کد خبر: ۳۱۸۲۵۷
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۳
سالگرد آغاز اغتشاشات 1401

وقایع‌نگاری یک مرگ از پیش طراحی‌شده


 دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
«... تفاوت اساسی این حرکت (آشوب‌ها و اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی) با بقیه اعتراضات که سال‌های گذشته در سطح ایران داشتیم، در این است که این حرکت آگاهانه، رهبری شده و سازمان داده شده بوده و روز و ساعتش هم معین بوده و نتیجه‌اش هم معین است...»
این جملات بخشی از مصاحبه‌ای است که چند روز پس از آغاز اغتشاشات سال 1401، ابراهیم علیزاده، سرکرده گروهک تروریستی کومه‌له با رسانه سلطنتی انگلیس یعنی بی‌بی سی انجام داد و به طراحی دقیق و برنامه‌ریزی قبلی این تجمعات و درگیری‌ها اعتراف کرد.
این اعتراف بی‌سابقه سرکرده کومه‌له، خیلی عجیب و غریب بود! مگر آنها می‌توانستند مرگ مهسا امینی را پیش‌بینی کنند که برای پس از آن با برنامه‌ریزی دقیق و حتی تعیین روز و ساعت، تجمعات و اغتشاشات بعدی را سازماندهی نمایند؟! شاید اگر این جملات از زبان یکی از مسئولین یا متفکرین و یا فعالان فرهنگی و سیاسی جامعه بیرون می‌آمد، سریع به توهم توطئه متهم می‌شد، اما سرکرده گروهک کومه‌له که یکی از گروهک‌های استراتژیک وابسته غرب و صهیونیست‌ها بوده و هست، چگونه ممکن است دچار توهم توطئه شده باشد؟!!
پرده برداشتن از یک راز عجیب
اما اسنادی که بعدا به صورت ناخواسته منتشر شد، پرده از رازی عجیب و بی‌سابقه در اعتراف سرکرده کومه‌له برداشت. اسنادی که بر اثر هک شدن برخی مکاتبات مابین افراد همین گروهک و بعضی بازداشت‌شدگان آنها برملا گردید. آنچه در همان زمان و پس از آن، تقریبا در هیچ یک از شبکه‌های خارجی و داخلی و مجازی و حقیقی، سخنی درباره‌اش گفته نشد.
ابتدا مشخص شد که پسرخاله مهسا امینی به نام عرفان مرتضایی، عضو حزب کومه‌له بوده و عکس‌ها و مصاحبه‌هایش انتشار پیدا کرد. عرفان مرتضایی با انتشار کلیپ‌هایی از خود با لباس و پرچم کومه‌له از کردستان عراق، اولین فردی بود که فوت مهسا امینی را رسانه‌ای کرد و آن را نتیجه ضرب و شتم پلیس اعلام نمود.
بر اساس صحبت‌های او، سایر رسانه‌های زنجیره‌ای خارجی و داخلی نیز از مرگ برنامه‌ریزی‌شده مهسا امینی گفتند و نوشتند. احتمالا عرفان مرتضایی هم به دستور کانون‌های خاصی وارد میدان شده و سعی داشت با اعلام کشته شدن مهسا امینی توسط پلیس، علامت رمز آغاز اغتشاشات را اعلام نماید. همچنان که بعدا از زبان فعالان آشوب‌ها در خارج کشور، کلمه مهسا امینی به عنوان یک علامت رمز اعلام گردید.
در همین حال، یک گروه سایبری اسنادی انتشار داد که با هک کردن اکانت‌های مجازی عرفان مرتضایی و همچنین برخی منابع گروهک کومه‌له به دست آورده بود. 
گزارش حزب کومه‌له درباره ماموریت پسرخاله مهسا امینی
در اسناد حزب کومه‌له آمده که فرستنده کومه‌له در اربیل عراق، دارویی را از فردی با نام حداد تحویل گرفته است، یکی از این اسناد نامه‌ای است از سوی «سامان ریشه صاحب» جانشین دبیر اول کمیته مرکزی حزب کومه‌له به «اردلان فرجی» عضو کمیته مرکزی این حزب با تاریخ اول سپتامبر 2022 (10 شهریور 1401) که در آن نوشته شده است:
«... ئاکو غفاری در اربیل با حداد دیدار کرده و بسته (دارو) را از او گرفت. حداد تاکید کرد دارو آسیبی به فرد مصرف‌کننده نمی‌رساند و طریقه مصرف آن را در بسته قرار داده است. بسته تحویل دفتر سیاسی شد. لطفا بسته را تحویل عرفان مرتضایی دهید. 
رونوشت به دفتر سیاسی حزب کومه‌له
قرارگاه حزب کومه‌له در کردستان عراق» 
مکالمه پیامکی پسرخاله مهسا امینی و رابط حزب کومه‌له
سند مهم دیگری از عرفان مرتضایی درباره ماموریتش از سوی حزب کومه‌له‌، انتشار یافت، مکالمات پیامکی او را به زبان کردی با فردی با شناسه Akooo نشان می‌داد (به احتمال زیاد همان ئاکو غفاری که در نامه «سامان ریشه صاحب» به «اردلان فرجی» آمده بود) و تاریخ 9 سپتامبر 2022 یعنی 19 شهریور 1401 (3 روز قبل از حادثه‌ای که برای مهسا امینی اتفاق افتاد) بر روی آنها ثبت شده است.
اینکه این دارو چه بوده و چه کسی آن را تامین کرده، مشخص نیست! در سند فوق نام مهسا امینی ذکر نشده ولی از جانب عرفان مرتضایی به دخترخاله‌اش اشاره شده که با توجه به تاریخ مکاتبات و همچنین موقعیت عرفان مرتضایی به علاوه صحبت‌های صریح ابراهیم علیزاده (سرکرده حزب کومه له)، آن شخص می‌تواند مهسا امینی باشد. 
به نظر می‌آید پروژه‌ای که در مورد مهسا امینی، توسط حزب کومه‌له و پسرخاله‌اش عرفان مرتضایی، طراحی گردید، پروژه‌ای همانند پروژه قتل «ندا آقا سلطان» در جریان فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 بود و خود مهسا امینی ناآگاهانه در این پروژه (که به احتمال زیاد، از ابعاد گسترده آن از جمله مرگ خودش بی‌خبر بوده)، قربانی شده است. 
اطلاعیه شبهه‌برانگیز منافقین در روز صفر
اما مورد عجیب دیگری که در صبح همان روز 22 شهریور اتفاق افتاد (یعنی همان روزی که تقریبا ساعت 7 بعدازظهرش، مهسا امینی دچار حمله قلبی شد و به بیمارستان منتقل گردید)، حدود 7-8 ساعت پیش از مواجه شدن مهسا امینی باپلیس، از سوی سرکرده گروهک تروریستی مجاهدین خلق بیانیه‌ای منتشر شد مبنی بر آماده‌باش کامل همه نیروهای این گروهک برای وقایعی که در پیش است! و اینکه بایستی برای این وقایع به خیابان‌ها بریزند! در حالی که هنوز اصلا مهسا امینی و همراهانش وارد تهران نشده بوده و ساعت‌ها با برخورد با نیروی انتظامی فاصله داشتند!
ظاهرا اطلاعیه فوق به دلایل دیگر و در ادامه شایعات دیگری که در آن روزها رواج پیدا کرده بود، صادر گردید‌، اما به هر حال تقارن حیرت‌انگیز آن با روز حادثه برای مهسا امینی و اینکه دسته‌های تروریستی منافقین از همان ابتدای اغتشاشات سال 1401، حضور فعال و برنامه‌ریزی شده، داشتند، می‌توان صدور این اطلاعیه آماده‌باش را به عنوان یک سؤال پررنگ در طراحی اغتشاشات سال گذشته به شمار آورد که هنوز پاسخ قانع‌کننده‌ای نداشته است.
در آن روز بسیاری از آنان که در جریان اطلاعیه آماده‌باش منافقین قرار گرفتند، از خود می‌پرسیدند واقعا چه اتفاقی در شرف وقوع است که پس از گذشت 34 سال از عملیات شکست خورده به اصطلاح فروغ جاویدان، دست به صدور چنین بیانیه قیام عمومی زده بودند؟!
... و اما مهسا امینی... 
حدود ساعت 19 سه‌شنبه 22 شهریور 1401، یک دختر جوان اهل سقز کردستان به نام مهسا امینی که به روال معمول اجرای قانون امنیت اخلاقی، برای آموزش و دادن تعهد به اداره اماکن پلیس تهران منتقل شده بود، در یک سالن بزرگ که توسط دوربین‌های مداربسته هم تصویر‌برداری می‌گردید، پس از صحبت معمولی با یکی از مسئولین سالن ناگهان بر روی زمین افتاد. دوربین‌های اداره پلیس به‌وضوح تمامی این لحظات را ثانیه به ثانیه ثبت کردند و در تمامی شبکه‌های اطلاع‌رسانی هم منتشر گردید.
حضور فوری امدادگران و انتقال به بیمارستان در حالی صورت گرفت که مهسا امینی در بیمارستان به کما رفت و سرانجام معالجات مؤثر واقع نشد و متاسفانه در 25 شهریور فوت کرد.
خبر هنوز پخش نشده بود که آشوب آغاز گردید
هنوز خبر فوت مهسا امینی منتشر نشده بود که جماعتی در مقابل بیمارستان تجمع کرده و به سر دادن شعارهای ساختار‌شکنانه و سپس آتش زدن اموال عمومی اقدام کردند و در مقابل هشدار و ماشین‌های پلیس با پرتاب سنگ و مواد آتش‌زا مقاومت نمودند. 
فردای آن روز یعنی 23 شهریور، این تجمعات و اغتشاشات به میدان ولی عصر تهران و برخی خیابان‌های اطراف و سپس برخی شهرهای استان کردستان کشیده شد و ادامه یافت.
طرح و برنامه چه بود؟
بر اساس اسناد به دست آمده، قرار این بود که از شهریور یا مهر 1401 و همزمان با بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، یک سری اعتراضات از داخل همین مراکز کلید خورده و با اجرای پروژه کشته‌سازی و عملیات روانی همراه حضور مستقیم دسته‌های ترور گروهک تروریستی مجاهدین خلق و برخی دیگر از گروهک‌های تروریستی در استان‌های مختلف همچون «الاحوازیه» در خوزستان و گروهک ریگی موسوم به «جیش‌العدل» در سیستان و بلوچستان و گروهک‌های تجزیه‌طلب در کردستان مانند کومه‌له و حزب دموکرات و پ.ک.ک و... و بالاخره گروهک تکفیری داعش، اعتراضات فوق را به اغتشاش و شورش بدل ساخته این آشوب و شورش را در استان‌های مختلف به یکدیگر پیوند زده و با ورود نیروهای خارجی و بیگانه آن را به یک کودتای گسترده تبدیل ساخته و انقلاب و نظام اسلامی را تهدید نمایند.
در این راستا در نشست سه‌جانبه‌ای با حضور نمایندگانی از آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی در یکی از کشورهای منطقه پیرامون وضعیت ایران بر چند نکته تاکید ‌شد:
«اول اینکه توسط ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا، تسلیحاتی در اختیار ضد انقلاب مستقر در کردستان قرار گیرد، دوم پشتیبانی اطلاعاتی از گروهک مجاهدین خلق برای شناسایی اماکن مهم و سوم فعال کردن گروه‌های ضد انقلاب برای انجام اقدامات سرّی در داخل ایران» 
اطلاعات موثق حکایت از آن داشت که سرویس‌های جاسوسی در جمع‌بندی خود در اواخر مرداد ۱۴۰۱ بر عملیاتی بر اساس موضوع حجاب اجباری تاکید نموده و آن را مقدمه‌ای برای براندازی نظام به حساب آورده بودند. لذا با تمرکز بر موضوع «حجاب اجباری» در شبکه‌های اجتماعی یک موج مجازی از مخالفت در مورد حجاب را ایجاد کردند. 
ماجرای اغتشاشات 1401 در طول پاییز 1401 ادامه یافت و خسارات مادی و معنوی بسیاری به کشور وارد آورد اما بازهم عنایات خاصه الهی، درایت و تدبیر مقام معظم رهبری و هوشیاری و مقاومت مردم، آن طرح و توطئه عظیم و گسترده و طراحان و مجریانش را ناکام گذارد.