kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۳۲۲
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۸

نقش «سلمان فارسی » در جنگ بین ایران و اعراب (شبهه ها و پاسخ ها)

 

شبهه: نقش سلمان فارسی در فتح ایران چه بود؟ آیا به شکست ایران کمک کرد؟ آیا این خیانت نیست؟
پاسخ: سلمان بعد از سال‌ها جست‌وجو برای یافتن دین حق، به پیامبر خدا ‏(صلّی الله علیه و آله) ایمان آورده بود و راه و رسم او در زندگی، الگویی برای همه 
حقیقت‌جویان عالم است. با این‌ حال، برخی با انگیزه‌های به‌ظاهر ملی‌گرایانه و درواقع، اسلام‌ستیزانه، هر نوع همکاری سلمان با مسلمانان را «خیانت» می‌شمارند! در برخی از مطالب منتشرشده در فضای مجازی، درباره نقش سلمان در فتوحات، اغراق می‌شود و او را عامل اصلی پیروزی مسلمانان می‌شمارند و سپس ضمن نادیده گرفتن جنبه مثبت حضور سلمان در این ماجراها، او را به‌عنوان یک «خائن!» به باد انتقاد می‌گیرند؛ اما حقیقتی که تاریخ گزارش می‌کند، چیست؟
نقش سلمان در فتوحات
برخی چنان سخن می‌گویند که گویی اگر سلمان نبود، سرزمین پارسیان به دست مسلمانان فتح نمی‌شد! درحالی‌که سلمان در دوران فتوحات، پیرمردی سالخورده بوده و در هیچ گزارش تاریخی مربوط به فتح ایران، از او با عنوان فرمانده یاد نشده است. مهم‌ترین صحنه حضور او، در فتح مدائن و تیسفون است که فرمانده مسلمانان در این ماجرا سعد ابن ابی وقاص بود.
بنا برگزارشی که طبری از سیف از عطیه از ابو البختری نقل کرده، سلمان «رائد» مسلمانان بود و او را «داعی» قرار داده بودند؛ همان‌گونه که در فتح بُهَرسیر نیز چنین نقشی داشت. (1) 
رائد به معنای کسی است که پیشاپیش سپاه حرکت می‌کند. پس معنای گزارش طبری این است که سلمان، «پیشتاز» یا «پیشقراول» مسلمانان بوده و مسلمانان وى را به‌عنوان نماینده خود برای گفت‌وگو و دعوت پارسیان به اسلام انتخاب کرده بودند. (2) طبق گزارش مزبور، وقتی مسلمانان به مدائن رسیده بودند، سپاه ساسانی به فرماندهی یزدگرد، شهر را ترک کرده بود و فقط گروهی از مردم باقی‌مانده بودند که در قصری به نام قصر سفید پناه گرفته بودند.
 سلمان خطاب به آنان گفت: «همانا اصل و نسب من و شما یکی است و دلسوز شما هستم. من در سه چیز خیرخواه شما هستم و صلاح شما دریکی از اینها است: اگر اسلام بیاورید، برادر ما هستید و در اموال ما شریک خواهید بود و بر شما است همان تکلیفی که بر ما است. 
یا اینکه تسلیم شوید و به مسلمانان جزیه بدهید؛ و در غیر این دو صورت، با شما می‏جنگیم، همانا خدا، خائنان را دوست ندارد». بعد سه روزبه آنان مهلت دادند و در روز سوم، مردم از قصر سفید بیرون آمدند [و تسلیم شدند]. (3)
خدمت یا خیانت؟
بر اساس آنچه گذشت، سلمان درنبردی که به فتح تیسفون انجامید، فرمانده نبود؛ ولی چون همزبان و هموطن ایرانیان بود، با آنان سخن گفت و توانست بسیاری از آنان را قانع کند که یا اسلام بیاورند و یا دست از جنگ بردارند و بدینسان، جلوی ریختن خون‌های بسیاری را گرفت. آیا این کار، خیانت بود؟
اگر کار سلمان به ضرر هم‌وطنانش بود، شاید می‌توانستیم بگوییم او خیانت کرده؛ ولی حقیقت این نیست. کار او در جهت شکست ایران یا ایرانیان نبود؛ بلکه در جهت شکست حکومت ساسانی بود که دیگر محبوبیت خود را ازدست‌داده بود و به همین دلیل هم بود که بسیاری از ایرانیان، با سپاه ساسانی همکاری نکردند و با روی گشاده از مسلمانان استقبال کردند و بدین‌ ترتیب، بسیاری از شهرهای ایران ـ مانند قم و کاشان و اصفهان و تیسفون ـ بدون خونریزی فتح شد و درواقع، در بسیاری از موارد، خود مردم و یا فرماندهان منصوب ساسانی، شهر را به مسلمانان تسلیم کردند.(4)
برکات حضور سلمان در فتح ایران
بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که افرادی چون سلمان فارسی با حضورشان در این فتوحات، عملاً باعث شدند که بسیاری از تندروی‏ها و کارهای ناشایست از بین برود و یا کاسته شود. می‏دانیم که بسیاری از سپاهیان عرب حاضر در فتوحات، تازه‌مسلمانانی بودند که درک درستی از ارزش‏های اسلامی و انسانی نداشتند. برخی از فرماندهان نیز توجّه چندانی به رعایت این مسائل نمی‏کردند. پس اگر حضور امثال سلمان نبود، چه‌بسا کار به دست عناصر تندرو دستگاه حاکم می‏افتاد و خون‏های بسیاری ریخته می‏شد. امّا حضور بزرگانی مانند عمّار یاسر و سلمان و حذیفه و سهل بن حنیف و عثمان بن حنیف و... باعث تعلیم و تعدیل این نیروها می‏شد. 
حضور برخی خواص و شیعیان در این جریانات می‏توانست تا حدّی به اعتلا وزنده نگه‌داشتن آرمان‏های اصیل اسلامی کمک کند. (5)
علاقه مردم ایران به سلمان
گزارش‌های تاریخی حاکی از علاقه مردم ایران به سلمان است. بعد از فتح مدائن، سلمان چندین سال حاکم آنجا شد و در این مدت، زندگانی بسیار ساده و زاهدانه‌ای داشت. لباس پشمینه می‌پوشید و نان جو می‌خورد (6) و با اینکه حاکم منطقه مهمی چون مدائن بود، از بیت‌المال ارتزاق نمی‌کرد؛ بلکه حصیر می‌بافت و از همین طریق امرارمعاش می‌کرد. (7) 
همین رفتارها باعث شگفتی و علاقه مردمی می‏شد که تجملات دربار ساسانی را دیده بودند.
 عبدالحسین زرین‏کوب در کتاب «دو قرن سکوت» درباره سلمان فارسی می‌گوید که وی انسانی هوشمند و حقجو بود و در دورانی که حاکم مدائن بود، ساده می‏زیست و «این مایه سادگی یا زاهدانه البته شگفت‏انگیز بود و ناچار در دیده مردمی که هزینه تجمّل و شکوه امرا و بزرگان ساسانی را به عسرت و رنج و با پرداخت مالیات‌ها تأمین می‌کردند، اسلام را ارج و بهای فراوان می‌داد.» (8)
ازاین‌رو، مردم ایران در آن زمان، نه‌تنها سلمان را خائن نمی‏دانستند، بلکه به سبب نقش مثبت او در حفظ جان مردم و نیز به خاطر ساده‏زیستی و خصال اخلاقی که از سلمان می‏دیدند، او را بسیار دوست می‏داشتند و ارج و احترام فراوانی برای وی قائل بودند. 
حتّی بر اساس برخی گزارش‏ها، عده‌ای از مردم مدائن به‌عنوان احترام، در مقابل سلمان به خاک می‌افتادند؛ امّا سلمان سر فرود مى‏آورد و مى‏گفت: «براى خدا خشوع مى‏کنم»(9) و گویی با این کار، ‏مردم را از این کار نهی می‌کرد و به یاد خدا می‌انداخت. او در دوران حکمرانی بر مدائن، محافظ و نگهبان نظامی نداشت و چنان ساده و مردمی بود که گاهی مردم او را نمی‌شناختند و [با این گمان که او کارگر است] از او کار می‌کشیدند. (10)  
حال در چنین وضعیتی، اگر کسی قصد کشتن او را می‌کرد، براحتی می‌توانست نقشه خود را اجرا کند. اگر او براستی خائن بود، آیا یک ایرانی غیرتمند پیدا نمی‏شد که او را از پا درآورد؟!
نتیجه:
خلاصه اینکه سلمان در برخی از جنگ‌هایی که منتهی به فتح ایران شد، حضورداشته؛ ولی نه به‌عنوان «فرمانده»؛ بلکه به‌عنوان نماینده مسلمانان برای گفت‌وگو با پارسیان عمل می‌کرده است. 
در فتح مدائن و تیسفون، سخنان سلمان خطاب به مردم شهر و سپاهیان، سبب شد تا دو شهر از شهرهای مدائن و ایوان و کاخ مدائن، ازجمله تیسفون که سال‏ها پایتخت ساسانیان بود، بدون درگیری و به دعوت وی تسلیم لشکر اسلام شود. 
در پایان باید توجه داشت که عرب‏های مسلمان، کسی را وادار به مسلمان شدن نمی‏کردند و نمی‏توانستند همچنین کنند. مردم ایران، با میل و رغبت اسلام آوردند و در جهت پیشرفت و اعتلای آن نیز بسیار کوشیدند. هویت اسلامی و ایرانی ما چنان به هم تنیده شده که جدایی میان آن دو، شدنی نیست. 
در این فضا، سلمان فارسی یکی از مفاخر ایرانیان است و بهتر است درباره او منصفانه قضاوت کنیم.
برای مطالعه بیشتر:
- دایره المعارف صحابه پیامبر اعظم، تهیه و تدوین: عبدالرضا عسگری وادقانی، با اشراف استاد محمدهادی یوسفی غروی، قم، پژوهشکده باقرالعلوم‌(ع)، ج 2، ص 249.(مقاله «سلمان» به قلم حبیب عباسی)
پی‌نوشت‌‏ها:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیه، 1387 ق/ 1967 م، ج ۴، ص ۱۴.
2 و3. ر.ک: ترجمه تاریخ طبری به قلم ابوالقاسم پاینده. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبرى، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375 ش، ج 5، ص 1816).
4. برای نمونه، ابن اعثم تصریح می‌کند که «دخل أبو موسى مدینه اصفهان بلا قتال و لا مناوشه...»؛ ابوموسی بدون هیچ جنگ و درگیری وارد شهر اصفهان شد. (ابن اعثم، ابو محمد احمد بن اعثم الکوفى، کتاب الفتوح، تحقیق: على شیرى، بیروت، دار الأضواء، ط الأولى، 1411 ق/ 1991 م، ج 2، صص 313 و 314).
5. برای توضیح بیشتر دراین‌باره، ر.ک: محسنی، مصطفی، ورود اسلام به ایران و شبهات پیش رو، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، 1399 ش، صص 102 ـ 106.
6. مسعودی، ابوالحسن، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374 ش، ج‏ 1، ص 663.
7. ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبد البر، الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، تحقیق: علی‌محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412 ق/ 1992 م، ج 2، ص 635.
8. عبدالحسین زرین‏کوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1381، صص 81-83-84.
9 و 10. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، 1410 ق/ 1990 م، ج‏ 4، ص 66. 
* مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی