عوامل انحراف و سلامت قلـب
فرزاد کرمیان
قلب مهمترین مرکز ادراکی و عاطفی بشر است که ارتباط تنگاتنگ و استواری با ایمان و مسائل مربوط به آن دارد. از این رو بخش مهمی از آموزههای قرآن به مسئله قلب، آثار، نقش و کارکردهای آن اختصاص یافته است.
قلب که از آن به روح و نفس نیز یاد میشود همچنانکه از نامش پیداست به سبب آنکه از متحولترین اعضای بشری است و هر دم به شکل و حالتی در میآید و تا مقام ثبات و ثبوت باید راه طولانی طی کند، حالات گوناگون آن خود مسائل و مباحث متنوع و متعددی را پدید میآورد. از این رو در قرآن از حالات مختلف قلب چون انحراف، انعطاف، سلامت و بیماری سخن گفته شده است.
نویسنده در این مطلب عوامل سلامت و بیماری قلب و نشانهها و آثار بیماردلی را تشریح کرده است.
***
حالات متنوع قلب از نگاه قرآن
معنای متبادر و ابتدائی آنچه از واژه قلب به ذهن میآید، عضو صنوبری شکل در طرف چپ سینه است؛ ولی در فرهنگ قرآن به معنای قوه ادراکی به کار میرود و مراد از آن لطیفه ربانی است که حقیقت انسان بدان معنا مییابد. به این معنا که قلب است که ادراک و علم بشر را سبب میشود و همان است که مورد خطاب و عتاب خدا و خلق میگردد. در حکمت، از این قوه و لطیفه ربانی به عنوان روح و نفس ناطقه نیز یاد میشود.(نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، 1334 و نیز لغت نامه دهخدا، ج 11، ص 15585)
به تعبیر دیگر منظور از قلب همان نفس انسانی است که حالات گوناگونی را از خود بروز و ظهور میدهد.
آموزههای قرآنی که به معرفی و توانایی قلب میپردازد، به تنوع حالات قلبی نیز اشاره دارد. از این رو بخش مهمی از آیات به همین حالات متنوع قلب توجه میدهد و علل و عوامل و آثار و کارکردهای آن را در زندگی بشر مینمایاند. اینگونه است که از آرامش و اضطراب قلب و علل و عوامل و آثار آن و یا از سلامت و بیماری قلب و علل و آثار آن سخن میگوید و میکوشد تا با آشناسازی انسان با حقیقت قلب انسانی، زمینه مدیریت و تاثیر بر آن را به آدمی بیاموزد تا بتواند با بهرهگیری از این توان و نعمت الهی در مسیر کمال و تحول گام بردارد.
به عنوان نمونه در آیات 6 تا 11 به عوامل اضطراب و نگرانی شدید قلبهای منکران معاد هنگام زلزلههای در آستانه قیامت اشاره میکند و در آیات 10 سوره احزاب و 18 سوره غافر، بروز برخی حالتهای روانی و حوادث سخت را موجب تپش قلب صنوبری و اضطراب قلب و دل میداند که گویی قلبها از فشار و سختی میخواهد از گلو بر آید.(کشاف، زمخشری، ج 3، ص 526)
در همین حال اموری چون امدادهای غیبی خدا (فتح، آیات 1 و 4) ایمان به خداوند (رعد، آیه 28 و نحل آیه 106 ) و ذکر و یادکرد خداوند(همان ) را عامل آرامش قلبی بر میشمارد.
بنابراین میتوان گفت که حالات قلب بسیار متنوع است و چون دچار حالات و دگرگونیهای زیاد میشود آن را قلب نامیدهاند؛ زیرا کمتر اتفاق میافتد که قلب در مدت زمان یک روز و بلکه گاه یک ساعت در یک حالت باشد و دگرگون نشود. البته برخی از کسانی که مدیریت نفس خویش را به دست گرفتهاند کمتر دچار اینگونه دگرگونیهای پیاپی هستند بلکه به نوعی ثبات در عین تغییر و تحول میرسند که همانند حرکت جوهری و حرکت زمان کمتر قابل درک و احساس است.
عوامل حفظ سلامت قلب
آموزههای قرآنی در مقام آشناسازی انسان با قلب به این معنا توجه میدهد که قلب دارای حالات متضادی چون پاکی و پلیدی (مائده، آیه 41 و آل عمران، آیه 154) آرامش و اضطراب
(بقره، آیه 260 ) و سلامت و بیماری است.(شعراء، آیه 89 و بقره، آیه 10) البته همین آموزهها تبیین میکند که حالت نخست قلب جز سلامت نمیباشد و این آدمی است که متاثر از علل و عوامل درونی و بیرونی، قلب را به بیماری گرفتار میکند.
آیات 92 و 93 سوره بقره و نیز 7 و 8 و 103 و 126 سوره آل عمران و دهها آیه دیگر، در بیان علت این تغییرات در قلب به این معنا توجه میدهد که قلب آدمی به گونهای ساخته شده است که از حوادث خارجی تاثیر میپذیرد و انعطاف پذیر است.
تاثرپذیری و انعطاف قلب آدمی موجب میشود که به هر دو سمت کمال و ضد کمال گرایش یابد. بدین معنی که آدمی میتواند متاثر از علل و عوامل بیرونی، راه کمال و رشد را در پیش گیرد یا آنکه راه سقوط و هبوط را مقصد و مقصود خود قرار دهد.
بنابراین اگر متاثر از عواملی گردد که وی را به سوی کمالیات و زیباییهای واقعی سوق میدهد، میتوان امیدوار بود که همچنان بر سلامت باقی بوده و ادراک حقایق به درستی صورت میگیرد و ارتباط با کمال و زیباییها همچنان تداوم مییابد.
قرآن در آیاتی به مهمترین عواملی که موجب میشود تا قلب به درستی در مسیر کمال و سلامت خود باقی بماند میپردازد؛ زیرا انسان در جهان مادیای زندگی میکند که عوامل بیماریزا در آن بسیار است و حتی دسترسی به آن آسانتر و سادهتر از هر امر دیگری است؛ چون انسان در محیطی قرار گرفته است که گرایش به شهوات و مشتهیات به شکل طبیعی خودنمایی میکند، افزون بر اینکه عامل وسوسههای شیطانی در کنار خواستههای نفسانی به این گرایش به سوی پستیها و ظواهر شهوانی دنیا شدت میبخشد.
بر این اساس خداوند از مؤمنان میخواهد تا برای حفظ سلامت نفس، به آن دسته از عوامل انعطافی توجه کنند که همچنان قلب را در سلامت نگه داشته و در مسیر اصلی هدایت حفظ میکند. قرآن در آیاتی از جمله 2 سوره انفال و 23 سوره زمر و 16 سوره حدید، تلاوت و شنیدن آیات قرآن را یکی از عوامل انعطاف قلب و بقای آن در مسیر کمالی بر میشمارد؛ زیرا نتیجه تلاوت و شنیدن آیات قرآن، خشوع قلب در برابر حقیقت مطلق کمالی یعنی خدا و گرایش به سمت آن از باب تقرب جویی و کمال خواهی میباشد.
در همین رابطه میتوان به نقش دعا درجلب تمایلات و علایق قلبی انسانها توجه داد (ابراهیم، آیه 37)؛ زیرا دعا و تضرع به درگاه خداوند، سبب مصونیت قلب از کینهها و بدخواهیها میشود (حشر، آیه 10) و قلب را از انحرافات و بیماریها حفظ میکند.(آل عمران، آیه 8)
به سخن دیگر، قلب آدمی از طریق تکرار خواستههای کمالی و زیبا در قالب دعا، این امکان را به قلب میدهد تا بتواند همچنان در سلامت فطری خود باشد و به سوی زیبایی و کمالات گرایش داشته باشد. ذکر و یاد خدا، نیز همین تاثیرگذاری را بر قلب آدمی به جا میگذارد و او را در مسیر هدف غایی یعنی بازگشت تقرب و فنایی به خدا قرار میدهد. از این رو قرآن در آیه 2 سوره انفال و 23 سوره زمر و 16 سوره حدید، یاد خدا را سبب تاثر قلب و روح مؤمنان معرفی میکند تا آنان به این عامل مهم انعطاف قلب توجه یافته و بدان بپردازند. برای آنکه حالت انعطاف مثبت قلب و تاثر آن نسبت به امور کمالی و زیبایی، مانایی و پایایی داشته باشد، خداوند از مؤمنان خواسته است تا به عمل به عنوان تثبیتکننده آن توجه کنند؛ زیرا عمل صالح، موجب تاثرپذیری قلب و روح در مسیر کمالی میشود و گرایش به کمال افزون
بر حالت، به شکل ملکه و مقام در میآید که دیگر بسادگی تحت تاثیر عوامل بیرونی تغییر و تحول نمییابد و منحرف نمیشود.(بقره، آیات 225 و 283 و نیز تحریم، آیات 3 و 4 و نیز مطففین، آیات 13 تا 15)
عوامل انحراف قلب
اما اگر انسان به جای بهره مندی از عوامل مثبت انعطاف و امور کمالی یاد شده، در مسیر تاثرپذیری از عوامل انحرافی قرار گیرد، از مسیر اصلی کمالی خارج شده و در مسیر ضد کمالی قرار میگیرد و در یک فرآیندی در پلیدها و زشتیها سقوط میکند و دلها تیره و زنگار گرفته و چرکین شده و در نهایت نیز مهر بر دلها زده میشود که دیگر توان ادراک حقایق و کمالات را از دست میدهد.
به سخن دیگر، انحراف قلب معلول رفتار و کردار خود آدمی است(صف، آیه 5 و تحریم، آیات 3 و 4)؛ زیرا خداوند این امکان را به قلب داده است که میان تقوا و فجور به سمت تقوا گرایش یافته و آن را در جان و روح خویش ملکه کمالی سازد؛ اما انتخاب نادرست و کردار زشت و پلید وی موجب میشود تا قلب اندک اندک منحرف و بیمار شود و در نهایت نیز برآن مهر زده شود.
هر چند زمینه انحراف و بیماری قلب در دنیا بسیار است ولی طبیعت و فطرت قلب بر سلامت و دوری از انحراف و کژی است و این انسان است که با انتخاب ناروا و قرار گرفتن در مسیر ضدکمالی به خود اجازه میدهد تا بیمار دل شود و از راه حقیقت و کمال دور افتد. انسان در دنیا همواره در حالت آزمون و امتحان است؛ زیرا در این امور است که توانمندیها و ظرفیتهای سرشته در ذات خویش را آشکار میکند و مسیر خود را مییابد. انسان موجودی مختار است که آزادی انتخاب دارد و میتواند به دو سمت متضاد خیر و شر حرکت کند.
قرآن در آیه 3 سوره حجرات، امتحان قلب مؤمنان از جانب خداوند را در راستای دستیابی آنان به تقوا مطرح میکند و در آیه 154 سوره آل عمران، آزمایش قلب مجاهدان از سوی خداوند را در راستای خالص شدن انگیزهها و نیتها و دلهای آنان میداند. این بدان معنا خواهد بود که هر یک از آزمونها کارکردی خاص دارد و اصولا انسان در دنیا و در کارزار با این امور است که ساخته میشود.
بنابراین همگان از جمله مؤمنان باید خود را آماده کارزار بدانند و همواره با تلاش و کوشش و توکل به خدا از او بخواهند تا دلهایشان به سمت گمراهی منحرف نشود؛ زیرا بسیاری از مردم حتی پس از هدایت نیز به سبب همین آزمونها در خطر انحراف و مردود شدن قرار میگیرند و چنانکه در برخی از روایات آمده است حتی مخلصون (به کسر لام) در خطر عظیم قرار دارند.
گزارشی که قرآن در آیه 117 سوره توبه از جنگ تبوک ارائه میدهد این معنا را با خود دارد که انحراف و تزلزل قلب در عدهای از مسلمانان در تنگناهای جنگ تبوک رخ داده است. به این معنا که حتی برای مجاهدان در بحبوحه جنگ نیز این امکان هست که دلها منحرف شود و بلغزد.
آثار انحراف قلب و بیمار دلی
آثار چنین انحرافی را میتوان در امور زندگی به آسانی مشاهده کرد. خداوند در آیه 7 سوره آل عمران، انحراف قلب را موجب تاویل وتفسیر قرآن بر اساس آراء و هواهای نفسانی خود میداند. به این معنا که آدمی اگر از نظر قلبی منحرف شود، دنبال متشابهات به جای محکمات میرود و به جای اینکه متشابهات را به محکمات ارجاع دهد به متشابهات میچسبد و آن را بزرگنمایی میکند تا محکمات را سست نماید. از این رو بیماردلان و منحرفان تنها در مسائل هستی و زندگی دنبال نقاط ضعف و مشکلات میروند و با بزرگنمایی میکوشند تا حقانیت خود را اثبات کنند و برای خود تفسیر و توجیهات موجهی بسازند.
در زندگی معمولی نیز بسیاری از بیمار دلان به جای آنکه بخش پر لیوان را بنگرند به بخش خالی آن توجه میدهند و با منفی نگری به جای مثبت نگری، خود ودیگران را به رنج میافکنند. به این معنا که خود را همواره در شکست و ناکامی میبینند و دچار افسردگی میشوند و یا با بزرگنمایی نقاط ضعف و تاکید و تبلیغات بر آن، واکنش منفی دیگران را نسبت به امور دنیا و زندگی و جامعه و دولت سبب میشوند. اینگونه است که بیماردلان تنها به بخشهای ضعیف و اشتباهات و خطاها توجه دارند و آن را بزرگنمایی میکنند و با منفی نگری، آشوب در جامعه میافکنند. خداوند با تاکید بر واژه زیغ که به معنای انحراف از استقامت و راستی است(مفردات الفاظ قران، راغب، ص 307) میکوشد نشان دهد که چگونه بیماردلان و منحرفان تنها در جستوجوی متشابهات میروند که هم فتنه برای آنها میشود و هم جامعه و مردمان را در فتنه میافکنند.
به سخن دیگر، قلبهای کژاندیش و منحرف و بیمار، مایه فتنه و فساد در خود و جامعه هستند(آل عمران، آیه 7) و همین انحراف قلب است که آنان را به سوءاستفاده از قرآن و بخشهایی میافکند که به ظاهر متشابهات است تا اینگونه دین را به تمسخر گیرند و عاقبت خویش و د یگران را تباه کنند. اینکه گفته شده است به ظاهر متشابه هستند؛ زیرا هر آیه متشابهی دارای آیه محکمی است که میتواند آن را تفسیر و تاویل درست کند مگر آنکه انسان بیمار دل باشد که به متشابهات بدون محکمات بسنده کند و آن را اصل قرار داده و به نقد و انتقاد کژاندیشانه خود ادامه دهد.
خداوند در همین آیه بصراحت اعلام میکند که آگاهی به حقیقت تفسیر قرآن و دستیابی به محکمات در متشابهات، خارج از قدرت قلبهای منحرف است و آنان نخواهند توانست حقیقت تفسیر و تاویل آیات را دریابند. به سخن دیگر، آنان شرایط را به گونهای برای خود فراهم کرده و رقم زدهاند که دیگر قدرت تفسیر متشابهات و تاویل آن را ندارند و هر چه هم بخواهند این امکان برای آنان فراهم نیست. بیماردلان، در فضا و شرایطی قرار میگیرند که القائات شیطانی برای آنان اصالت مییابد و متاثر از آن حرکت میکنند. بنابراین القائات وحیانی و اهداف و برنامههای پیامبران برای آنان غیر قابل پذیرش میشود.(حج آیات 52 و 53)
بیماردلی همچنین موجب میشود تا به دیگران به ویژه اقشار ضعیف جامعه از جمله زنان آسیب و آزار برسانند(احزاب، آیات 59 و 60) و برخوردهای استهزاآمیز نسبت به آیات و آموزههای قرآنی در پیش گیرند. بنابراین هر مطلبی که در قرآن و وحی آمده باشد، عاملی برای جوک سازی و تمسخر قرار میگیرد، چنانکه درخصوص ذکر تعداد نگهبانان دوزخ اینگونه عمل کردند.(مدثر، آیات 30 و 31)
تمسخر مؤمنان به قصد اهداف گوناگون از شیوههای بیمار دلان است که آیات 10 و 13 و 14 سوره بقره به آن اشاره دارد.
خداوند بیمار دلان را دارای قلبهای پلید (توبه آیه 125) میداند که به سبب رفتارهای باطل و زشت این پلیدی روز بروز افزایش مییابد و در نهایت به خباثت میانجامد(همان) خداوند این افزایش پلیدی از طریق رفتار را در آیات 124 و 125 سوره توبه توضیح میدهد و میفرماید که افزایش پلیدی بیماردلان در پی تمسخر و انکار تاثیر پذیری قرآن بر قلب آنان ایجاد میشود.
بیماردلی موجب میشود تا آنان اگر ایمان و سلامتی داشتند از دست بدهند و در نهایت به دام ارتداد بیفتند؛ چنانکه شماری از مسلمانان در صدر نخست اسلام به سبب پذیرش دوستی و ولایت یهود و نصارا، اندک اندک در دام ارتداد و کفر افتادند و با بیمار شدن قلبهایشان از مسیر حق و کمال دور شدند.(مائده آیات 51 تا 54)
حقناپذیری و ناتوانی از شناخت آن (حج آیات 52 و 53 و نیز مدثر آیه 31)، محو شدن اعمال نیک (مائده، آیات 52 و 53)، انذار ناپذیری (بقره، آیات 6 و 7 و 10)، افترا و تهمت سفاهت و بیخردی به اهل ایمان (بقره، آیات 10 و 13 و انفال، آیه 49)، اعراض از قضاوت عادلانه پیامبر(ص) و مخالفت با آن (نور، آیات 48 و 50)، خدعه و نیرنگ با مردمان (بقره، آیات 8 تا 10) تکذیب خدا و آخرت و معاد(بقره، آیات 8 و 10) و تکذیب وعدههای الهی مبنی بر چیرگی اسلام در نهایت (احزاب، آیه 12)، ترس از احکام الهی و آیات وحیانی (محمد، آیه 20)، دروغگویی مداوم(بقره، آیات 8 و 10)، دوستی و ولایت دشمنان اسلام (مائده، آیات 51 و52)، شتاب زدگی در دوستی با یهودیان و مسیحیان (همان)، احساس ذلت و کوچکی در برابر کافران (همان)، طمع به زنان نامحرم (احزاب آیه 32)، ظلم و بیدادگری(همان و نیز حج آیه 53)، نافرمانی از دستورات خدا(همان)، فتنه انگبزی و اغواگری (حج، آیه 53 و آل عمران، آیه 7)، فساد و تباهی در جامعه (بقره، آیات 10 و 11)، اصلاح نامیدن افسادها (بقره، آیات 8 تا 11)، کفر (توبه آیه 125)، کینه نسبت به مؤمنان (محمد، آیه 29)، محرومیت از هدایت و فضل و محبت خداوند (مائده، آیه 51 تا54)، یاس از حمایت خداوند (انفال، آیه 49) و تبلیغات منفی علیه مؤمنان و مسلمانان و ایجاد تزلزل در عقیده آنان (احزاب آیه 12) تنها بخشی از آثار و پیامدهای بیمار دلی است که در اینجا میتوان به آنها اشاره کرد.