کد خبر: ۳۱۰۲۰۶
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۵

اخبار ویژه

 
 
سیاه‌‌بازی تازه روزنامه اعتماد برای سفیدشویی ترامپ و توافق به هر قیمت!
 
در حالی که مواضع ترامپ علیه ایران از همه مقامات آمریکایی تندتر است، روزنامه اعتماد «اختلاف در تیم ترامپ» را تیتر اول خود کرد و سپس در تیتر دو خود، از قول عباس آخوندی نوشت: زمان توافق اهمیت دارد و اگر امروز توافق کنیم، بهتر از فرداست(!)
این تحریفگری آشکار از سوی روزنامه وابسته به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، در حالی است که شب قبل از تیترهای روزنامه اعتماد، ترامپ تصریح کرد برنامه هسته‌ای و غنی‌سازی ایران باید کاملاً برچیده شود. او ضمناً با صدور دستور 182 تحریم ظرف صد روز، بارها به گزافه‌گویی و تهدید نظامی هم پرداخته است و با این وجود عوام فریب است که کسانی مدعی اختلاف در تیم ترامپ شوند و از این ادعا ضرورت توافق (به هر قیمت و به هر شکل) را نتیجه بگیرند. این طیف همان‌هایی هستند که اگر اوباما می‌گفت توافق نکردن بهتر از توافق بد است، اینان در حد آقای ظریف و تبلیغات وزارت خارجه مدعی بودند هر توافقی بهتر از عدم توافق است و بدین ترتیب در کلاهبرداری برجامی آمریکا شریک شدند و امتیازات نقد دادند و عده‌های صد درصد نسیه خریدند و عاقبت هم دولت را با وضعیت دو برابر شدگی تحریم‌ها و تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای تحویل دادند.
اکنون پس از همه آن عبرت‌ها، روزنامه وابسته به الیاس حضرتی می‌نویسد: از قول حسن بهشتي‌پور نوشت: از منظر تاثير بر روند مذاكرات، مي‌توان گفت كه بركناري والتز از مشاورت شورای امنیت ملی به نفع ايران تمام شده است. هرچند اين تغيير ارتباطي مستقيم با پرونده ايران ندارد، اما خروج يكي از مخالفان جدي ديپلماسي با تهران از حلقه تصميم‌سازي كاخ سفيد، مي‌تواند فضاي تنفسي بيشتري براي ادامه گفت‌وگوها فراهم كند. به هر حال، اگرچه اين جابه‌جايي مستقيماً به مذاكرات مربوط نبود، اما مي‌تواند بر روند رايزني‌ها اثر مثبت بگذارد، چرا كه يكي از چهره‌هاي ضدايراني از اين معادله حذف شده است.
روزنامه اعتماد سپس از قول عباس آخوندي وزیر بی‌کفایت راه و شهرسازی در دولت روحانی نوشت: «اهميت زمان توافق/ اگر امروز توافق كنيم بهتر از فردا است.
وی می‌گوید: ترامپ برای ایران يك فرصت است اگر منطقش را بفهميد و در زمان مقتضي عمل كنيد. اين‌طور افراد چون تا حد زيادي كيش شخصيت دارند و شخص خودشان برايشان خيلي خيلي مهم است، بنابراين شناخت اين كيش شخصيت مهم است. 
آقاي ويتكاف مصاحبه طولاني‌اي با آقاي كارلسون دارد و مي‌گويد به ترامپ گزارش كه مي‌دهي، آن را داخل سطل آشغال مي‌اندازد. (ويتكاف معتقد است) تو بايد بفهمي، ترامپ چه مي‌گويد. ترامپ تجربه سي‌ساله خودش را به عنوان كارگزار اقتصادي به كار مي‌گيرد و به طرف مقابل مي‌گويد: «تو چه مي‌خواهي، چقدر حاضري بپردازي، تا كجا كوتاه مي‌آيي، در چه منطقه‌اي و با چه شرايطي مي‌خواهي و در چه شرايطي معامله را به‌هم مي‌زني.» مي‌گويد من در مورد ايران با ترامپ صحبت كرده‌ام كه تو از ايران چه مي‌خواهي؟ اين نگاه خيلي فرق دارد با يك نگاه صددرصد سياسي امنيتي اوباما يا بايدن كه در نظام‌هاي امنيتي رشد كرده‌اند. خط قرمزها را هم كه پرسيده ترامپ گفته «از ايران مي‌خواهم كه سلاح هسته‌اي نداشته باشد»؛ بنابراين تكليف من روشن است. به نظر من يكي از دلايل مثبت بودن اين موقعيت، اين است كه شما دور ميزي بنشينيد كه طرفين بدانند چه مي‌خواهند و قرار نيست براي مدت بي‌نهايت مذاكره كنند. البته ترامپ فردي نيست كه بخواهد تا ابد مذاكره كند.
وی افزود: اگر در دوره قبلي زمان به نفع ما بود، قطعاً اين دوره به ضرر ماست. اگر امروز توافق كنيم بهتر از فرداست چون فضاي نامعيني كه نهادها كمتر درگير هستند و اشخاص به جاي نهادها تصميم‌گيري مي‌كنند نظر اشخاص مي‌تواند خيلي سريع تغيير كند، بنابراين بايد بتوانيم در زمان كوتاه مذاكره را ببنديم.
آخوندی توضیح نداده در حالی که طرف آمریکایی اساساً غنی‌سازی و برنامه هسته‌ای در ایران را نفی می‌کند و هیچ تعهدی درباره لغو تحریم‌ها نمی‌دهد، توافق هر چه سریع‌تر دقیقاً یعنی چه و چه ارزشی برای ایران دارد؟!
یادآور می‌شود ترامپ در آخرین مصاحبه خود در پاسخ به این سؤال که «آیا هدف دولت شما از مذاکرات، محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران است یا برچیدن کامل آن؟»، گفت: برچیدن کامل آن. این تمام چیزی است که من می‌پذیرم. اکنون، یک نظریه جدید مطرح شده است که به ایران اجازه داده می‌شود برنامه هسته‌ای غیرنظامی داشته باشد اما من می‌گویم آنها نفت زیادی دارند، برای چه به آن نیاز دارند؟ می‌دانید، من تحریم‌هایی را اعمال کردم، اگر این را بدانید، من دو روز پیش تحریم‌های بسیار شدیدی را روی نفت اعمال کردم.
گزافه‌گویی ترامپ در حالی است که آمریکا یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت است و بنابراین باید بر اساس ادعای ترامپ، بیش از 160 نیروگاه هسته‌ای و برنامه غنی‌سازی این کشور را برچیند.
این نکته هم گفتنی است که الیاس حضرتی در آغاز مذاکرات در یک خلاف‌گویی آشکار مدعی جذب سرمایه‌گذاری دو هزار میلیارد دلاری در صورت توافق با آمریکا شد. این اظهارات غلط (به قصد جذاب‌سازی مذاکره با طرف عهدشکن برجام) با اعتراض گسترده کارشناسان و حتی حامیان دولت مواجه شد.
 
 
نفیو: ترامپ نمی‌تواند به خاطر تحریم ایران با چین در بیفتد 
 
ریچارد نفیو معمار تحریم‌های ضدایرانی و مذاکره‌کننده ارشد سابق آمریکا در دوره بایدن و اوباما نوشت: پیام تهدیدات اخیر نفتی ترامپ به ایران چیست؟ بیایید درباره این موضوع صحبت کنیم. این بحث ممکن است در ابتدا موشکافانه و فنی به نظر برسد، اما لطفاً همراهی کنید، چون نکته‌ای بزرگ‌تر در آن نهفته است.
ترامپ گفته است: هر کشوری که از ایران نفت بخرد، اجازه نخواهد داشت هیچ‌گونه تجارت یا دادوستدی با ایالات متحده داشته باشد. این‌جا چند مسئله وجود دارد.پیش از هر چیز، اگر منظور واقعی او چیزی باشد که به‌طور دقیق «تحریم‌های ثانویه» نامیده می‌شود، آنگاه آنچه واقعاً تهدید کرده این است که هرکسی که با کسی که از ایران نفت می‌خرد تجارت کند، از دسترسی به بازار آمریکا محروم خواهد شد. و این دقیقاً همان چیزی است که «ثانویه» بودن تحریم را تعریف می‌کند. تحریم‌های اولیه آنهائی هستند که می‌گویند: «شما اجازه ندارید با ایالات متحده تجارت کنید، چون ما از رفتار x، y یا z شما خوش‌مان نمی‌آید.»
تحریم‌های ثانویه، اما می‌گویند: ایران بد است. هرکسی که با ایران تجارت کند هم بد است؛ و هیچ‌کس در آمریکا اجازه ندارد با کسانی که با ایران تجارت می‌کنند، همکاری داشته باشد. به همین دلیل بود که تحریم‌های ثانویه ما علیه بانک‌ها این‌قدر مؤثر بودند. ما به‌طور مؤثر به همه بانک‌های جهان گفتیم که باید بین تجارت با ایران و تجارت با آمریکا یکی را انتخاب کنید؛ و اغلب، آنها تجارت با آمریکا را انتخاب کردند. اینجا، آنچه گفته می‌شود این است: «شما می‌توانید با کسانی که از ایران نفت می‌خرند تجارت کنید، یا می‌توانید با ایالات متحده تجارت کنید، اما نمی‌توانید هر دو را همزمان داشته باشید.» 
وقتی این را در سطح کشوری می‌گویید... یعنی تحریم کامل چین؟ شاید؟ اما ببینید، گرچه این چیزی است که او گفته، شاید منظور واقعی‌اش این بوده که هرکسی که از ایران نفت بخرد، تحریم خواهد شد. این همان چیزی است که قانون فعلی ایالات متحده می‌گوید و اگر سند NSPM-۲ را مبنا قرار دهیم، همین حالا هم جزو سیاست رسمی است. شاید همه اینها فقط موشکافی من باشد. اما واقعاً این دقیقاً مشکل اصلی سیاست ایران ترامپ است: آیا واژه‌های او - یا دولتش - واقعاً اهمیت دارند؟ آیا سیاست فشار حداکثری در ژانویه اجرا می‌شد یا حالا اجرا می‌شود؟ 
هدف نهائی چیست؟ برچیدن کامل برنامه اتمی ایران؟ یا فقط غنی‌سازی تا سطح ۳.۶۷ درصد؟ یا فقط غنی‌سازی در خارج از ایران؟ یا غنی‌سازی در خارج آن هم به‌عنوان بخشی از یک کنسرسیوم؟ یا فقط توقف نظامی‌سازی برنامه هسته‌ای؟
من این‌جا در دنیای اندیشکده‌ها نیازی ندارم که حتماً پاسخ دقیق اینها را بدانم. اما دلم می‌خواهد بدانم. دانستن این موارد تحلیل را آسان‌تر می‌کند، اما پرسش اصلی، واقعی و جدی من این است: آیا درون دولت آمریکا کسی واقعاً پاسخ این پرسش‌ها را می‌داند؟ آیا واقعاً قصد دارند هرکسی را که با چین تجارت می‌کند تحریم کنند؟ یا اگر ما به جای تفسیر تحت‌اللفظی، باید به تفسیر آزاد و چرخش‌های رسانه‌ای توجه کنیم، آیا آنها واقعاً قصد دارند تمام تجارت آمریکا با چین را متوقف کنند؟ چون ما قبلاً دیدیم که تعرفه‌ها 
چه بر سر بازار آوردند، و به‌زودی خواهیم دید چه تأثیری بر قفسه‌های فروشگاه‌های آمریکا خواهند گذاشت و اگر تهدید‌های رئیس‌جمهور در عمل هیچ اهمیتی ندارند، چون کلماتش الزام‌آور نیستند و معلوم نیست واقعاً قرار است کاری انجام شود... خب... این یعنی چه درباره تعهد او برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای؟
 
 
روزنامه‌نگار کانادایی: تهدید و تحریم نتوانسته امنیت و ثبات ایران را به‌هم بزند
 
روزنامه‌نگار کانادایی در بازدید از تهران گفت: آنچه از رسانه‌های غربی شنیده‌اید را فراموش کنید ایران اصلاً شبیه کشورهای تحت تحریمی که دیده‌ام نیست
«دیمیتری لاسکاریس» وکیل و روزنامه‌نگار کانادایی‌، در یک فایل ویدئویی در یوتیوب در حال قدم زدن در بوستانی در شمال شهر تهران، نتایج مشاهدات میدانی خود را از وضعیت کلی ایران و شهر تهران با آنچه که در رسانه‌های جریان اصلی غرب تصویر می‌شود، از زمین تا آسمان متفاوت دانست.
او که برای شرکت در جشنواره بین‌المللی رسانه‌ای «صبح» به تهران سفر کرده می‌گوید: یکی از دلایلی که به ایران آمده‌ام علاوه ‌بر شرکت در جشنواره و سخنرانی در دانشگاه و...، موقعیت خاص و خطیری است که به خاطر تداوم نسل‌کشی جنایتکارانه در فلسطین، منطقه غرب آسیا در آن قرار دارد.
وی افزود: تنش در منطقه به لبنان، یمن و سوریه کشیده شده و حتی مردم ایران نیز زیر سایه تهدید یک جنگ تمام عیار از سوی زوج نتانیاهو و ترامپ هستند.
این روزنامه‌نگار کانادایی گفت: این اولین سفر من به ایران است و مشتاق بودم بیایم و از نزدیک واکنش مردم و کشور ایران را در این شرایط خطیر تاریخی به تشدید تنش و تهدیدها ببینم. همچنین می‌خواستم میزان درستی روایتی را که یک عمر از سوی رسانه‌های جریان اصلی غرب درباره ایران به خورد ما داده شده را ببینم.
لاسکاریس افزود: البته من یک فرصت کوتاه و در یک دایره محدود برای دیدن ایران دارم و برای داشتن یک تصویر بزرگ‌تر و کامل‌تر باید به اقصی نقاط کشور و از جمله روستاها و شهرهای کوچک سفر کرد. اما بر اساس آنچه که در این فرصت کوتاه و محدود دیده‌ام، شگفت‌زده شدم. چون تصویری که از رسانه‌های جریان اصلی غربی درباره ایران ارائه می‌شود با واقعیات این کشور بسیار فاصله دارد.
وی افزود: من نشانه چندانی از یک کشور زیر تهدید جنگ و تحت تحریم در ایران ندیدم. البته من می‌دانم خیلی از مردم ایران تحت تاثیر فشار تحریمی قرار دارند. اما وضعیت ظاهری که من می‌بینم یک زندگی عادی مثل خیلی از کشورهای دیگر در این‌جا هم جریان دارد.
وی افزود: نکته دیگر که مرا شگفت‌زده کرده وضعیت امنیت اینجاست. من از دیروز که وارد فرودگاه شدم تا امروز که دارم این‌جا قدم می‌زنم نه در سطح شهر و نه در فرودگاه هیچ نیروی نظامی و پلیس یونیفورم‌پوش ندیدم. نمی‌دانم شاید این‌جا پلیس‌ها لباس شخصی باشند و لباس فرم نپوشند. اما فقط یک خودروی پلیس خالی در محوطه مقابل هتل محل اقامتمان دیدم و در اینجا و در این پارک هم سه نظامی دیدم که در محوطه چمن دراز کشیده و با هم مشغول صحبت و مطالعه هستند.
این روزنامه‌نگار کانادایی افزود: «در بسیاری از کشورهای اروپایی دیدن نیروهای نظامی یونیفرم‌پوش مسلح به سلاح اتوماتیک در فرودگاه‌ها وسطح شهر یک امر عادی و معمولی است، ولی این‌جا به قدری امن است که من تا حالا هیچ نیروی نظامی و پلیسی را مشاهده نکرده‌ام، حتی در این شرایط که تهدیدها علیه ایران بالاست و طی 18 ماه گذشته ایران و اسرائیل رسماً چند مرتبه به یکدیگر حمله نظامی کرده‌اند. اما اوضاع در این‌جا بسیار عادی است و هیچ نشانه‌ای از سایه یک بحران نظامی و جنگ محتمل در آن دیده نمی‌شود.
وی گفت: نکته دیگر که مرا شگفت‌زده کرده اینکه این‌جا شبیه هیچ کشور تحریم‌زده‌ای که من تا حالا به آنجا رفته‌ام نیست. فروشگاه‌ها پر از کالاست، رستوران‌ها پر از مشتری است و سطح قابل مشاهده امکانات و رفاه مردمی این‌جا اصلاً شبیه کشورهای تحریم زده‌ای که من دیده‌ام نیست. من تاکنون به عنوان یک روزنامه‌نگار مستقل به کشورهای تحت تحریم مثل ونزوئلا، کوبا و سوریه و... سفر داشته‌ام. اما ایران به کلی از آنها متفاوت است. نهادها این‌جا دارند کار می‌کنند و زندگی عادی در جریان است. اقتصاد ایران خیلی بزرگ‌تر و متنوع‌تر و مقاوم‌تر از اقتصاد کشورهای تحریم‌زده‌ای است که من تا حالا به آنجا سفر داشته‌ام.