kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۲۰۷
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۳

اخبار ویژه

 
 
 
FATF چون قابل دفاع نبود از دستور کار «مجمع» خارج شد
«نفت ایران 74 سال قبل، دو ماهه ملی شد اما FATF در سه دولت و سه مجلس و یک مجمع معطل مانده است»!
این شاهکار ادبی سیاسی، تراوش تحلیلی یک سایت شبه اصلاح‌طلب است. «عصر ایران در تحلیلی با همین عنوان نوشت:
«گروه ویژۀ اقدام مالی (FATF) مثل سازمان تجارت جهانی یا بریکس نیست که بگوییم پیوستیم یا نه. توصیه‌هایی دارد که اگر همه را رعایت کنیم آنان نیز به دیگران توصیه می‌کنند با ایران تبادل مالی داشته باشند و اگر رعایت نکنیم به دیگران توصیه می‌کنند همکاری نداشته باشند و اصطلاحاً در فهرست سیاه قرار می‌دهند.
مردم در سال‌های 92 و 96 رئیس‌جمهوری انتخاب کردند (حسن روحانی) و او دوبار دولتی تشکیل داد و در آن دو دولت هم لوایح پیوستن به اف‌ای‌تی‌اف تصویب و به مجلس ارائه شد. مجلس دهم هم آنها را تصویب کرد. به شورای نگهبان رفت. چرا به شورای نگهبان می‌رود؟ برای این که ببینند با شرع و قانون اساسی ناسازگار نباشد. اگر شورای نگهبان تأیید نکرد و باز مجمع تشخیص مصلحت نظام تعبیه شده تا این بار نه بر اساس عرف (مجلس) و شرع (شورای نگهبان) که بر پایه مصلحت تصمیم بگیرد. در این فقره اما قانون در هیئت عالی نظارت بر سیاست‌های کلی مجمع متوقف شد! منتها  قرار بود مجمع گره‌گشایی کند اما یک هیئت عالی درست شده که عملاً به شورای نگهبان دوم بدل شده است.
آنچه دولت روحانی و مجلس دهم تصویب کرده قاعدتاً باید در شورای نگهبان هم تأیید و به قانون تبدیل و اجرا می‌شد اما در مجمع تشخیص گیر کرد و هیئت عالی آن مخالفت کرده و حالا دوباره به خاطر تنگناهایی که در مبادله مالی با دنیا و حتی با روسیه و چین ایجاد خواهد شد قرار است تصویب شود.
این روند طولانی و فرساینده را برخی با فرمان‌های اجرائی دونالد ترامپ در روزهای اول استقرار دوباره مقایسه می‌کنند ولی یک قیاس دیگر هم خالی از لطف نیست. در قیاس یاد شده رئیس‌جمهور ایران درگیر آن است که پاسخ استعلام مدیران را دریافت کند یا جواد ظریف را به خاطر جرم او در 40 سال قبل (تولد فرزند در آمریکا در دوران مأموریت دیپلماتیک و تابعیت قهری) در دولت نگاه دارد و اف‌ای‌تی‌اف را به جریان بیندازد و ترامپ قلم برمی‌دارد و به عنوان منتخب مردم فرمان صادر می‌کند. فرمان پشت فرمان.
حالا به 74 سال قبل بازمی‌گردیم. 17 اسفند 1329 کمیسیون نفت پیشنهاد دکتر مصدق برای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تأیید کرد. فقط یک هفته بعد یعنی 24 اسفند 1329 در صحن علنی مجلس شورای ملی تأیید شد. تنها 5 روز بعد در 29 اسفند در مجلس سنا تصویب و به قانون بدل شد. 29 اسفند هم طبعاً در آن موقع تعطیل نبود! همان 29 اسفند 1330 قانون شد و آنچه حسین علا نخست‌وزیر در 10 اردیبهشت 1330 به شاه ارائه داد تا توشیح کند در واقع طرح 9 ماده‌ای قانون ملی شدن صنعت نفت بود که دکتر مصدق به عنوان شرط قبول نخست‌وزیری مطرح  کرده بود.
حالا می‌رسم به اصل مطلب. تصور کنید قرار بود برای ملی شدن صنعت نفت ایران هم روندی طی شود که برای اف‌ای‌تی‌اف تاکنون طی شده: اول در دولت. بعد در مجلس. آنگاه در شورای نگهبان ایراد بگیرند. برای حل مشکل به مجلس برگردد. دوباره در شورای نگهبان. حالا سر از مجمع تشخیص درآوردکه اختلافات را رفع کند. رئیس‌جمهوری که نه می‌تواند مانند رئیس‌جمهوری آمریکا طی چند روز 50 فرمان مهم اجرائی صادر کند و هر تصمیم او در یک شورا گیر و قفل است و باید برای رفع فیلترینگ از خوان شورای عالی فضای مجازی بگذرد و برای حذف شرط معدل در کنکور از خوان شورای عالی انقلاب فرهنگی، اگر بخواهد لایحه بدهد هم سرنوشت همین در انتظار است که وقتی مجلس دهم با روحانی همراه بود و تصویب کرد هم قانون نشد چه رسد به حالا که رئیس‌ مجلس، رقیب انتخاباتی او بوده و اکثر نمایندگان حامی رقیب دیگر او».
درباره این تحلیل سایت اصلاح‌طلب باید یادآور شد که اولاً ملی شدن نفت دو ماه طول نکشید بلکه حاصل دست کم بیش از سی سال مبارزه و کش و قوس ملت ایران با استعمار انگلیس بود. ملی کردن نفت و نهضت مردم برای این امر چه دخلی به دیکته نویسی از روی منویات آمریکا و انگلیس در قالب FATF و... دارد. همان انگلیس و آمریکا طرف مخاصمه در موضوع غارت منابع نقتی ایران در هفتاد سال قبل، امروز حاکمان و تجویز کنندگان تبعیت از FATF  هستند و به همین علت هم به علت جرائم موضوع FATF  (پولشویی و تأمین مالی تروریسم و جرائم سازمان یافته) تحت پیگرد و تحریم این کارگروه قرار نمی‌گیرند. به بیان دیگر، حامیان مطلع FATF نه سمت مردم و آیت‌اله کاشانی و دکتر مصدق، بلکه سمت مزدوران انگلیسی مثل رزم آرا و... دیگران ایستاده‌اند.
ثانیاً پذیرش و اجرای 39 بند از 41 بند برنامه اقدام FATF بر خلاف فضاسازی دلالان آمریکا در داخل، موجب کاهش تحریم‌ها نشد بلکه شمار تحریم‌ها در همین دوره همکاری از 800 تحریم به 1700 و سپس دو هزار تحریم رسید.
ثالثاً فروش نفت و مبادلات تجاری و واردات واکسن و... نقضی بر ادعای موکول کردن تجارت خارجی به تمکین از FATF  است.
رابعاً دولت روحانی در دادن تعهد پنهانی خارجی به FATF قانون اساسی را دور زده و اقدام مجرمانه‌ای انجام داده است. همچنین مجلس وقت به خاطر تأیید ملحقات FATF بدون در نظر گرفتن استقلال کشور و با وجود عبرت‌های برجام، اقدامی خلاف منافع و امنیت ملی انجام داده است. در این‌جا اهمیت کار نظارتی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت برای پاسداری از منافع و امنیت ملی بیشتر آشکار می‌شود.
خامساً FATF پیش از این در مجمع بررسی شده بود و اعضا از دولت روحانی سؤال کرده بودند چه تضمینی هست که با نهائی کردن دو لایحه باقی مانده تحریم‌ها برداشته شود و آنها مجبور شده بودند بر اساس عبرت‌های زنده برجام بگویند هیچ تضمینی وجود ندارد! این‌گونه بود که لوایح کذایی از دستور کار خارج شد اما همان عناصر شارژ‌کننده و بزک‌کننده FATF  مجدداً در دولت پزشکیان به صرافت افتادند تا موضوعی منسوخ و غیر قابل دفاع را مجدد رنگ و لعاب بزنند و به دروغ شرط برداشته شدن تحریم‌ها وانمود کنند.
 
 
 
اسرائیل‌هیوم: نفوذ ایران در ونزوئلا همچنان رو به گسترش است
یک روزنامه صهیونیستی در گزارشی عنوان کرد: نفوذ ایران و حزب‌الله لبنان در کشور ونزوئلا رو به گسترش است.
اسرائیل‌هیوم نوشت: جمهوری اسلامی به‌دنبال افزایش نفوذ خود در آمریکای لاتین، به‌ویژه ونزوئلا است و توافق‌نامه همکاری ۲۰ساله میان تهران و کاراکاس در ژوئن ۲۰۲۴ نهائی شده و حزب‌الله لبنان نیز مراکز آموزش نظامی در ونزوئلا دایر کرده است.
مسئله ایران تنها به خاورمیانه محدود نمی‌شود. علاوه‌بر تهدید آمریکایی‌ها از طریق حملات سایبری و برنامه‌ریزی برای ترور مقام‌های ایالات‌متحده، به نظر می‌رسد ایران حضور خود را در آمریکای لاتین گسترش داده است.
ونزوئلا یک‌میلیون هکتار زمین کشاوزری را در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده است. ونزوئلا یکی از متحدان اصلی حکومت ایران به‌شمار می‌رود و در سال‌های اخیر، مواضع سیاسی تهران و کاراکاس و همچنین تحریم‌های نفتی آمریکا علیه این دو کشور، موجبات نزدیکی بیش از پیش ‌آنها را فراهم آورده است.
مسعود پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی، دو ماه قبل در حاشیه اجلاس سازمان بریکس در کازان روسیه با نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهوری ونزوئلا، دیدار و بر لزوم تقویت روابط دوجانبه تهران و کاراکاس تاکید کرد.
تابستان سال گذشته و در جریان سفر ابراهیم رئیسی، به کاراکاس، دو طرف یادداشت تفاهمی برای گسترش همکاری‌ها در حوزه پتروشیمی با هدف انجام پروژه‌های مشترک امضا کردند. رئیسی در آن زمان اعلام کرد جمهوری اسلامی قصد دارد تجارت با ونزوئلا را از سالانه سه‌میلیارد دلار به ۲۰میلیارد دلار افزایش دهد.
اسرائیل‌هیوم در ادامه گزارش خود نوشت: ونزوئلا همچنین به مکانی برای فعالیت‌های حزب‌الله لبنان، مهم‌ترین گروه نیابتی جمهوری اسلامی، تبدیل شده است.
بر اساس این گزارش، حزب‌الله در برخی مناطق ونزوئلا، مراکز آموزش نظامی دایر کرده است و جمهوری اسلامی از این طریق می‌تواند نفوذ خود را در سراسر آمریکای لاتین گسترش دهد
اسرائیل‌هیوم هشدار داد: «ایران با استقرار نیروهای نیابتی خود در فاصله‌ای نزدیک‌تر به مرزهای آمریکا، نفوذ خود را فراتر از خاورمیانه گسترش داده و تهدیدی ملموس‌تر و گسترده‌تر ایجاد کرده است.»
نیکلاس مادورو از سال ۲۰۱۳ و پس از مرگ هوگو چاوز، قدرت را در ونزوئلا در دست دارد. روابط دیپلماتیک کاراکاس با غرب در دوره مادورو رو به وخامت گذاشت و آمریکا و اتحادیه اروپا ونزوئلا را تحریم کرده‌اند.
 
 
 
مرور تجربه پیشرفت چین مایه شرمندگی بیشتر غربگرایان
«مرگ بر آمریکا» به زبان چینی می‌تواند الگویی برای سیاستگذاران ایران هم باشد. رونمایی دیپ‌سیک را نباید فقط از زاویه فناوری نوین دید، بهتر است آن را از عینک سیاسی هم ببینیم. آن‌طور که لیانگ ونفنگ، بنیانگذار دیپ‌سیک گفته چین از این مرحله به بعد دیگر پیرو نوآوری‌های آمریکا نیست؛ بلکه خود مبتکر و مبدع نوآوری شده است.
تحلیل فوق را روزنامه غربگرای هم‌میهن نوشته و آورده است: «هفته گذشته، لیانگ ونفنگ، چینی 40ساله، از اپلیکیشن هوش مصنوعی دیپ‌سیک رونمایی کرد؛ اپلیکشنی که با قیمت 5میلیون دلار هزینه توانست تمامی شرکت‌های نرم‌افزاری هوش مصنوعی آمریکا را به چالش بکشد و معادل هزار میلیارد دلار به بورس وال‌استریت ضربه بزند. 
حدود دو هفته قبل از آنکه دیپ‌سیک رونمایی شود، ترامپ از خطر نه از خطر نظامی، بلکه از خطر اقتصاد چینی سخن گفت. پیش از او، جو بایدن از این خطر سخن گفته و حتی بر روی برخی از کالاهای چینی تعرفه‌های بالایی بسته بود و نیز کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در دولت جورج بوش از وابستگی شدید اقتصاد آمریکا به اقتصاد چین سخن گفته بود.
نکته‌ای که در این‌جا می‌خواهم بیان کنیم، کارکرد شعارهاست. چه تفاوتی میان شعار «مرگ بر  آمریکا»ی ایران است که بیان می‌شود و «مرگ بر آمریکا»ی چینی که عمل می‌شود. ایران بیش از  40سال است که تحت تحریم آمریکاست و از یک دهه پیش این تحریم‌ها شدت گرفته است؛ به‌طوری‌که خسارت وارده بر اقتصاد ایران بیش از یک‌هزار و 200میلیارد دلار بوده است.
اما تعرفه‌ها نه‌فقط بر اقتصاد چین اثر منفی نگذاشته؛ بلکه بر خود اقتصاد آمریکا هم اثرگذار بوده است. در اصل بهتر است بپرسیم چین «برای مبارزه با آمریکا» چه کرده است؟ هرچند که آن کشور در حال حاضر ادعای مبارزه ندارد؛ اما طبق ایدئولوژی مارکسیستی‌اش، آمریکا نه‌فقط سرمایه‌دار اعظم است، بلکه امپریالیست هم هست.
اما در این میان آنچه که از این مبارزه عریان و خصمانه عاید آنها شده بود، ملت فقیر و اقتصاد نحیف بود؛ به‌طوری‌که حتی اتحاد جماهیر شوروی هم نمی‌توانست به آن کمکی بکند. اما دولتمردان چین از سال1979، مبارزه با آمریکا را به شیوه دیگری پیاده کردند. آنها سعی و تلاش کردند که از کارکرد خود آمریکایی‌ها استفاده کنند. 
دنگ شیائوپینگ، معمار نوین چین با استناد به ضرب‌المثل معروف چینی که «مهم نیست گربه سیاه یا سفید باشد مهم این است که موش  بگیرد»، رابطه تازه‌ای را در سیاست خارجی چین پیش گرفت. در 40سال گذشته چین، دومین اقتصاد جهان شده است؛ از لحاظ قدرت نظامی و تولید تسلیحات نظامی جزو سه قدرت اول جهان است؛ و از لحاظ درهم‌تنیدگی در اقتصاد کشورها به‌اندازه‌ای رسیده است که هیچ کشوری حتی آمریکا هم نمی‌تواند بدون تعامل تجاری با چین، چرخ اقتصاد خودش را بگرداند. 
چین مانند ایران ادعای آنچنانی در مبارزه با آمریکا نداشته و ندارد، اما رفتار و حرکات اقتصادی و سیاسی‌اش را به‌گونه‌ای رقم زد که اگر در دوره‌ای چین ادعای مبارزه و جنگ با آمریکا را داشت و نفوذی‌های فرهنگ سرمایه‌داری در کشور را بازداشت می‌کرد- مگر نه این است که مائو انقلاب فرهنگی را در همین راستا انجام داد- اکنون این آمریکاست که مدعی مبارزه اقتصادی و حتی فرهنگی با چین شده: زیرا این چین است که دارد زیرپای آمریکا را خالی می‌کند، بدون آنکه هزینه زیادی بدهد.»
درباره این یادداشت روزنامه هم‌میهن باید به غربگرایان یادآور شد: 1) چین برخلاف شماها هرگز به آمریکا اعتماد نکرد و نپذیرفت مثل شما توانمندی‌های خود را نقداً واگذار کند و وعده نسیه بخرد و به مردم خود بفروشد. اما شما این خبط یا خیانت را مرتکب شدید و حتی دنبال تکرار و توسعه واگذاری منابع رشد و پیشرفت و قدرت در قالب برجام 2 و 3 بودید. آیا چینی‌ها مثل شما پذیرفتند 95درصد برنامه هسته‌ای خود را تعطیل یا واگذار کنند؟ آیا زیر بار توافق آب و هوای پاریس به شکلی رفتند که توسعه نیروگاه‌ها با سوخت فسیلی را متوقف کنند و مردم و صنایع خود را از انرژی برق محروم سازند؟!
2) چینی‌ها به اعتراف خود شما، آمریکا را امپریالیست می‌شناسند و قائل به گفت مرگ بر آمریکا در مقام عمل هستند. اما شما نه در مقام عمل و نه در مقام حرف، به این شعار برخاسته از فطرت ملت ایران- که اکنون جهانی هم شده،- نه‌تنها باور ندارید بلکه خلاف آن هم عمل می‌کنید و هر دولتی که در کاخ‌سفید سر کار می‌آید (از اوباما تا بایدن و ترامپ) بزک و تحسین هم می‌کنید و تنها حرفی که بلدید، توافق در سایه تهدید و فشار و به هر قیمت است. با این رویکرد اگر شماها در چین بودید و جرئت می‌کردید وقیحانه سنگ آمریکا را به سینه می‌زنید، تا به حال چندبار محکوم به اعدام و تحمل مجازات‌های سخت شده بودید.
3) خسارت تحریم‌های خصمانه آمریکا و غرب آن‌قدر زیاد نیست که خسارت تحلیل‌های تحریف‌آمیز و فلج‌کننده. این، نه سوغات خود تحریم‌ها بلکه سوغات مرعوبیت یا شیدایی و نفوذ‌زدگی در نسبت با دشمن است. با همین فهم غلط بود که دولت روحانی رو به قبله شد و ادعا کرد نه نفت می‌توان فروخت و نه واکسن می‌شود وارد کرد و حال آن که با کنار رفتن آن دولت، همین اتفاقات ناممکن، ممکن شد.
4) در حالی که غربگرایان آمریکا و غرب را می‌پرستند و تنها الگوی توسعه اقتصادی می‌شمارند، هم میهن با فهم خود اذعان می‌کند که چین در بسیاری از پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی از آمریکا و اروپا جلو زده است. این هم بطلان دیگری است بر گزاره «انحصار پیشرفت غرب و الزام تبعیت از آن» است. البته منطق جمهوری اسلامی، نرفتن زیر بار شرق و غرب و الگوی پیشرفت مستقلی است که با وجود تحریم‌های چهل‌ساله و مصیبت بزرگ غرب‌زدگی، توانسته به پیشرفت‌های برگ در حوزه‌های گوناگون فنی و صنعتی دست یابد و در برخی حوزه‌ها مانند هسته و نانو و پیشرفت‌های بزرگ پزشکی جزو ده پانزده کشور اول جهان باشد.
5) نهایتاً این که باید به غربگرایان باید گفت: شما هم مرگ بر آمریکا را که شعار رایج جهانی شده، بگویید، با هر زبان و بیانی که دوست دارید بگویید.