جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- ۸۹
یک درخواست دراماتیک به وزیر امور خارجه آمریکا
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
«شاید از زمان انقلاب فرانسه، اولین بار بود اجزای اصلی جامعه روشنفکری به این تصمیم رسیدند که دیگر به صلاح نیست در تخاصم باهم باشند؛ کارول برایتمن تاریخنگار اشاره میکند: «شما میتوانید از کشور خود حمایت کنید، بدون اینکه از تمامیت هنری و روشنفکریتان کاسته شود1».
این تلقی از روشنفکران زمانی تأیید شد که مجله تایم روی جلد خود، مطلبی با عنوان «پارناسوس: از ساحلی به ساحلی دیگر» منتشر کرد و نتیجه گرفت: «مرد اعتراض جای خود را به مرد تأیید! داده است2 و این همان نقشی بود که روشنفکران در هنگامه نو شدن ملت به عهده میگرفتند».
این لحظهای بود که در آن مارکسیستهای انحرافی3 کمکم شکل خود را از ریفیوزنیک4 به اولرایتنیک5 تغییر دادند6؛ ایدئولوگهای سیتی کالج همراه با اصحاب جنگ تندخویتر از خود، مثل دوایت مکدونالد، حس و حالشان برای مبارزات طبقاتی را از دست دادند و در کمال تعجب باید مینشستند و به درخواست دانشجویان مشتاق برای دریافت معرفی نامه پاسخ میدادند. دوایت مکدونالد بعدها نوشت: «سرعتی که من از یک لیبرال به یک رادیکال و از یک طرفدار ولرم کمونیسم به یک ضداستالینیسم سرسخت، تکامل یافتم هنوز مرا به شگفتی وا میدارد». زندگینامه نویس او با اشاره به این دگرگونی سیاسی نتیجه میگیرد: استقلال دوایت، منفیگرایی خودخوانده او و دست رد او بر هرگونه وفاداری ملیگرایانه، نگاه سیاسی او را شکل میداد و به حیات سیاسیاش دوام میبخشید.
مسئله، مسئله خیانت به تعهد نبود: او به راحتی به این تصمیم دشوار رسید که موضع کارآمدی جز
«شر کمتر» ندارد. برای او این یک دوراهی یأس آور بود. حتی زمانی که به همذاتپنداری با سنت رادیکال و یا حداقل مخالف ادامه میداد، همچنان احساس میکرد جزو نخبگان بیگانه در برابر ناسیونالیسم آمریکایی، امپریالیسم و فرهنگ توده است؛ حتی اگر به طور ناخواسته از حفظ قدرت آمریکا در خارج از کشور و نهادهای داخلی حمایت میکرد.
فیلیپ راو این تحولات را با نگرانی فزاینده مشاهده کرد و هشدار داد: «ضداستالینیسم تقریباً به یک موضع حرفهای تبدیل شده و به نقطهای رسیده که تقریباً همه نگرانیها و نظرات دیگر را نادیده میانگارد، در نتیجه آنها در تلاشند که ضداستالینیسم را به چیزی تبدیل کنند که هرگز نمیتواند باشد: یک نگاه جامع به زندگی و نه کمتر و یا حتی یک فلسفه تاریخ». مقرهای فرماندهی ضداستالینیسم «حرفهای» شامل کمیته آزادی فرهنگی در آمریکا، و مجلاتی بود که سردبیران آن بر کرسی هیئتمدیرهاش نشسته بودند. مجلاتی چون نیو لیدر، کامنتری و پارتیزان ریویو. اما اکنون، درست زمانی که مرکز، شروع به فعالیت کرده بود، مجله«ارتیزان ریویو» در آستانه فروپاشی قرار داشت. بخشی از آن به این دلیل بود که خزانهداری ایالات متحده آمریکا تهدید میکرد که وضعیت معافیت مالیاتی را از او سلب خواهد کرد.
سیدنی هوک در 10 اکتبر 1952 یک درخواست دراماتیک به هاولند سارجنت، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا نوشت و از سوابق «پارتیزان ریویو» به عنوان اهرمی مؤثر برای «مقابله با ایدئولوژی کمونیسم در خارج از کشور به ویژه در میان روشنفکران» دفاع نمود و ملتمسانه خواستار ادامه معافیت مالیاتی آن گردید. دنیل بل نیز ابتکار عمل را به دست گرفت و به عنوان یک «واسط» در بحث با هنری لوس عمل کرد که مجله را با هدیه مالی 10000 دلاری نجات داد. (در همان زمان لوس هفتاد و یک سهم از سهام شرکت تایم را به کمیته آمریکایی7 اهدا کرد).
دنیل بل بعدها نوشت: «تا جایی که من میدانم، آن کمک مالی هرگز علنی و فاش نشد، حتی برای اعضا و برخی سردبیران8 پارتیزان ریویو». دقیقاً مشخص نیست که لوس در ازای سرمایهگذاری خود چه انتظاری داشت. جیسون اپستاین بعدها ادعا کرد: «چیزی که در پارتیزان ریویو چاپ میگردید به زودی در وسعت بزرگتری در تایم و لایف پیاده شد». مطمئناً حمایت مالی سخاوتمندانه لوس از چیزی که زمانی صدای رسمی حزب کمونیست آمریکا بود، معنای جدیدی به موضوع پربحث «رادیکالزدایی» روشنفکران آمریکا در طول جنگ سرد میداد.
سازمان سیا ابتدا از طریق ایروینگ براون از مشکلات مالی پارتیزان ریویو مطلع شد. یک سال قبل از اعطای کمک مالی لوس، سیدنی هوک نامهای به براون نوشته و خواست در تقلای سرپا نگه داشتن «پارتیزان ریویو» و «نیو لیدر» [ورود کرده و] کمک کند. سیدنی هوک نوشت: توصیههایی که از طرف دوستان اروپایی به دست ما رسیده، این است که احساسات ضدآمریکایی و به ویژه [رایش به] بیطرفی9 در اروپای غربی در حال افزایش است.
این درحالی است که نیولیدر، این نهاد دموکراتیک ضد بیطرفی که در کار خود فوقالعاده بوده، به دلیل افزایش هزینهها واقعاً در معرض انقراض قرار دارد». هوک نوشت: «فروپاشی آن یک فاجعه فرهنگی خواهد بود».
او همین حرفها را در مورد پارتیزان ریویو مطرح کرد و از براون درخواست نمود که مقدمات چاپ تضمینی چهار تا پنج هزار نسخه برای هر دو مجله را در خارج از کشور فراهم کند. براون مشکل را به بریدن در واحد تشکیلاتهای بینالمللی منتقل نمود. کمی بعد سردبیر نیو لیدر، سول لِویتاس، به دفتر تام بریدن رفت. بریدن دیدار خود با او را چنین بازگو کرده: «یا خدا، میتوانم آن مرد را به یاد بیاورم که پشت میز نشسته بود و از من پول التماس میکرد».
پانوشتها:
1- یعنی بدون اینکه از بزرگی شما کم شود، بدون اینکه به تمامیت روشنفکری و هنری شما آسیب بزند. یعنی دفاع از کشور هیچ تعارضی با حوزه روشنفکری و هنری شما ندارد.
2- The Man of Protest has... given way to the Man of Affirmation
3- مارکسیستهایی که با مارکسیسم زاویه پیدا کرده بودند
4- Refuseniks افرادی - عموماً (و نه منحصرا) یهودی- که از طرف مقامات شوروی و دولتهای اقماری آن اجازه مهاجرت به اسرائیل را نمییافتند.
5- Allrightniks به یهودیان نوکیسهای که در محله آپر وست ساید منهتن سکنی گزیده بودند اطلاق میشود.
6- یعنی یهودیان توسریخور اکنون برای خود جایگاهی پیدا کرده بودند، کسی شده بودند، از این رو به آن رو شده بودند
7- کمیته آزادی فرهنگی در آمریکا
8- associate editors سردبیران اصلی، اعضای هیئت تحریریه
9- neutralist sentiment