ورزش دست اهلش نیست! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
باید بگوییم در خیلی از جاها مناصب ورزش دست اهلش نیست و متخصصان و کاربلدان به گوشه انزوا رانده شده و حداکثر برای خالی نبودن عریضه به عنوان «زینت المجالس» از آنها در اینجا و آنجا و این و آن جلسه استفاده میشود. غرض آنکه چون کار ورزش در بسیاری از حوزهها دست متخصص و افرادی که به معنای واقعی ورزش را میشناسند نیست، طبیعی است که اصول، ارزشها وحرمتها رعایت نشود و...
اینکه بارها تاکید کردهایم حرمت و جایگاه «مردم» و نماد و سمبل حضور آنها در ورزش ما رعایت نمیشود، برای این است که کار دست اهالی ورزش و خاکخوردههای این عرصه نیست بلکه دست کسانی است که نه معنای مردم را میفهمند و نه مفهوم ورزش را غالب این به اصطلاح مدیران، مردم دوستدار ورزش را سیاهی لشکرهای الکیخوش و از مرحله پرتی میدانند که فقط به درد پرکردن سکوها و دراندن حنجره و شلوغ کردن میخورند. در حالی که کسی که ورزش را میشناسد، خاک آن را خورده و استخوان خردکرده این عرصه است به خوبی میداند تماشاگر و هوادار و حامی یعنی چه و اینکه ورزش بدون تماشاگر پشیزی ارزش ندارد و نباید در جذب او به ورزشگاه کوتاهی کرد.
حالا سؤال میکنیم که آیا واقعا دغدغه مسئولان ورزش ما جذب تماشاگر است یا فراری دادن و دفع او؟! وقتی در ورزش و همین فوتبال با دو چشم سر میبینیم که «شهرآورد صدهزار نفری» را که مایه حسرت بسیاری از کشورهاست- خاصه کشورهای همسایهای که برای کشاندن تماشاگر به ورزشگاهها هزینه کرده و ستارههای بزرگ فوتبال دنیا را با قراردادهای عجیب و نجومی جذب تیمهای خود میکنند- تبدیل به بازی«هشت هزار نفری» میکنیم و بازی هم در زمین یکی از شهرهای کشور برگزار میشود، نیازی به پاسخ دادن به این سؤال و توضیح و توجیه نیست!
یک نکته دیگر را هم و آن اینکه در این ورزش خیلی از افرادی (از دلال و رمال گرفته تا کسانی که از طرف بعضی از مراکز ذینفوذ و مقامات شهری و استانی و...) که نه تخصص فنی دارند و نه حتی مسئولیت رسمی و نه اهلیت مدیریتی وکارشناسی، میتوانند درباره مسائل مختلف آن اظهارنظر و خطدهی کنند، تا آنجا که سوگلیهای خود را به تیم تحمیل کرده و برایشان قراردادهای میلیاردی ترتیب دهند و حتی در تعیین ارنج تیمها- با واسطه و بیواسطه- از موضع بالا و قدرت اعمال نظر کرده و مربیان را به غلام حلقه به گوش خود تبدیل کنند اما نظر مردم، تماشاگران و هواداران چندان اهمیتی ندارد!
اینکه از قبل این اعمال نظرها و باند بازیها و جولان دلالیسم و خطدهی و نفوذ نااهلان جاهطلب و زیادهخواه چه بر سر تیمهای شهرها یا تیمهای پرطرفدار و «مردمی» میآید، اصلا مهم نیست. در این ورزش خیلی وقت است که چیزهای دیگری اهمیت داشته و رضایت مردم و پاسخگویی به توقعات به حق و انتظارات منطقی آنها اصلا محلی از اعراب ندارد.
سرنوشت یکی از تیمهای پرطرفدار ایران و سرگشتگی و سرگیجهای که به آن دچار شده و اعتراض توام با آه و ناله و نفرین هواداران پرشمار در سراسر کشورمان مثال خوبی است برای اینکه ثابت کنیم حرف ما درباره نقش مردم و اهمیت و حرمت آنها نزد مسئولان ورزش، توهم و از سر بدبینی نیست. وضعیت ناخوشایند این تیم فقط و فقط یک دلیل دارد و آن همان است که گفتیم: بیتوجهی به احساسات و عواطف هواداران، کسب رضایت رفقا و شرکای تجاری و بالاخره سپردن کار به دست نااهلان و مدیران ورزشنشناس و فراهم شدن بستر نفوذ و جولان دلالیسم و... الخ!