رابطه قناعت و تولید ثروت (شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: معنای صحیح قناعت چیست؟ اگر قناعت داشته باشیم با اینکه توان تولید ثروت یا به دست آوردن آن را داشته باشیم یک جور ضایع شدن استعدادهای خدادادی نیست؟ چه اشکالی دارد ثروت به دست بیاوریم که هم خودمان در راحتی باشیم و هم به دیگران کمک کنیم؛ آیا قناعت مانع پیشرفت و نوآوری و تولید ثروت نیست؟
پاسخ: در معارف اسلامی کلمات و مفاهیمی وجود دارند که تفاوت آنها با یکدیگر گاهی اوقات در نگاه ابتدائی سخت است، ولی با دقت نظر و تفکر باید آنها را از هم بازشناسی کرد. گاهی برخی مفاهیم متضاد هستند و نمیتوانیم فرقشان را متوجه شویم و گاهی دو مفهوم شبیه به هم است و فرقشان را نمیدانیم مثل قناعت و حرص که مقابل هم هستند و قناعت و بخل که شبیه هم مینماید و گاهی دریک واژه اخلاقی خوب یا زشت چون تعریفش را کامل نمیدانیم نمیتوانیم مصادیق آن را خوب شناسایی کنیم. یکی از این واژهها که باید خوب بازشناسی شود و مفهومش از دیگر واژگان بازشناخته شود مفهوم قناعت است که در مورد آن نکاتی مطرح میکنیم تا کامل برای شما معلوم شود.
چیستی قناعت
1. قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، (1) یا به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز انسان است.(2) قناعت در اصطلاح عالمان اخلاق، حالتی است برای نفس که باعث اکتفا کردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است. (3) در احادیث گاهی کلمه قناعت به معنای مطلق رضایت به کار رفته است. امام علی(ع) در نامهای به عثمان بن حنیف میفرماید: «آیا خودم را قانع کنم که بگویند او امیرالمؤمنین است و با آنها در سختیهای روزگار مشارکت نداشته باشم»؟(4) در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد. (5) بنابراین میتوان گفت قانع کسى است که به اندک بسنده مىکند و ناخشنود نمىشود و به سهم خویش راضی است.به عبارت دیگر قناعت به معنی کم مصرف کردن نیست بلکه درست مصرف کردن است. با این توضیحات معلوم میشود که قناعت یک صفت فردی است، قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه و درست از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینهها و مصارف و رضایت به نعمتهای الهی است، اگر چه اندک باشد و منافاتی با خدمت به جامعه یا خلق و تولید ثروت به هدف آبادی جامعه ندارد. انسان میتواند تولید ثروت کند و متمول باشد ولی به مقدار نیاز اکتفا کند و ریخت و پاش نکند و بیش از نیاز در زندگی شخصیاش هزینه نکند. امروزه در دنیا نمونههای زیادی میبینیم از کارآفرینانی که زندگی شخصیشان خوب ولی ساده است و ریخت و پاش
نمیکنند و در عین تولید ثروت، قانعند. دقیقاً بخل در مقابل آن است و مربوط به اخلاق اجتماعی است، آنگاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت دستگیری و یاری افراد نیازمند استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند.
2. از منظر اسلام کسب درآمد حلال مورد تأیید قرار گرفته است. تولید ثروت برای خدمت به مردم و جامعه و نیازمندان از نظر اسلام کار بسیار با ارزشی است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «و به سوى قوم ثمود برادر (قبیلهاى) آنها صالح را (فرستادیم) گفت: اى قوم من، خداى یکتا را بپرستید که شما را جز او خدایى نیست، اوست که شما را از این زمین آفریده و شما را در آن زندگانى داده و آباد کردن آن را از شما خواسته»(6) عبارت «وَ استَعمَرَکُم فیها»؛ در این آیه خیلی مهم است. خداوند متعال که خالق این زمین و خالق شما است، ما را موظّف کرده است که این زمین را آباد کنیم؛ یعنی ظرفیتهای موجود در این مجموعه زمینی را به فعلیّت برسانیم.
اساساً خدمت به مردم از طریق اختراع، یا تولید ثروت ملی و کارآفرینی بسیار ارزشمند است. در روایات آمده که «از ما نیست کسی که دنیایش را به خاطر آخرتش ترک کند و یا آخرتش را به خاطر دنیایش ترک کند.» (7)
تولید ثروت و پول از راهحلال و به هدف خدمت به جامعه و کارآفرینی بسیار ارزشمند و مورد تأیید قرآن است.
بسیاری از کارهای نیک و خیر جز از راه تولید ثروت و پخش آن بین نیازمندان میسر نیست. جمعآوری ثروت، به شرط اینکه از راهحلال و همراه با ادای واجبات باشد و به ذخیرهسازی و رکود پول و فساد و تبعیض و... نکشد هیچ اشکالی ندارد. از اینرو، قرآن، کارآفرینان متعددی، مانند حضرت سلیمان، داود و ذوالقرنین را مثال میزند که با تبحر زیاد، ثروت فراوان اندوختند؛ اما علاقه به مال را در خود تعدیل و جامعه را به فعالیت ترغیب کردند و آدمیان را از بطالت و بیکاری رها ساختند. (8)
در مقابل، سودجویان و ثروت اندوزان نابالغ را مثال میزند؛ مانند قارون، فرعون، ولید بن مغیره و ابی لهب که مترفان و مستکبرانی کنزاندوزان بودند و عشق بیش از حد به انباشت و ثروت اندوزی، موجب سقوط آنها شده است. (9)
3. همان طور که اشاره شد تولید ثروت باید از راهحلال و در راه خدمت به مردم و جامعه و دین و همراه با ادای واجبات باشد تا پسندیده شود.
ولی ازآنجا که غالباً همراه با آفات و مضراتی است لازم است به این آفات و مضرات نیز توجه داشته باشیم. فخرفروشی، اسراف، تبذیر، ریخت و پاش، حرص و ولع، وابستگی به دنیا و پول و دوری از واجبات و معنویت، نزدیکی به مفاسد و سلطهگری و استعمار و ظلم، همه از تبعات و نتایج ثروتمند شدن است و اگر رابطه با خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) و دقت و مراقبت نداشته باشیم میتوانیم به تدریج گرفتار این آفات هم بشویم.
نتیجه:
معنای درست قناعت بسنده کردن به مقدار نیاز است و البته نیاز هر کسی با توجه به شرایط عرفی که دارد متفاوت است. این معنا منافاتی با تولید ثروت ندارد. انسان میتواند ثروتمند باشد و در عین حال قانع هم باشد و اهل ریخت و پاش هم نباشد. در اسلام تولید ثروت از راهحلال به نیت خدمت به مردم نه گنج اندوزی ستایش شده است. کارآفرینی و تولید ثروت میتواند زمینهساز برکات و کارهای خیر بسیاری باشد.
البته عدم مراقبت و دوری از یاد خدا میتواند انسان ثروتمند را در معرض خطر سقوط اخلاقی و معنوی قرار دهد؛ خطراتی مانند اسراف و تبذیر و ریخت و پاش
و وابستگی به دنیا و حرص و طمع و فساد و ظلم و استعمار و... میتواند از پیامدهای تولید ثروت همراه با غفلت باشد.
پس قناعت هیچگاه به معنای رکود و عقبگرد و تنبلی وگریز از پیشرفت و تولید ثروت نیست و میتوان در عین قناعت به کارآفرینی و تولید ثروت نیز پرداخت مشروط بر آنکه مراقب آفات آن نیز باشیم.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375 ش، ج 4، ص 384. 2. راغب، حسین بن محمد، مفردات راغب، انتشارات دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، 1404 ق، کتاب قاف، ص ۴۱۳. 3. نراقی، احمد، معراج السعاده، انتشارات هجرت، بیتا، ص ۳۹۷. 4. سید رضی، نهجالبلاغه، انتشارات هجرت، قم، ص 418. 5. نراقى، ملا مهدى، جامع السعادات، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 2، ص 104. 6. هود، آیه 61. 7. شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى،قم، چاپ: دوم، 1413 ق، ج 3، ص 156. 8. سبأ، آیات 12-13؛ کهف، آیات 95 و 98؛ سبأ آیات 10-11. 9. قصص، آیه 79؛ یونس، آیه 88؛ قلم، آیات 12-15؛ مدثر، آیه 12؛ مسد، آیات 1-2.
منابع برای مطالعه بیشتر:
- قناعت از منظر اسلام، سلمان زواری نسب.
- قناعت، غلامرضا حاتمی.
- کارآفرینی و تجارت به شیوه آیات و روایات، عبدالحسین حاجیزاده مهدی حسین زاده ثانی.