جوزف نای: ترامپ در 8 هفته 80 سال قدرت نرم آمریکا را به باد داد(خبر ویژه)
تئوریسین نظریه قدرت نرم هشدار داد: ترامپ ظرف هشت هفته اول حضورش در قدرت، چنان شوکهای جدی را به قدرت نرم بینالمللی آمریکا وارد کرده که میتوان گفت او هشت دهه تلاش رهبران کاخسفید برای ارتقای قدرت نرم آمریکا را بر باد داده است. البته حتی قبل از آمدن ترامپ هم، برخی تحلیلگران اعتقاد داشتند که این نظم آمریکایی به نقطه پایان خود رسیده است.
جوزف نای، در مقالهای که از سوی «پراجکت سیندیکیت» منتشر کرده، مینویسد: «ترامپ طی حدوداً دو ماه حضورش در قدرت، بسیاری از اصول و هنجارهای بینالمللی که آمریکا در دوره پساجنگ جهانی دوم، حامی اصلی آنها بود را زیر سؤال برده و بیاثر کرده است. موضوعی که حقیقتاً شوکهکننده است!»
دونالد ترامپ، تردیدهای جدی را درباره تداوم یافتن نظم جهانی فعلی که بنیانهای آن پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، بهوجود آورده است. تهدیدات ترامپ درباره آغاز جنگهای تجاری و تعرفهای سؤالات زیادی را درباره اتحادهای دیرینه و آینده نظام تجارت جهانی برجسته کردهاند. اقدام وی در خروج کردن از توافق آب و هوائی پاریس و سازمان بهداشت جهانی، چالشهای جدی را برای همکاری در محیط بینالمللی ایجاد کردهاند.
چشماندازهای مرتبط با یک آمریکای بیملاحظه و خودمحور میتواند حامل چالشهای جدی برای نظم جهانی باشد. تشکیل سازمان ملل متحد و نهادهایی نظیر بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی، مهمترین جلوههای نهادسازی در قرن بیستم بودند. از آنجا که آمریکا در این دوران بازیگر اصلی بود، عصر پسا سال ۱۹۴۵ بهعنوان «قرن آمریکایی» شناخته شد.
حتی قبل از ترامپ، برخی تحلیلگران اعتقاد داشتند که این نظم آمریکایی به نقطه پایان خود رسیده است. قرن 21، یک تغییر دیگر را نیز در حوزه توزیع قدرت به همراه داشته است. در این قرن ما شاهد «ظهور آسیا» بودهایم. در حالی که آسیا در سال۱۸۰۰ میزبان بالاترین سهم از اقتصاد جهانی بود، پس از انقلاب صنعتی در غرب شاهد تنزل جایگاه خود بود. همچون دیگر مناطق، این قاره از رهگذر امپریالیسم جدید که فناوریهای ارتباطی و نظامی غربی آن را میسر ساختند، ضربه خورد. اکنون آسیا به موقعیت اصلی خود بهعنوان منبع اصلی جهان در حوزه تولید اقتصادی بازگشته است.
جوزف نای همچنین در روزنامه فایننشالتایمز نوشت: قدرت نرم آمریکا متکی به ارزشهای لیبرال دموکراسی، در سالهای اخیر با چالشهایی جدی مواجه شده است. سیاستهای ترامپ همراه با ملیگرایی و کاهش تعاملات بینالمللی، به تضعیف تصویر جهانی آمریکا و افزایش قطببندی داخلی منجر شد. در سیاست خارجی، زورگویی به دانمارک درباره گرینلند واکنشهای منفی گستردهای را برانگیخت. تهدیدهایی که علیه پاناما مطرح کرد، احساسات ضدآمریکایی را در آمریکای لاتین تقویت نمود. حمایت او از پوتین در مقابل اوکراین، اعتماد اعضای ناتو را متزلزل ساخت. همچنین تعطیلی آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده؛ سازمانی که برای تقویت تصویر آمریکا جهان ایجاد شده بود، به وضوح از دست دادن یکی از ابزارهای کلیدی قدرت نرم آمریکا بود.
قدرت نرم، رمز دوام نظم جهانی پس از جنگ است. نهادهای بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند، عمدتاً با هدف پیشبرد منافع ملی ایالاتمتحده تأسیس شدند، اما در عین حال به حمایت از ارزشهای لیبرال نیز کمک کردند. این ارزشها و نهادها، مانند سازمان ملل به قواعدی پایبند بودند که برای حفظ نظم جهانی ضروری تلقی میشدند.
در دوره اول ریاست ترامپ، افول قدرت نرم ایالاتمتحده به وضوح خودنمایی کرد. تمرکز سیاستهای او بر ملیگرایی و شعار «اول آمریکا» موجب کاهش تعاملات واشنگتن با متحدان سنتی و نهادهای بینالمللی شد. این تغییر جهت، همراه با رویدادهای پرمناقشهای مانند تلاش ترامپ برای رد نتایج انتخابات ۲۰۲۰ و حمله ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به کنگره، پایههای دموکراسی را متزلزل کرد. این حوادث نهتنها باعث بروز اختلافات داخلی عمیقتر شدند، بلکه بهشدت بر تصویری که جهان از ایالاتمتحده داشت، تأثیر منفی گذاشتند. قدرت نرم آمریکا با این تحولات آسیب دید و مشروعیت آن در عرصه جهانی زیر سؤال رفت.
او دوره اول ریاست، برخی از هنجارهای اساسی دموکراسی را تضعیف کرد و این روند در دور دوم حتی شتاب بیشتری گرفته است. در همین حال، مدلهای تجاری رسانههای اجتماعی که برخی از آنها تحت نفوذ ترامپ و ماسک قرار دارند، بر الگوریتمهایی استوار هستند که از دوقطبیسازی و افراطگرایی سود میبرند. از سوی دیگر، پیشرفتهای هوش مصنوعی زمینهای را برای دستکاری گستردهتر فراهم کرده و باعث شده تا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی در برابر نظریهپردازان توطئه آسیبپذیرتر شوند. این موضوع قطببندی سیاسی را تشدید میکند و چالشهای جدیدی به وجود میآورد.
واقعگرایی واقعی، نهتنها قدرت سخت بلکه قدرت نرم و ارزشهای لیبرال را نیز در نظر میگیرد. در مقابل، رهبرانی با خودشیفتگی افراطی مانند ترامپ، اغلب رویکردی کوتاهمدت و صرفاً معاملاتی را در پیش میگیرند که در بلندمدت به ضرر قدرت نرم کشور تمام میشود.