه دولت به هنرمندان، افزایش تولید محتوای فرهنگی و شکستن انحصار جغرافیایی تولیدات هنری به عنوان بخشی از دستاوردهای دوره مسئولیتش سخن گفت و به تبیین اقدامات صورتگرفته در راستای عدالت فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی و تدوین اسناد بالادستی در حوزههای مختلف هنری میپردازد.
محمد محمدی
آقای اسماعیلی لطفاً برای آغاز گفتوگو بفرمایید که از نظر شما آرمان و ایدهآل حکمرانی نظام اسلامی در حوزه فرهنگ و هنر چگونه باید باشد؟
ضمن سلام خدمت عزیزان و همکارانمان در مؤسسه کیهان، جا دارد همین ابتدا از همه همراهیها و حمایتهایی که این مجموعه از کل دولت شهید رئیسی داشتند یاد کنم. شاید بارها این جمله را از آیتالله شهید ابراهیم رئیسی شنیدم که زبان به تمجید از همکاری دوستان خوبمان در روزنامه کیهان بهویژه آقای شریعتمداری گشودند و بارها به من پیغام میدادند که «از ایشان تشکر ویژه کنید.» و در آن دوره که به هر حال فضای رسانهای، عموماً با دولت همراه نبود، کیهان این حمایت را از شخص آیتالله شهید و دولت ایشان داشتند. بعد از شهادت ایشان نیز در یک سال اخیر انصافاً این مسیر را ادامه دادند که من جا دارد از این فرصت استفاده کنم و این تشکر را به عنوان وظیفه خودم اعلام نمایم.
حوزه فرهنگ در جمهوری اسلامی با یک ایدهآلهای مهمی شکل گرفته است، چون اساساً انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. به طور مثال در حوزه جامعهشناسی انقلاب و قبل از پیروزی انقلاب، نظریهها عمدتاً مبتنی بر مباحث ساختاری و اقتصادی- چه با نگاههای مارکسیستی چه نگاههای غیرمارکسیستی- بود و بیشتر موضوعاتی مثل تضاد طبقاتی و جبر تاریخی و... را درنظر میگرفتند. اما در ادبیات علوم سیاسی نگاه فرهنگی به انقلابها با انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؛ چون اساساً زمینههای پیدایش انقلاب اسلامی فرهنگی-دینی بود و در عین حال رهبرانش هم شخصیتهای برجسته فرهنگی بودند. برای نمونه امام راحل عظیمالشأن ما در دهه سوم و چهارم حیات شریف خود مهمترین کتابهای عرفانی تفسیری را نوشتند. یک شخصیت فرهنگی جامع دیگر رهبر عزیز انقلاب است که یک نویسنده و ادیب برجسته هستند و در دهه ۴۰ مهمترین آثار فرهنگی را در حوزه دولت اسلامی از اندیشمندان غیرایرانی ترجمه کردند و این افتخار بزرگیاست. یا سطح ارتباطشان با فرهیختگان؛ مثل خاطراتی که جلال آلاحمد از روابط با ایشان داشته. همچنین هر سال بزرگترین محافل شعری در محضر ایشان تشکیل میشود؛ بعضی از جلسات که حضور داشتیم نزدیک به ۶ ساعت ادامه یافت. و یا بازدیدهای چندساعته و دقیق از نمایشگاه کتاب و...
با توجه به انقلابی که در این سطح از مطالبات فرهنگی گسترده بوده اما وقتی شما وارد حوزه عملکرد میشوید، نسبت خیلی مستقیمی بین حوزه اجرا و عملکرد با این منویات و این مشی و این سلوک حکمرانی وجود ندارد به همین دلیل نیز اغلب معظمله در طول این سالها از حوزه فرهنگ و محصولات فرهنگی مطالباتی را بیان میکردند. گاهی ابراز نارضایتی میکردند، با حضور شخصیتی مثل آیتالله رئیسی اما این توقع بود که حالا اگر یک شخصیتی که شاگرد رهبر انقلاب است و خودش فقیه مجتهد است، کاملاً قرار است سیره و سلوک و حکمرانی مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی را پیاده کند، طبیعتاً این توقع بهوجود آمد که حوزه فرهنگ و هنر هم درقیاس با دورههای قبل بیشترین نسبت را به مبانی انقلاب پیدا کند.
این در واقع مطالبه درستی بود که جبهه انقلاب و من این توفیق را داشتم هم سال ۹۶ و هم ۱۴۰۰ برنامههای فرهنگی-اجتماعی آیتالله رئیسی را تحت نظارت ایشان برای حضور در انتخابات تدوین و تنظیم و منتشر کردم. در آستان قدس از طرف ایشان رئیس دفتر تحقیقات فرهنگی اجتماعی بودم و در قوه قضائیه همین حوزه کارهای فرهنگی رسانهای و مرتبط با ایشان را دنبال میکردیم. کاملاً نسبت به مشی فکری و فرهنگی آیتالله شهید یک تجربه عینی و عملی داشتم. به همین دلیل توقع این بود که آن نواقصی که احساس میکردیم در حوزه حکمرانی فرهنگی وجود دارد را بتوانیم برطرف کنیم و حرکت روبه جلو داشته باشیم.
قبل از آن، چه نسبتی بین عملکرد فرهنگی دولت و آرمانهای انقلاب در حوزه فرهنگ وجود داشت؟
میخواهم این ادعا را داشته باشم و با قطع یقین عرض میکنم که در برخی از دورههای ۸ ساله، مشی فرهنگی دولتها هیچ نسبتی با آرمانهای انقلابی نداشته است! گاهی از من میپرسیدند دلیل شکاف نظری بین اندیشههای رهبر انقلاب به عنوان سیاستگذار اصلی و کلان کشور در حوزههای مختلف بهویژه حوزه فرهنگی با نگاه آن دولتها و شخصیتهای مسئول در آن دولتها چیست؛ پاسخ، شکاف تعمیق پیدا کرده میان آرمانهای نظام حکمرانی و اهداف نظام جمهوری اسلامی با عملکرد حوزه اجرائی بوده است. به طور مثال وزیر ارشاد اول دولت آقای هاشمی در پی اعتراضات مکرر رهبر انقلاب و جریانهای مذهبی مجبور به استعفا شد اما همین آدمی که آن روز به دلیل این شکافهای نگاه فرهنگی از دولت استعفا داده بود، ۵ سال بعد رئیسجمهور میشود. طبیعی است که آن بنمایههای متفاوت، زمینه ظهور و بروز بیشتری پیدا کند.
دو نگاه به دولت و حکمرانی وجود داشت، نگاهی به عنوان ناظر تنظیمگر و نگاه دیگر به عنوان حامی حوزه فرهنگ. قبل از آیتالله رئیسی یک نگاه جدی در بخشهای مهمی وجود داشت که دولت را در حوزه فرهنگ نافی هر نوع نقشی میدانست. به همین دلیل تلاش میکردند مدیریت دولت و حاکمیت در حوزه فرهنگ هر روز نسبت به گذشته ضعیفتر باشد. برای نمونه؛ آقای حسین صفارهرندی که سابقه حضور در کیهان هم دارند، در سال ۱۳۸۴ وقتی وزیر فرهنگ شده بودند اقتصاد گردش پول در حوزه کتاب حدود ۲۵۰ میلیارد تومان بود که البته آن روز با آن قیمتها، وزارت فرهنگ سال ۸۴ برای تنظیمگری و نظارت و حمایت در حوزه کتاب ۸۰ میلیارد تومان در اختیار داشت، یعنی حدود یکسوم اما سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت وزارت ارشاد گرفتم، اقتصاد کتاب چیزی حدود ۸۵۰۰ میلیارد شده بود که درصد رشدش چه به لحاظ قیمت و چه به لحاظ حجم اقتصادی که گسترش پیدا کرده اصلاً قابل قیاس نیست. درحالی که وزارت ارشاد ۳۰ میلیارد تومان برای تنظیمگری در اختیار داشت. در همین حوزه کتاب در دوره اصلاحات از کدام ناشران حمایت شده است؟ زمین در اختیارشان قرار گرفت، ساختمان در اختیارشان قرار گرفت، کاغذ رایگان در اختیارشان قرار گرفت بدون هیچگونه نظارتی.
یکی از چالشهایی که شما و کل دولت شهید رئیسی با آن مواجه شدند، بحث شیوع ویروس کرونا بود. در حوزه واکسیناسیون دیدیم که دولت شهید رئیسی تحول ایجاد کرد و با چند برابر شدن تزریق واکسن بعد از روی کار آمدن شهید ابراهیم رئیسی، ایشان منجی مردم از ویروس کرونا شدند. اما در حوزه فرهنگ و هنر چه اقداماتی شد؟
روز ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ به مناسبت روز سینما به تلویزیون دعوت شدم؛ به شهید رئیسی گفتم یک هدیهای به من بگویید که به این مناسبت به هنرمندان اعلام کنم. ایشان از من خواستند تا پیشنهاد بدهم، من هم گفتم که اعلام کنید دولت ۵۰۰ میلیارد تومان به سینماگران کمک خواهد کرد. شهیدرئیسی گفتند عدد زیادی هست، اما گفتم ما حدود ۸۰ هزار عضو صندوق داریم، به هرکدام از اینها بخواهیم سه چهار میلیون تومان هم بدهیم تا این هنرمندان زندگیشان را در این شرایط سخت اقتصادی سال ۱۴۰۰ حفظ کنند بایستی ۵۰۰ میلیارد تومان به صندوق هنرمندان بدهیم که پرداخت شد. در چند نوبت به هنرمندان کمکهای یک میلیونی، یک و نیم میلیونی و... کردیم تا کرونا خوابید. این اتفاق مهمی بود. عید نوروز سال بعد هم کمک هزینه به همه هنرمندان کشور دادیم که عضو صندوق هنر بودند و این یک مقدار فضا را عادی کرد.
کرونا باعث شده بود که ادبیات حوزه فرهنگ و هنر تغییر کند. مثلاً به ما میگفتند که دیگر کسی نه سینما میرود و نه سینما میسازد. من روزی که وزارت فرهنگ را تحویل گرفتم ۵۴۰ تا سینما در کشور فعال بود و روزی که تحویل دادم یعنی در کمتر از سه سال تقریباً یک رشد دو برابری پیدا کرد. ما برنامه داشتیم تا پایان دولت در ۱۴۰۴ این آمار به ۱۰۰۰ سالن برسد.
به هر حال میخواهم بگویم هم کرونا را شکست دادیم و هم از کرونا وارد یک دوره چالش دیگر شدیم؛ سرگردانی انتشار آثار هنری و یافتن راهحلهای دیگر برای کسب درآمد. چند اقدام کلان در ذهنم بود که اتفاق بیفتد. یکی این بود که مرجعیت فرهنگ و هنر به وزارت ارشاد برگردد. وزارت ارشاد نقش هدایتگری، نقش نظارتی، نقش تنظیمگری و نقش حمایتیش تقویت بشود. مثلا در حوزه نمایش خانگی دولت آقای روحانی از سالهای ۹۵، ۹۶ برای اینکه مرجعیت را از صداوسیما بگیرد، پلتفرمها را تقویت کرد. برای اینکه مخاطبان تلویزیون به پلتفرمها و جاهایی که تقریباً هیچ نظارتی نداشتند متمایل شوند؛ این نگاه همهجا دنبال میشد، یعنی همان که عرض کردم؛ یک نگاه جمهوری اسلامی و حاکمیت و رهبر انقلاب بود که دولت نقش نظارتی، حمایتی و تنظیمگری دارد و یک نگاه دیگر این بود که دولت را نافی هرگونه نقشی در حوزه فرهنگی میدانند. آقای روحانی در زمان ریاستجمهوری، جملهای گفت که خیلی مهم بود: «ما حق نداریم مردم را بهزور به بهشت ببریم.» به همین دلیل هم رهاسازی حوزه فرهنگ اتفاق افتاد. اما موقعی که وزارت ارشاد را تحویل دادم بودجه این وزارتخانه ۱۷ برابر افزایش یافت. یعنی ابتدا ۱۲۰۰ میلیارد بودجه در اختیار ما بود اما روزی که تحویل دادیم این رقم را به ۲۲ هزار میلیارد تومان رساندیم. این درحالی است که طبق تورم ۱۲۰۰ میلیارد نهایتاً باید میشده ۴۰۰۰ تا ۳۰۰۰ میلیارد.
یکی از شعارهای دولت شهید رئیسی، عدالت فرهنگی بود. در این زمینه چه اقداماتی شد؟
ما این نقش را به حوزه فرهنگ و هنر برگرداندیم. مثلاً بررسی کردیم یک بخش مهمی از حوزه فرهنگ و هنر در کشور از هیچ نوع حمایتی برخوردار نبود! دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عملاً تبدیل شده بود به جایی که فقط به بخشهای خاصی از هنرمندان سرویس میداد. ما یک شعاری را گذاشتیم به عنوان اقدام بعدی که آن عدالت فرهنگی بود. من ۲۵۰ سفر به شهرستانهای کشور داشتم.
خدا بیامرزد شهید آلهاشم را، سال ۱۴۰۲ گفته بود که آقای وزیر ۱۱بار به استان ما آمده و هر ۱۱بار هم در تبریز متوقف نشده و به شهرهای کوچک رفته است. ما در استان آذربایجانغربی و شهرستان سردشت که شهر مظلومی است و تنها شهر شیمیایی دنیاست یک مجموعه با عنوان هفتمتیر که از بین رفته بود را ظرف سه چهار ماه با ۲۰ میلیارد هزینه درست کردیم. یک هنرمند پیشکسوت اهل سنت (خدر قادری گرماوی) در یکی از روستاهای سردشت زندگی میکند که ما به منزلش رفتیم و نشان درجه یک هنری به وی دادیم. این کار مثل بمب توی مناطق کردنشین صدا کرد که وزیر فرهنگ بلند شده آمده در یک روستای مرزی به یک پیرمرد 107 ساله درجه یک هنری داده است. قبلاً توجه دولت فقط به هنرمندان خاصی بود اما دولت شهید رئیسی این انحصار را شکست. رفتم در شهرضا، یک پیرمرد روستایی دیدم (حسینعلی شبانپور) پدر شهیدی حدودا 90 ساله است و به زیبایی آواز میخواند و چوپان است. گفتم من باید به دیدن او بروم. وقتی به او گفتند وزیر فرهنگ و ارشاد به دیدنت میآید، گفته بود وزیر اگر تا ساعت ۹ میآید، بیاید، چون من بعدش میخواهم گلهام را ببرم بیرون! من رفتم دیدمش و نشان درجه یک هنری به او دادیم.
در دولت شهید رئیسی از این نوع هنرمندان حمایتهای زیادی شد. قبل از دولت سیزدهم ما یک بررسی کردیم و دیدیم ۹۰ درصد فیلمهای سینمایی لوکیشنهایشان مناطق بالانشین تهران است. ما این انحصار را شکستیم و در جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۲ که برگزار کردیم ۸۰ درصد فیلمها خارج از تهران بودند. من روزی که کار در وزارت فرهنگ را شروع کردم یک نفر در جلسهای به من گفت که شما اگر خیلی هنر کنید سالی پنج تا فیلم سینمایی ارزشی بسازید! چون ظاهرا ظرفیت کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و... همین است. این درحالی است که وقتی وزارت فرهنگ را تحویل دادیم، در چهلودومین جشنواره فیلم فجر 25 فیلم مستقیم در حوزههای ارزشی ساخته شد ازجمله راجع به هفت نفر از سرداران شهید فیلم داشتیم که بخشی از آنها نیز به جشنواره اخیر رسید. همچون فیلم شهید صیاد و سایر فیلمها که فارابی دوره ما از آنها حمایت کردند.
خانم انسیه شاهحسینی یک روز آمدند و پیرامون رمان معروف حوض خون صحبت کردند. ایشان به من گفتند: من خودم از جمله افرادی بودم که لباسهای مجروحان جنگی را میشستیم. ایدهای که داشتند را مطرح کردند و همچنین گفتند: من ده سال است که فیلم نساختم. برای ساخت این فیلم عدد بالایی هم نیاز بود بالاخره چون لوکیشن جنگی میخواست اما ما و بنیاد شهید با همکاری هم این عدد را فراهم کردیم و این فیلم ساخته شد که حضرت آقا هم در یکی از صحبتهای دفاع مقدس به این فیلم اشاره کردند و فرمودند: «من شنیدم این فیلم حوض خون دارد ساخته میشود.» یعنی ما آنقدر در این بحث جلو برده بودیم که حضرت آقا در هر جلسهای که برای کنگره شهدای استانی خدمت ایشان میرسیدند، آنجا میگفتند که حتما فیلم بسازید.
در دولت شهید رئیسی برخلاف خیلی تبلیغات صورت گرفته، توجه ویژهای به حوزه موسیقی شد. تا جایی که به یاد داریم، تنها در دولت شهید رئیسی بود که یکی از مقامات (شخص شما) به طور مستقیم مانع از برهم خوردن قانونی یک کنسرت موسیقی شد. همچنین این دولت تلاش زیادی برای به ثمر رسیدن سند موسیقی داشت...
بله، به هر حال موسیقی حوزهای است که متشرعین ما کمتر به آن اقبال دارند اما ما برای شهدای استان قم سمفونی ویژه شهدای استان قم ساختیم. به طوری که در تالار وحدت پر بود از خانوادههای شهدا که این به جای عرف معمول دست و سوت که میکشند آنجا سلام و صلوات وگریه بود. به غیر از سمفونی ویژه شهدای استان قم که ساختیم، برای چند تا از کنگرههای شهدای دیگر نیز آثاری ساختیم. توجه به موسیقی نواحی نمونهای دیگر از عدالت فرهنگی بود که ما مدنظر داشتیم.
ما یک مسئلهای داشتیم که در همه حوزهها اسناد بالادستی نداشتیم اما برای اولینبار در دولت آیتالله رئیسی در همه حوزهها سند بالادستی ابلاغ شد. به طور مثال حوزه موسیقی ۴۵ سال بود تکلیفش روشن نبود، همه گویا با رودربایستی با هم صحبت میکردند. هم قبول داشتند و هم نداشتند. برای اولینبار در دولت آقای رئیسی سند ملی موسیقی آماده شد و در شورای عالی انقلاب فرهنگی تمام سند ملی موسیقی مبتنی بر نظریات فقهی و با توجه به کتاب غنا و موسیقی تدوین و تنظیم شد و در نهایت در شورای عالی انقلاب فرهنگی که مدیر حوزه علمیه قم و رؤسای سه قوه و شخصیتهای فرهنگی مورد اعتماد حضور دارند، تصویب شد تا توسط شهید رئیسی ابلاغ شود. سند موسیقی و سند تئاتر در آستانه ابلاغ بود اما بقیه هنوز مانده بودند. در این یک سال ابلاغ نشده است ولی همه اینها را ما آماده کردهایم.
در حوزه دیپلماسی فرهنگی چطور؟
در دیپلماسی افرادی را به عنوان رایزنیهای فرهنگی از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات به کشورهای مختلف بردم که واقعا برای جمهوری اسلامی آوردههای بسیار داشتند. به طور مثال ما الان در فرانسه یک رایزن فرهنگی بسیار خوب داریم که نمونهای از سایرین است.
یکی از اقدامات ارزشمند احیاء کارخانه کاغذ مازندران بود. چگونه این کار انجام شد؟
کارخانه مهمی را با هدایت آقای دکتر مخبر احیا کردیم. در کارگروه کاغذ که من، وزیر صمت و وزرای دیگر بودند و همچنین طبق اقتضائات مدیرعامل بانکها نیز بودند، همانجا آقای مخبر، مدیر اجرائی درجه یک، تلفن زدند به مدیرعاملی که در جلسه نبود و گفتند تو موظفی تا مثلاً ۲۴ ساعت نقدینگی این کارخانه را تأمین کنی. بالاخره کار اجرائی با پیگیری، پیگیری و پیگیری حل میشود. از خواب و استراحت و از این نوع سفرهای تفریحی یا نمایشی، هیچچیزی در نمیآید.
ما برنامه داشتیم در پایان سال ششم بزرگترین صادرکننده کاغذ در منطقه باشیم. حجم همه نوع کاغذی که در همهجا استفاده میشود در ایران حدود ۲۵۰ هزار تا است.
کارخانهای در خوزستان دنبال میکردیم که به تنهائی ۲۲۰ هزار تا به ما میدهد که با این، ظرفیت ما به بالای ۴۵۰ هزار تا میرسید. البته ما به این هم اکتفا نکردیم. من به کشور ونزوئلا سفر کردم که در آنجا معروف است که شما میخ بیندازید زمین، آنقدر خوش آبوهواست که سال بعد تیرآهن 18 میدهد!
آنجا وزیر فرهنگ این کشور به من گفت که برای یک کارخانه کاغذ ۶۰۰ هکتار جنگل اختصاص داده بودند و کارخانه را نیز با آخرین فناوریها از اتریش و آلمان تجهیز کرده بودند اما به دلیل تحریم از سال ۲۰۱۶ به بعد این کارخانه با وسایل وکیوم شده بلااستفاده بود و دانش فنی راهاندازی را نداشتند. ما رفتیم بررسی کردیم و متوجه شدیم این کارخانه ظرفیت تولید کاغذش ۳۰۰ هزار تاست.
به سفر اشاره کردید... این روزها مسافرت برخی مسئولین خیلی انتقادآمیز شده است!
بله... البته این را عرض کنم که ما وقتی سفر میرفتیم مثل این سفرهای طولانی برخی دوستان که نبود؛ مثلا من چهارشنبه میخواستم بروم، آقای رئیسجمهور گفتند که یکشنبه باید در جلسه هیئتدولت حضور داشته باشید. گفتم من با این هواپیما بروم آنجا و برگردم فقط حدود ۴۰ ساعت در هوا هستم! باور کنید من کل اقامتم در ونزوئلا با هفت یا هشت ساعت اختلاف ساعت با ایران به کمتر از ۳۰ ساعت رسید و بیش از ۴۰ ساعت نیز در هوا بودم. دفعه بعد نیز که رفتیم، یک گروه فرستادم آنجا و بررسی کردند و یک طرح مطالعاتی آوردند که با حدود مثلا ۱۵۰میلیون دلار سرمایهگذاری در آنجا حاضر بودند ۵۰ درصد مالکیت کارخانه را به ما بدهند و همه چیز نیز آماده بود.
اگر تولید آن کارخانه آغاز میشد ما سالی ۳۵۰ هزار تن کاغذ آنجا داشتیم و تمام آمریکای جنوبی را میتوانستیم پوشش بدهیم. من معتقدم که خداوند برکت میدهد، شما یک قدم کوچک بردارید دروازههای بزرگتری برای شما از توفیقات باز میشود. این قضیه تولید کاغذ دقیقا همین بود. از قضا بعدتر مدیران روزنامه ایران را که فرستادم آنجا، مدیر مسئولش با تیم کارشناسی گفتند این سرمایهگذاری کاملا به صرفه است و در مدت دو سال تمام سرمایه ما برمی گردد.
عملکرد دولت شهیدرئیسی در حوزه کتاب چگونه بوده است؟
در حوزه کتاب نیز همین نسبت خوب را داشتیم. ما ظرفیت انتشار کتاب را از ۹۰ هزار مجوز در سال رساندیم به بالای ۱۲۰ هزار کتاب، به طوری که در همین سه سال با عددهای قبلی قابل مقایسه نبود. ما حمایت از مؤلفین را شروع کردیم، صندوق هنرمندان در حوزه رسانه کلاً ۴۰۰۰ تا روزنامهنگار داشت اما زمانیکه تحویل دادیم ۱۲هزار نفر بودند. ما مگر چقدر خبرنگار داریم، کل خبرنگاران در کشور عددش حدود ۱۷ یا ۱۸ هزار تاست که تعدادی از آن در نهادهای دولتی هستند مانند صداوسیما، ارشاد، خبرگزاریهای وابسته قوه قضائیه و مجلس و...
در حوزه سینما چه اقداماتی داشتهاید؟
در مورد حمایتهای حوزه سینما در بنیاد فارابی وزیر نفت را آورده بودم جهت حمایت که یک وزیر ارشاد سابق توئیت کرده بود که وزیر کشاورزی هم عضو هیئت امنای فارابی میکردید. جا دارد واقعا از آقای اوجی تشکر کنم، ما بیش از ۳۰۰۰ میلیارد تومان پول از مسئولیتهای اجتماعی وزارت نفت گرفتیم برای تأمین زیرساختها. سالنهایی که ما در ارومیه، ساری، یزد، کرمان و... افتتاح کردیم با قطعیت و یقین عرض میکنم که فناوریهایی که در آنها بهکار رفته است از سالنهایی که در اروپا افتتاح شده بالاتر است.
بچههای دانشگاه شریف آمدند مثلاً در یزد یک سن بینظیری ساختند که چهار کامیون همزمان میتواند برود روی آن. همچنین مثلاً یکی از سالنهای موسیقی اصلا نیاز به استفاده از میکروفون ندارد. سالن طوری تعبیه شده است که صدا به صورت عادی به همه میرسد.
و در زمینه کتابخانهها، تئاتر، هنرهای تجسمی، معماری و...؟
پیرامون ساختار کتابخانهها؛ ما منابع جدیدی را آوردیم، چون منابع برخی دولتهای قبلی برای تبلیغ مجموعه استفاده میشدند. اما ما منابع جدید و مضاعف آوردیم در زیرساختهای فرهنگی استفاده کردیم. در حوزه تئاتر ما نزدیک به ۱۰ هزار مجوز تئاتر در سال صادر کردیم، در حوزه موسیقی همین اتفاق افتاد. همچنین در هنرهای تجسمی و معماری اگر بخواهم اشارهای داشته باشم؛ همه ما در شهرها درخصوص معماری گلایه داریم اما برای اولینبار در جمهوری اسلامی سند معماری را تنظیم کردیم همچنین معماری را جزء شاخههای هنری قرار دادیم و در آنجا موظف کردیم که هر مجموعه ساختمانی ساخته میشود پیوست فرهنگیاش نیز باید به تصویب ارشاد برسد. بنا داشتیم سال گذشته نخستین جشنواره هنر معماری را برگزار کنیم.
در ماجرای فتنه پاییز 1401 و سنگاندازیها بفرمایید که چه اقداماتی را انجام دادید؟
راجع به فتنه ۴۰۱ این را عرض کنم که من تنها وزیر فرهنگی در تمام دورههای جمهوری اسلامی هستم که نه از طرف یک مجموعه بلکه از طرف چهار مجموعه غربی تحریم شدهام. من را اتحادیه اروپا، آمریکا و بریتانیا تحریم کرده حتی کانادا نیز مرا تحریم کرده است. مرا به این دلیل تحریم کردند که ما این شاخ تحریم فرهنگی هنری آنها را در جنگ ترکیبی ۱۴۰۱ شکستیم. اینها در همه کشور و به همه هنرمندان فشار وارد میکردند. تلاش میکردند که کسی برای برنامه اجرائی هنری نیاید و اجرائی صورت نگیرد. یک وقت من به هنرمندان گفتم که بیایید و برنامهها را اجرا کنید که یکی پیام ویدیویی داد که ما عزاداریم و حال نداریم برایت برقصیم! اگر خاطرتان باشد خیلی این ویدیو چرخید. آن روزها هرکس به من میرسید میگفت آقا شما جشنوارهها را تعطیل کن چون کسی نمیآید! اما ما ایستادیم و جشنوارههای فرهنگی هنری ۱۴۰۱ را برگزار کردیم، آن هم بدون وقفه و با پرشکوهترین وضعیت. همین جشنواره تئاتر فجر را که برگزار کردیم به حدی استقبال شده بود که مردم در سالن روی زمین نشسته بودند. هدف پروژه تحریم این بود که بگویند حوزه فرهنگ و هنر تعطیل است چون برخی هنرمندان و سلبریتیها که سردمدار این کار بودند فعالیتها را تحریم کردهاند اما ما شاخ تحریم فرهنگ و هنر را شکستیم. البته در مقابل هر جایی دستش رسید ما را تحریم کرد که البته این هم از توفیقات این کار بوده است. برخی به ما میگویند که آیا شما در مبارزه با جنگ فرهنگی موفق بودید که من گفتم من خیلی نمیفهمم ولی این نشانه را دارم که چهار مجموعه آمریکا، اروپا، انگلیس و کانادا ما را تحریم کردند.
آخرین سؤال درباره شخصیت شهید رئیسی است. با توجه به ارتباطی که پیش از دولت نیز با ایشان داشتید، بفرمایید.
نکته اول اینکه آقای رئیسی خلوتش خیلی زیباتر از جایگاه بیرونیاش بود؛ توسل، توکل، تکلیفگرایی، صداقت، تواضع و هر صفت خوبی را که برای هر مؤمنی میتوان گفت را ما در ایشان دیده بودیم.
قبل و بعد از ریاستجمهوری تکلیف محرز شد و یک جمله به ما گفتند. فرمودند: «همانطور که فردا صبح میدانم دو رکعت نماز صبح بر من واجب است، همانطور نیز حضور در انتخابات بر من واجب است.» درانتخابات سال 1396 درحالی که همه حتی دلسوزان گفتند برای چه میخواهید بیایید چون هرکس با رئیسجمهوری دور دوم رقابت میآید، شکست میخورد.
بیشک، شهید رئیسی نهتنها یک سیاستمدار، بلکه شخصیتی متوکل و تکلیفگرا بود که بالاترین رأی را در انتخابات ۱۴۰۰ کسب کرد. ایشان با قبول مسئولیت ریاستجمهوری، بزرگترین فداکاری را برای انقلاب اسلامی رقم زد، درحالی که پیش از آن در مقام نظارت و مطالبهگری در قوه قضائیه خدمت میکرد.
ایشان تفاوت میان دو جایگاه را اینگونه ترسیم میکرد که در یکسو مسئول پاسخگویی به ۸۵ میلیون نفر است و در سوی دیگر، نظارت. موفقیت ایشان در گرو ولایتپذیری محض بود؛ او خود را سرباز بیچونوچرای رهبر انقلاب میدانست. هرگاه رهبر معظم انقلاب سخنرانی یا جلسهای داشتند، فردای آن روز دستورالعملهای ایشان را به دولتمردان ابلاغ میکردند و پیگیر اجرای آنها بودند. ایشان در پاسخ به یکی از آقایان که گفت بین شما و آقا هماهنگی وجود دارد، فرمودند: «هماهنگی نیست، بلکه یک آهنگ وجود دارد؛ آهنگ رهبر. ما همه تابع این آهنگ هستیم.» این جمله، عمق باور و تبعیت ایشان از ولایت را نشان میدهد.